تجارت هروئين از 180 تن در سال 2001 ميلادي يعني سال تهاجم آمريکا به افغانستان به 8 هزار تن رسيده است.
آلفرد مک کُوي، در مقاله ای برای گاردین نوشت: آمريکا درگير طولاني ترين جنگ در تاريخ خودش شده و حال در آستانه شکست در افغانستان قرار گرفته است. اين امر چگونه ممکن است؟ ابرقدرت جهان 16 سال در آنجا وقت صرف کرده و در اوج جنگ بيش از صد هزار سرباز به آنجا گسيل داشته است. حدود 2300 سرباز آمريکايي در افغانستان کشته شدند و حدود هزار ميليارد دلار (740 ميليارد پوند) در آنجا هزينه شده است. آمريکا تنها صد ميليارد دلار براي بازسازي افغانستان هزينه کرده است که در نوع خود يک رکورد به حساب مي آيد و همچنين 350 هزار سرباز افغاني را آموزش داده است ولي تاکنون موفق نشده است تا يکي از فقيرترين کشورهاي دنيا را به صلح و آرامش برساند. اين مسئله باعث شد اوباما هشت هزار سرباز را در افغانستان همچنان نگه دارد.
در شکست آمريکا يک تناقض وجود دارد: نيروي عظيم و کاميون هاي فولادي آمريکا در برابر يک گل صورتي کوچک يعني خشخاش شکست خورده اند.
در دوران جنگ سرد بود که آمريکا براي نخستين بار پايش را در افغانستان گذاشت و آن زماني بود که به جنگجويان اسلامگراي افغان کمک مي کرد تا با ارتش سرخ شوروي مبارزه کنند و آنها را از کشورشان بيرون کنند.
افغانستان تبديل به يک ويتنام براي مسکو شد. در طي ده سال، آمريکا حدود سه ميليارد دلار اسلحه و تسليحات به افغانستان ارسال کرد. کشت خشخاش از سويي ديگر به افغان ها کمک کرد تا پس از ده سال بتوانند روس ها را از کشورشان بيرون کنند.
در طي سالهاي 1979 تا 1989، افغانستان در حدود 1.5 ميليون نفر تلفات جاني داشت، رقمي در حدود يک دهم جمعيت اين کشور.
آمريکا از سال 2001 ميلادي به افغانستان حمله کرده اما تاکنون موفق نشده است تا نيروهاي طالبان را تضعيف کند، به اين دليل که به سادگي موفق نشده است تا تجارت هروئين را متوقف کند. تجارت هروئين در سال 2001 ميلادي به ميزان 180 تُن در سال بود، اما يک سال بعد از آن به 3000 تُن و در سال 2007 ميلادي تجارت هروئين به 8000 تُن در سال رسيد. هر سال بهار، تجارت ترياک و هروئين جيب چريک هاي طالبان را پُر مي کند.
در طي چهل سال اخير (جنگ پنهان دهه 1980، جنگ داخلي دهه 1990 و دوره اشغال از سال 2001)، ترياک نقش اساسي در سرنوشت افغانستان داشته است. اما حضور نظامي آمريکا در افغانستان سبب شد تا دولتِ اين کشور به نخستين دولت مواد مخدر در جهان بدل شود، به اين معني که مواد مخدر بر اقتصاد اين کشور حاکم شده اند و تصميمات مهم سياسي و سرنوشت دخالت خارجي را تعيين مي کنند.
طي دخالت آمريکا در جنگ افغانستان عليه شوروي در دهه 1980 ميلادي، مرز افغانستان و پاکستان به مرکزي براي تجارت هروئين مبدل شد. اين منطقه به زودي به بزرگترين مرکز تهيه هروئين در جهان مبدل شد. در سال 1984 ميلادي، حدود 60 درصد از هروئين آمريکا و 80 درصد از هروئين اروپا از اين منطقه تأمين مي شد. شمار معتادان به هروئين در پاکستان از تقريباً صفر (بله صفر) در سال 1979 به 5000 معتاد در سال 1980 و 1.3 ميليون نفر در سال 1985 افزايش يافت تا جايي که سازمان ملل اين آمار را «بهت آور» توصيف کرد.
از سال 1986 تاکنون، خشخاش به محصول نخست کشاورزي افغانستان بدل شده است زيرا نگهداري آن بسيار ساده است، خيلي سريع رشد مي کند و حمل و تجارت آن بسيار آسان است. آب و هواي افغانستان نيز براي رشد خشخاش مناسب است.
جنگ آمريکا و شوروي باعث شد کشاورزان افغان با نااميدي روي به کشت خشخاش بياورند زيرا منفعت آن باعث مي شد تا بتوانند از پس افزايش مخارج برآيند.
از طرفي ديگر، دخالت هاي نظامي آمريکا در منطقه باعث شد تا نقاط کوري براي قاچاق مواد مخدر پيدا شود. افغانستان هنوز هم نتوانسته از خسارت هايي که از حمله آمريکا ناشي شد، کمر راست کند. ائتلاف آمريکايي حتي سرمايه گذاري و تلاش براي فرايند صلح را کنار گذاشته است. توجه آمريکا به کشورهاي حوزه خليج فارس و آفريقا جلب شد و افغانستان را به حال خود رها کرد، در نتيجه دوباره جنگي داخلي در افغانستان شروع شد.