این روزها صدای نفسهای آخر پیشهای به گوش میرسد که روزگاری رونق بخش کسب و کار کشاورزان بود.
صدای به نفس نفس افتادن پیشه ای که این روزها در حال فراموشی است، ما را به روستای رستگان در 85کیلومتری شهر قم برد.
روستایی که یکی از 52روستای بخش خلجستان است.
سراغ کارگاه آهنگری را می گیرم و به کوچه آهنگران در نزدیکی میدان اصلی روستا می رسم.
کارگاهی با در های چوبی و از آن جذاب تر، فضای سنتی و کاهگلی. در نگاه اول ابزار و رکاب و دَمِ آهنگری آن قدمت بیش از 70 ساله آن را به رخ می کشد.
این کارگاه متعلق به برادران اسماعیلیان است؛ برادرانی که پیشه آهنگری را از پدران خود به ارث برده اند.
اوستا عباسعلی برادر ارشد خانواده است که چین و چروک های صورت و پینه دستانش حاکی از آن است که او سال های دور و درازی همدم و همراه پتک و سندان های این کارگاه بوده و هست. اوستای 94ساله ما با آن لهجه شیرین خَلجی به ما گفت آهنگری پیشه ی پدری ماست. پدرم، پدربزرگم و نسل های قبل از او هم در همین روستا به این شغل مشغول بوده اند.
اوستا حسن اسماعیلیان برادر کوچکتر می گفت: سال های قبل بیش از 20نوع ابزار فلزی از بیل و شن کش و انواع ادوات کشاورزی تولید می کردیم.
یکی از مشتریان کارگاه در تعریف از برادران آهنگر روستا به ما گفت: بیش از 60سال است که مشتری آنها هستم و ابزار کشاورزی را از همین جا تهیه می کنم. برادران اسماعیلیان به اوستا راه بنداز در رستگان معروفند و مشتریان زیادی از روستا های استان دارند.
اوستا حسن به پتک آهنگری و کوره آتش نگاهی انداخت و گفت: خدا را شکر که ماشین ها به کمک آمدند و کار را برای بشر راحت کردند اما مشتر های ما را هم کمتر کردند.
یکی از خوش نشین های روستا که در تهران زندگی می کند به ما می گوید: حیف نیست؟ شما فکر کنید این کارگاه با این قدمت و فضای سنتی اش اگر در کشورهای دیگر یا در استان هایی که قدر میراث فرهنگی شان را می دانند بود چه ها که نمی شد ...
گزارش از فاطمه امینی