مهاجمان از همان ابتدا که پا به قاره آمریکا گذاشتند به سود حداقلی بسنده نکردند، دزد به بازی بُرد - بُرد با صاحبخانه قانعت نکرد اشتهایش کل قاره را با مال، زمین و حتی خود بومیان آمریکا به غارت برد.
اشتهای دیروز آمریکا جدا از اشتهای امروز نیست این گرگ رانده شده در این چهل سال انقلاب اسلامی، هر کاری کرد تا از در و دیوار داخل شود. انواع ترفندها، ترور، جنگ تحمیلی، تحریم، عهدشکنی همه این ها را به کاربست تا به خانه اول بیاید و بیاییم. غافل ازاینکه ما قبل انقلاب، غلام و نوکرش بودیم.
شاهنشاه ایران مدعی وراثت تخت شاهی کورش، دستبوس رئیس جمهور آمریکا و خدمه اش بود.
آمریکا باید چنین خادم و نوکری را تاج بالای سر می ڱذاشت نه اینکه ما را در ردیف حیواناتش و یا کمتر از آن بداند. نه اینکه ازچنین نوکری، حق توحش هم بگیرد. لااقل یک طیف ما را می پذیرفت، نه آیت الله کاشانی ما را پذیرفت نه دکتر مصدق ما. ما نهایت قطب منفی یعنی بردگی و تسلیم شدن در برابر امریکا را تجربه کردیم در سرنوشت این قسمت، عزتی نبود، در این قطب در منظر آمریکا چیزی شبیه ۵۵کشور افریقایی که توالت خواندشان، بودیم.
با این تجربه باید به ایرانیان حق داد که بگویند :" هزینه مقاومت خیلی کمتر از هزینه ی تسلیم شدن است" این پیام به هر جا رسیده، در آنجا کمر شیطان شکسته و ذلیل شده. الان کار به جایی رسیده که رئیس جمهور آمریکا لباس گارسونی و خدمه می پوشد و از مقامات چندین کشور پذیرایی شام می کند صرفا به این خاطر که کمک حالش باشند در برابر قدرت ایران
اگر قدرتی نبودیم اینهمه، همهمه نبود. با یک رقص شمشیر آمریکا از خادمی کعبه به خادمی کاخ سفید می افتادیم.
هر ایرانی باید عوامل قدرت انقلاب اسلامی را بشناسد و حفظ کند. راه این حفاظت، اهل اقدام و عمل بودن است، در پی مدیران شایسته بودن است، باید به اصول چسبید و رها کرد حواشی را، باید رها کرد بازی چپ و راست را. اگر از این بازی ها دست نکشیم و فقط تماشاچی خوبی برای این بازی ها باشیم، گرفتار اشتهای چنگیزی آمریکا می شویم، اشتهایی که آش را با جایش می برد و می بلعد.
برای زندگی خوب باید با هم باشیم و گرنه اشتهای آمریکایی مرده و کُشته ی ما را باهم جمع می کند.
یادداشت روز احمد ملاشاهی