آیا فرقه وهابیت به خط پایان رسیده است؟
برنامه ریزی ولیعهد عربستان در مسیر گذار از آموزه های افراط گرایی و بستن مدارس دینی این کشور در خارج، حکایت از این واقعیت دارد که سعودی ها روزگاری بقایشان را در ترویج وهابیت و حالا در گذار از این آئین می بینند.
محمد بن سلمان ولیعهد عربستان سعودی با صدور حکمی، دستور بررسی اوضاع و ماهیت فعالیت های بیش از 22 موسسه آموزشی- دینی وابسته به عربستان در خارج از این کشور در پایتخت های برخی کشورهای مهم اروپایی، آمریکایی و خاورمیانه را صادر کرده و گفته می شود او برای بستن مدارس دینی این کشور در خارج و تبدیل آنها به مراکز به اصطلاح نشر و گسترش فرهنگ و تمدن برنامه ریزی می کند.
روزنامه رای الیوم روز دوشنبه به نقل از یک منبع امریکایی آگاه نوشت ولیعهد عربستان می خواهد گفتمان دینی را از مهمترین و قدیمی ترین مدارسی که با نام عربستان اداره می شود و مبالغ زیادی از سرمایه بخش آموزش قبل از دانشگاه را به خود اختصاص می دهد، حذف کند.
سه شنبه گذشته هم ولیعهد عربستان در حاشیه کنفرانس "ابتکار عمل برای سرمایهگذاری های آینده"، با تاکید بر ریشه کن کردن افراط گرایی مذهبی گفته بود: "در گذشته ما اینگونه نبودیم، اکنون به حقیقت خود باز میگردیم، به اسلامی که معتدل است و درهای خود را بر روی تمام ادیان، سنتها و ملتها میگشاید". محمد بن سلمان افزود: "۷۰ درصد مردم سعودی زیر ۳۰ سال سن دارند. ۳۰ سال دیگر از زندگیمان را در تعامل با اندیشههای تندرو تلف نخواهیم کرد.
این سخنان ولیعهد عربستان نخست اعتراف صریح به این واقعیت است که موج افراط گرایی و تولید خشونت واقدامات تروریستی نتیجه آموزه هایی است که سعودی ها با سرمایه گذاری بر روی فرقه وهابیت در داخل و خارج از این کشور داشته اند.
دوم اینکه هر چند تا پیش از این برداشت های نادرست محمدابن عبدالوهاب از اسلام تحت عنوان فرقه وهابیت با حمایت غرب و دلارهای نفتی سعودی ها برای تخریب چهره واقعی اسلام و مسلمانان ترویج وگسترش یافت اما اکنون با گسترش دامنه تهدید این آموزه های تکفیری، دیگر تاریخ مصرف این آموزه ها به پایان رسیده است و خود غربی ها هم دیگر به ایستگاه آخر استفاده ابزاری از این آئین جعلی رسیده اند و این ماموریت را به ولیعهد عربستان داده اند که تاریخ انقضای این آئین را دنبال و اعلام نماید. دست داشتن سعودی هادر بیشتر حملات تروریستی از جمله حملات تروریستی 11 سپتامبر، ضرورت مبارزه با مبانی فکری گروههای تکفیری همه از عواملی است که در این تغییر مسیر موثر بوده است.
سوم اینکه دیر یا زود سعودی ها در داخل هم با اتکا به این آموزه ها به بن بست می خوردند و ناچار برای ادامه بقا به اصلاحات در همه زمینه ها نیاز داشتند و پیش نیاز این تغییرات حرکت در مسیر دور شدن از آئینی بود که با هرگونه نوسازی مخالف است. به عنوان مثال در طرح اقتصادی "نیوم" صرف نظر از عملی شدن آن، تدارک شهر عظیمی با سرمایه گذاری 500 میلیارد دلاری دیده شده است که در آن نمادهای متنوع زندگی شهری مدرن در بخش های ورزشی و کنسرت های موسیقی و رستوران های مجلل دیده می شود و قطعا چنین طرحی با وجود آموزه های خرافی وهابیت شدنی نخواهد بود.
چهارم اینکه حرکت ولیعهد عربستان در مسیر میانه روی از سویی اعتراف به جعلی بودن این آئین خرافی است چنانچه در کنفرانس اخیر مذاهب اهل تسنن که در گروزنی و با حضور علمای اهل تسنن از جمله هیات عالی رتبه ای از الازهر مصر در آن شرکت کردند در بیانیه پایانی خود تاکید داشتند که این فرقه نه ارتباطی با اهل تسنن و نه با اسلام دارد.
پنجم اینکه پادشاه عربستان نیز برای گذار از چنین اندیشه هایی هفته گذشته دستور داد مجمع ملک سلمان برای حدیث نبوی شریف تأسیس شود. در این فرمان آمده که این مجمع قرار است به تجمیع و تحقیق درباره احادیث نبوی بپردازد. قرار است «مجمع حدیث نبوی ملک سلمان در مدینه تأسیس شود و شماری از علمای حدیث از سراسر جهان به تحقیق در این مجمع دعوت شوند. اگر این اقدام به درستی اجرا شود یعنی اینکه تمامی پیرایه ها و احادیث جعلی و برداشت های قشری و شخصی که از آیات قرآن کریم توسط موسس فرقه وهابیت و پیروانش به دین پیوند زده شده است حذف و اعلام و اعتراف شود که فرقه وهابیت هیچ ارتباطی با دین اسلام ندارد.
در هرحال باید گفت روزگاری موجودیت سعودی ها به ترویج فرقه وهابیت گره خورده بود وحالا موجودیت آنها به اعلام پایان تاریخ مصرف آن گره خورده است. اما ایا این پایان کار خواهد بود؟ قطعا خیر؟ چرا که موضوع مشارکت سیاسی اکثریت مردم عربستان در مدیریت کشورشان چه می شود که این خود جای بحث دارد.
-----------------------------------
رضا محمدمراد