نازنین دختر 19سالهای است که تمام زندگیش عشق به کره جنوبی است. او روی کولهپشتی و پولیوری که پوشیده برچسبهایی به زبان کرهای زده است. او دو سال است که تصمیم گرفته به کره مهاجرت کند.
به گزارش سرویس فضای مجازی خبرگزاری صدا وسیما؛ به نقل از روزنامه ایران؛ اولین پرده از داستان عشق ایرانیها به کره جنوبی از سریالهای تلویزیونی شروع شد. سریالهایی که هر شب مردم را پای تلویزیون میخکوب میکرد. قصههایی از مردان دلیر و جنگجو یا زنانی که پا به پای مردها کار میکردند. «جواهری در قصر» و «امپراطور دریا» با بازیگرانی که بسرعت به دل مردم راه پیدا میکردند تب کره را در ایران شعله ور کردند. آن زمان تیشرتها و عکسهای این بازیگران بخوبی به فروش میرفت و رستورانهای آسیای شرقی تهران هر روز شلوغتر میشد. اما کار به اینجا ختم نشد و شبکههای ماهوارهای با انبوهی از سریالهای 500 قسمتی هم روی موج آمدند. چه کسی فکر میکرد این تب ریشه بدواند و حالا تبدیل به نوعی فرهنگ گریزی و آموزش زبان و رقص و آشپزی و حتی جنسیت گریزی شود. آیا با تغییر جنسیت میشود شبیه دختران و پسران کرهای شد؟ اگر بشود که به دردسرش میارزد!
نازنین دختر 19 ساله ایرانی اکنون هفتهای سه بار با مادرش به کلاس خصوصی زبان کرهای میرود و هر روز با گوش کردن به آهنگها و دیدن سریالها تمرین میکند. او دلباخته خوانندهها و بازیگران کرهای است و اتاقش پر از عکسهای آنها. اما این داستان تنها داستان نازنین نیست. به گفته روانشناسانی که با آنها صحبت کردهام دختران و پسران جوان زیادی در ایران عاشق کره جنوبی هستند. دختران و پسرانی که تمام آرزویشان دیدن هنرمندان کرهای است و شاید بهتر باشد بگویم؛ کرهای شدن. این روانشناسان تأیید میکنند که با تب کرهای شدن مواجه هستیم تا جایی که حتی بعضیها میخواهند عمل تغییر جنسیت بدهند تا شاید از این طریق بیشتر شبیه کرهایها شوند. در این مرحله است که پدران و مادران ناچار از مراجعه به روانشناسان هستند. در این جلسات بزودی مشخص میشود که ادعای مطابق نبودن روح و جسم درست نیست و نیازی هم به عمل تغییر جنسیت نیست، بلکه ریشه قضیه خیلی ساده در هیجان کرهای شدن است. کرهای شدن؟ چرا و به چه دلیل؟احمد اخوان روانشناس را در دفترش ملاقات میکنیم. او از دختران و پسرانی میگوید که برای مشاوره در مورد تغییر جنسیت به دفتر روانشناسی میآیند. نوجوانانی در سنین بین 15 تا 20 سال: «از فروردین تا حالا 13 پرونده که 9 پرونده متعلق به دختران و چهار پرونده متعلق به پسران بوده با تفکرات ترنس داشتهایم. سال پیش هم 25 پرونده داشتیم. اغلب مراجعه میکنند تا ما خانوادهها را راضی کنیم که آنها عمل کنند یا برعکس؛ خانوادهها مراجعه میکنند که آنها را پشیمان کنیم. معمولاً هم بعد از آزمایش غدد میفهمیم هیچ مشکلی وجود ندارد. بعد از مشاوره هم متوجه تأثیرپذیری آنها از فیلمها و سریالها و خوانندگان کرهای میشویم و شروع میکنیم به درمان.»اخوان برای ما از شکل لباس پوشیدن شبیه به هم مراجعین میگوید؛ دخترانی که لباس پسرانه میپوشند و پسرانی که موهای خود را صاف میکنند و روی صورتشان میریزند: «بیشتر آنها بدون کلاس رفتن و در خانه زبان کرهای یاد گرفتهاند و آنقدر مسلط هستند که به راحتی به این زبان صحبت میکنند. اغلب هم از طبقه اجتماعی متوسط به بالا هستند.» وی از دختری میگوید که هر روز به خواننده مورد علاقهاش ایمیل میزده و به او ابراز عشق میکرده و تمام آهنگهایش را هم از حفظ بوده.
نازنین و مادرش از کلاس خصوصی زبان کرهای بیرون میآیند. فقط میشود از روی نمادها و کلمات کرهای که روی لباس و کیفش زده فهمید که او از عاشقان کره است. آنها را توی حیاط مؤسسه آموزش زبان خارجی میبینم. مادرش زنی جوان است و آنطور که خودش میگوید هفتهای سه بار با هم به کلاس خصوصی میآیند و قصدش این است که بزودی برای ادامه تحصیل دخترش به سئول بروند. از او میپرسم چرا کره جنوبی؟ میگوید: «هر دوتا عاشق کره هستیم و خب این همه آدم به جاهای مختلف دنیا مهاجرت میکنند و ما هم کره جنوبی را دوست داریم.»انگار از سؤالم خوشش نیامده. نازنین وسط حرف میآید و با تعصب از علاقهاش به کره میگوید: «من مردمش را خیلی دوست دارم. با چند نفرشان توی شبکههای اجتماعی دوستم. باهم حرف میزنیم و بعضی وقتها توی زبان کمکم میکنند. حتی یکی از آنها ایران آمد و همدیگر را دیدیم. خیلی مهربان و دوست داشتنی هستند.»
مادرش ساکت با چشمانی که تنگ شده و مشکوک به سؤال و جوابها گوش میدهد. از نازنین در مورد علاقهاش به موسیقی و سریالهای کرهای میپرسم. لبخند روی لبش میآید و با ذوق خاصی از عشقش به خوانندهها و گروههای موسیقی کرهای میگوید: «آرزوی من است یک بار برم کنسرتشان. آنقدر به در و دیوار اتاقم عکسشان را زدهام که بعضی شبها خواب میبینم وسط کنسرتم.»