در چند سال گذشته، بسياري از کشورهاي اروپايي شاهد افزايش حمايت مردمي از احزاب پوپوليست، ملي گرا، ضد سيستم، ضد اروپايي و يا شکاک به اروپا بوده اند.
به گزارش سرويس بين الملل خبرگزاري صدا و سيما ،مي دانيم که رهبران احزاب راستگراي پوپوليست کشورهاي گوناگون اروپايي اخيرا در پايتخت جمهوري چک گرد آمدند تا بستر ساز ايجاد شبکه اي از اين احزاب در سطح اروپا باشند. در چند سال گذشته، بسياري از کشورهاي اروپايي شاهد افزايش حمايت مردمي از احزاب پوپوليست، ملي گرا، ضد سيستم، ضد اروپايي و يا شکاک به اروپا بوده اند. به عنوان مثال، تجزيه و تحليل خبرگزاري بلومبرگ در 22 کشور اروپايي نشان مي دهد که حمايت مردم اروپا از احزاب راست پوپوليست در طول 30 سال گذشته بي سابقه بوده است. بر اساس اين گزارش، احزاب راست پوپوليست به صورت متوسط 16 درصد از کل آراء را در اين 22 کشور مورد بررسي کسب کرده اند، حال آنکه يک دهه قبل اين رقم 11 درصد و در سال 1997 اين رقم 5 درصد بوده است.
دلايل گسترش نفوذ احزاب راست گراي پوپوليست
گسترش نفوذ احزاب راست گراي پوپوليست در سپهر سياسي و اجتماعي اروپا در سالهاي اخير، پرسشهايي را در خصوص پيشران هاي گسترش اجتماعيِ گفتمان راست گرايي افراطي و پيامدهاي آن در سطح اروپا مطرح کرده است. به نظر مي رسد تضعيف نسبي موقعيت اتحاديه اروپا به عنوان يک نهاد و يک ايده به همراه پيامدهاي جهاني شدن و تحولات ژئوپلتيکي در مرزهاي جنوبي قاره اروپا، از مهمترين پيشران هاي گسترش نفوذ اجتماعي احزاب راست گراي پوپوليسم بوده اند. در واقع، رشد حمايت ازاحزاب راست گراي پوپوليست تا حدود زيادي پاسخي به رکود اقتصادي؛ اقدامات مربوط به سياست رياضت اقتصادي و بحران منطقه يورو بوده است. در ضمن ترس رو به رشد در مورد مسئله مهاجرت/پناه جويي و مسئله جهاني شدن نيز به افزايش حمايت از اين گروه ها ياري رسانده است.
ماهيت احزاب راست پوپوليست
ماهيت راست افراطي معاصر بر پايه چهار پايه تندروي؛ افراط گرايي؛ مليگرايي؛ و پوپوليسم قرار دارد که وجه پوپوليستي اش بر ساير وجوه آن غلبه دارد. در حقيقت، به باور بسياري از پژوهشگران اروپايي، راست افراطي معاصر راست بي ايدهاي است که بر موج جريان پوپوليستي به راه افتاده در اروپا سوار شده است. در اين راستا گفتمان اين احزاب نيز بر پايه مربع گفتماني مليگرايي، ميهنپرستي رفاهي، سرمايهداري ملي، و بيگانه هراسي و همچنين، مثلث اجراييِ بوميگرايي، اقتدارگرايي و پوپوليسم استوار است.
در بررسي گفتمان احزاب راست افراطي معاصر ميتوان از هفت عامل برجسته به عنوان مهم ترين عوامل قدرت يابي و افزايش اقبال عمومي به اين احزاب نام برد: تأکيد بر عامل هويت در قالب قوميتگرايي، ملتگرايي و بيگانه هراسي؛ ضديت با مهاجران؛ اسلامستيزي؛ ضد نخبه گرايي؛ ضديت با دموکراسي ؛ ضديت و شکاک بودن به اتحاديه اروپا و تأکيد بر سرمايهداري ملي و ميهنپرستي رفاهي.
اگر بخواهيم به يک مدل بررسي گفتمانها و راهبردهاي احزاب راست گراي پوپوليست در اروپا برسيم و تمايزات و تشابهات اين احزاب را به ويژه در دو سوي قاره مشخص کنيم، بهتر است در ابتدا مهمترين انديشه ها و راهبردهاي تعدادي از احزاب مهم راست گراي پوپوليست اروپا را بررسي کنيم.
حزب قانون و عدالت لهستان
حزب قانون و عدالت لهستان با برنامه اي ضد مهاجرتي و شعار حاکميت قانون در سال 2015 به قدرت رسيد. حزب قانون و عدالت لهستان به گسترش آزادي هاي مدني چندان اعتقادي ندارد. اين نکته قابل ذکر است که اين حزب به نسبت ساير احزاب راستگراي پوپوليست اروپاي شرقي، در مواجهه با پديده اتحاديه اروپا و در حوزه محدود کردن ورود مهاجران معتدل تر است و در ضمن خواستار مداخله دولت در اقتصاد است.
حزب آزادي و دموکراسي مستقيم جمهوري چک
حزب آزادي و دموکراسي مستقيم جمهوري چک ميزبان اجلاس اخير رهبران راستگراي پوپوليست اروپا بود. اين حزب با شعار "نه به اسلام، نه به تروريسم" با کسب 11 درصد آراء در آخرين انتخابات پارلماني جمهوري چک، به سومين حزب پارلمان تبديل شد. اين حزب سياستي ضد مهاجرتي را دنبال مي کند؛ بر غرور ملي تاکيد مي کند؛ شديدا مخالف چند فرهنگ گرايي است و شديدا ضد نخبه گرايي است. اين حزب نيز البته با نسبت کمتر نسبت به ساير احزاب راستگراي پوپوليست اروپاي شرقي، موافق سطحي از دخالت دولت در اقتصاد است.
حزب فيدِز مجارستان
حزب فيدِز مجارستان از سال 2010 حزب حاکم مجارستان بوده است. اين حزب حتي پيش از انتخابات نيز تاکيد کرده بود که به دنبال ايجاد يک دولت غير ليبرال به سبک روسيه است. اين حزب در طول حکمراني خود فعاليت هايي را در حوزه کنترل جامعه مدني و سياست هاي ضد مهاجرتي به انجام رسانده است که با اعتراض نهادهاي اتحاديه اروپا مواجه شده است. اين حزب نيز جزء احزاب شکاک به اروپا است و خواستار مداخله دولت در اقتصاد است.
حزب آزادي هلند
حزب آزادي هلند از ضد اتحاديه اروپاترين و ضد مهاجرتي ترين احزاب راستگراي پوپوليست است. حزب آزادي هلند از سال 2012 قوياً مدافع خروج هلند از اتحاديه اروپا است. حزب آزادي از مخالفين جدي چند فرهنگ گرايي است. با اين وجود اين حزب از معدود احزاب راستگراي پوپوليست است که با اشکال مدرت تر زندگي اجتماعي چون همجنس گرايي موافق است.
حزب استقلال پادشاهي متحد (يوکيپ )
حزب استقلال پادشاهي متحد در سال 1993 با هدف اصلي «خروج بريتانيا از اتحاديه اروپا» تأسيس شد. اين حزب نيز از ضد مهاجرتي ترين و ضد اروپايي ترين احزاب راست گراي پوپوليست است و از مخالفين جدي چند فرهنگ گرايي است. اين حزب به شدت گرايشات ضد نخبه گرايانه دارد و با اشکال مدرن تر زندگي اجتماعي موافق نيست. حزب استقلال پادشاهي متحد از پيشروترين مخالفين مداخله دولت در اقتصاد است و از اين منظر خود را با سياستهاي ملي گرايانه و از نظر اقتصادي ليبرال معرفي مي کند.
حزب ليگ شمال ايتاليا
حزب ليگ شمال ايتاليا حزبي به شدت ضد اتحاديه اروپاست، گرچه در حوزه چند فرهنگ گرايي به صورت نسبي حزبي ميانه رو محسوب مي شود. حزب ليگ شمال ايتاليا مخالف دخالت دولت در اقتصاد؛ مخالف گشودگي بر روي مهاجران است و در حوزه آزادي هاي اجتماعي تمايلات محافظه کارانه مذهبي دارد.
حزب آلترناتيوي براي آلمان
حزب "آلترناتيو براي آلمان" اولين حزب راستگراي پوپوليست بوده است که بعد از جنگ جهاني دوم به پارلمان آلمان راه پيدا کرد. حزب آلترناتيوي براي آلمان حزبي ضد چند فرهنگ گرايي؛ ضد مهاجرت؛ به صورت نسبي ضد نخبه گرا؛ ضد اتحاديه اروپا و مخالف مداخله دولت در اقتصاد است. اين حزب همچنين خواهان بيشتر شدن نقش سنتي خانوادهها در تربيت کودکان، سختگيري در طلاق و سختگيري يا ممنوعيت سقط جنين است.
جبهه ملي فرانسه
جبهه ملي فرانسه يک حزب سياسي محافظهکار اجتماعي، مليگرا و راستگراي فرانسوي است. از جمله سياستهاي اصلي اين حزب حمايت گرايي اقتصادي، رويکرد بدون مماشات در قبال مسايل مربوط به نظم و قانون، و مخالفت با مهاجرت است. اين حزب از ضد نخبه گراترين احزاب راست گراي پوپوليست اروپا است و به شدت مخالف چند فرهنگ گرايي است.
الگوهاي تعميم پذير
به نظر مي رسد با تمرکز بر مولفه هاي گفتماني و راهبردي احزاب راست گراي پوپوليست اروپا بتوان به برخي الگوهاي تعميم پذير دست يافت:
1- در شرق و غرب قاره اروپا، گرايشات ضد مهاجرتي و ضد چند فرهنگ گرايي عامل مهمي براي جذابيت احزاب راست گراي پوپوليست هستند، با اين وجود در اروپاي شرقي اين عامل به نسبت عوامل ديگر از همه مهمتر است. به نظر مي رسد، جذابيت احزاب راست گراي پوپوليست اروپاي شرقي ريشه در بسترهاي تاريخي حکمراني هاي اقتدارگراي چپ و راست؛ زمينه تاريخي ناسيوناليسم قدرتمند در اين منطقه و تعريف مضيق اين احزاب از مفهوم غرب دارد. گرايش غالب در کشورهاي اروپاي شرقي پس از جنگ سرد، تلاش براي تعريف شدن ذيل جهان غرب و اروپا بوده است. در اين چارچوب، در نگاه احزاب راستگراي پوپوليست شرق اروپا، پديده مهاجرت به ويژه مهاجرت مسلمانان، به معناي آغاز پايان غرب و هويت آن است.
2- گرايشات ضد اتحاديه اروپا يا مخالفت با مفهوم شهروند اروپايي (در چارچوب گفتمان ناسيوناليسم و مفهوم کنترل) مهمترين عامل جذابيت احزاب راستگراي پوپوليست در اروپاي غربي بوده است. حال آنکه در اروپاي شرقي ما بيشتر با پديد انتقاد از اتحاديه اروپا يا شکاکيت نسبت به آن مواجهيم. انتقاد اصلي احزاب راستگراي پوپوليست اروپاي شرقي نيز رويکردهاي کمتر دمکراتيک اتحاديه اروپا و محوريت آلمان در فرايند تصميم سازي آن است.
3- در هر دو سوي قاره، نگراني از پيامدهاي جهاني شدن، به ويژه در حوزه مهاجرتي و بيکاري؛ از پيش ران هاي مهم افزايش نفوذ اجتماعي احزاب راستگراي پوپوليست بوده است. با اين وجود، اين نگراني در کشورهاي اروپاي شرقي بيشتر نمود يافته است. به همين دليل احزاب راستگراي پوپوليست شرق اروپا بر خلاف همتايانشان در اروپاي غربي، عمدتا مدافع مداخله دولت در اقتصاد و سياست هاي حمايت گرايانه هستند.
4- تقريبا تمامي احزاب راست گراي پوپوليست هم در عرصه اجتماعي و هم در عرصه سياسي گرايشات ضد ليبرالي دارند. البته همانگونه که گفته شد اکثريت احزاب راستگراي پوپوليست اروپاي غربي از نظر اقتصادي ليبرال محسوب مي شوند چرا که مخالف دخالت دولت در اقتصاد هستند و از سرمايه داري ملي حمايت مي کنند. به نظر مي رسد يکي از دلايل مخالفت اکثر احزاب راست گراي پوپوليست با دموکراسي، از منظر حمايت دموکراسي از اقليت ها و مسلمانان و جلوگيري از اعمال حاکميت اکثريت قابل توجيه باشد..
نتيجه
امروزه ترديدي وجود ندارد که احزاب راست گراي پوپوليسم با تضعيف موقعيت احزاب چپ و راست ميانه در سپهر سياسي اروپا به بازيگراني مهم تبديل شده اند. بازيگراني که به احتمال زياد بر پويش هاي آتي پروژه اروپا نيز تاثير خواهند گذارد. با اين وجود احزاب راست گراي پوپوليسم در حوزه هاي راهبردي و گفتماني از جمله در حوزه مواجهه با پديده اروپا و سياست هاي حمايت گرايانه با هم اختلافاتي شديد دارند که شبکه سازي اروپايي آنها را با مشکل مواجه مي کند.
در حالي که اين احزاب در حوزه مسائلي چون لزوم کنترل شديد مهاجرتي و گرايشات ضد نخبه گرايانه شان با هم اشتراک نظر دارند در خصوص نحوه مواجهه با اتحاديه اروپا و مسئله ايده هاي اقتصادي سنتي محافظه کارانه يکپارچه نيستند.
به عنوان مثال در حالي که حزب استقلال بريتانيا و و حزب آزادي هلند، در حوزه سختگيري مهاجرتي و سخت گيري در برابر جرم و جنايت همفکرند در حوزه مسائل اجتماعي و اينکه سطح دخالت دولت در اقتصاد بايد در چه سطحي باشد با هم اختلاف نظر دارند.
==================================
نويسنده : دکتر حسين مفيدي احمدي- پژوهشگر مسائل اروپا .
.