به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری صدا و سیما؛ به گزارش شبکه تلویزیونی المنار ، سید حسن نصر الله دبیر کل حزب الله لبنان در ابتدای مراسم هفتمین روز شهادت علی هادی العاشق و محمد حسن ناصر گفت من شهادت این بزرگواران را تبریک و تسلیت می گویم. من سخنرانی خود را درباره این دو شهید عزیز به دو بخش تقسیم کردم یک بخش درباره این شهدا و بخش دوم درباره اوضاع کنونی و چالشهایی که در آن به سر می بریم.
سید حسن نصر الله با اشاره به ویژگی های شهید محمد ناصر الدین گفت این شهید تک فرزند پسر بود. می خواهم اندکی به این پدیده یعنی پدیده شهدای تک فرزند پسر بپردازم. در مقاومت ما دهها شهید از جوانان تک فرزند پسر وجود دارند. برخی از این شهیدان خواهر هم نداشتند و تک فرزند خانواده بودند. ما شمار زیادی از این نوع جوانان داریم که در جبهه ها حضور دارند. در رویارویی با اسرائیل دهها نفر از این تک پسرها و نیز در جنگ کنونی با تروریسم تکفیری نیز دهها نفر از آنان شهید شدند. طبیعتا این ویژگی و پدیده انسانی است این ثروت انسانی است که لبنان در اختیار دارد. زمانیکه جوانی تک فرزند و تک پسر است از ابعاد مختلف فرصتهای خوبی برای زندگی دارد و خانواده به وی توجه ویژه ای دارند. ما در مقاومت نمی پذیریم تک فرزند پسر را به جبهه های جنگ بفرستیم مگر آنکه موافقت پدر و مادرش را به دست آورد و فقط هم اجازه پدر کافی نیست بلکه باید هر دو باشد. اجازه مادر دشوارتر از اجازه پدر است زیرا عاطفی ترند. در ابتدا جوانان تک پسر می آمدند و می گفتند اجازه پدر و مادر را گرفته ایم می گفتیم نه ، نیاز به دستخط پدر و مادر داریم تا موافقتشان را با اعزام به جبهه کتباً اعلام کنند. برخی از جوانان به شیوه های مختلف اجازه می گرفتند. حزب الله با این حال می رفت و اطمینان کسب می کرد تا با رضایت کامل پدر و مادر باشند. دهها نفر از تک پسرها شهید شدند. تصمیم گرفتیم تک پسرها را به جبهه ها نفرستیم اما پدر و مادر همین جوانان آمدند و درخواست کردند پسرانشان به جبهه اعزام شوند. آنان به ما نامه دادند و خواهش و التماس کردند که با اعزام آنان موافقت شود. مثلا مادر یکی از این تک پسرها که شهید شد نامه نوشته بود که من زمانیکه این پسر را باردار بود و جنین بود و زمانیکه به دنیا آمد و بزرگش کردم آروز داشتم این روز برسد تا از حضرت زینب سلام الله علیها دفاع کند و به امام حسین علیه السلام یاری رساند تو ای سید نمی گذاری به آرزویم برسم. در برخی از نامه ها به من نوشته بودند اگر به این منوال ادامه دهی در روز قیامت از تو شکایت خواهیم کرد تو جلوی رفتن فرزندان ما را به جبهه های نبرد گرفتی و نگذاشتی به وظیفه جهادی عمل کند و جلوی دستیابی به فرصت شهادت را گرفتی. برخی از تک فرزندان فقط مادرشان مانده است اما همین مادر اصرار می کند که فرزندش به جبهه برود. این ارزش انسانی والایی دارد این ثروت انسانی بزرگی است. به اتهامات و شایعات و دروغهای برخی ها پاسخ داده شد. برخی می گویند حزب الله با توسل به زور جوانان را به جبهه می برد می گویند حزب الله مثلا در بیروت و ضاحیه و فلان جا سیطره دارد به همین سبب مردم در این مناطق از حزب الله می ترسند و فرزندانشان را می فرستند و چیزی شبیه سربازی اجباری. برخی می گویند این جوانان برای پول می روند. بسیاری از این جوانان مرفه هستند و فرصت زندگی در جاهای دیگر را دارند. خانواده هایی که چند پسر دارند وقتی یکی از پسرانشان شهید می شوند می گویند ما آماده ایم پسرهای دیگرمان را بفرستیم. به همه کسانی که برای رویارویی با ما برنامه ریزی می کنند می گوییم این قدرت ماست این فرهنگ و روحیه برادران و خواهران و فرزندان و دختران ماست.
سئوال اینجاست چه چیزی آنان را به جبهه های جنگ سوق می دهد؟
سید حسن نصر الله در ادامه سخنرانی خود در مراسم هفتمین روز شهادت علی هادی العاشق و محمد حسن ناصر گفت:همه می دانید که ما از جوانان زیر هجده سال استفاده نمی کنیم. در برخی از این موارد از این موضوع غافلگیر می شویم که فلان شهیدی در سن هفده سالگی به شهادت رسیده است. من در این زمینه دستور می دهم کمیته تحقیقی تشکیل شود و این که چه طرفی به این جوان اجازه داده است با سن هفده سالگی به جبهه برود. درباره این موضوعات ضوابطی وجود دارد و رفتن افراد زیر هجده سال رفتن به جبهه ها ممنوع است. پرسش اساسی این است که چگونه این خانواده های شریف جگرگوشه های خود را در این راه تقدیم می کنند. بخش دیگری از سخنانم درباره شهید حاج علی هادی احمد العاشق است که ما حاج عباس صدایش می زدیم. وی از ابتدای دوره جوانی به مقاومت پیوست و به راه جهاد خود ادامه داد و مسئولیت های سنگینی را عهده دار شد. وی از ابتدا وارد اردوگاه های آموزشی در محور جنوب از منطقه العین بقاع تا خط مقدم مرزی با رژیم صهیونیستی شد. وی یک ثروت انسانی بزرگی بود.
سید حسن نصرالله افزود: از سال 1982 تا سال 2000 این مسئله را القاء می کردند که آزاد کردن خط مرزی از ماموریت مردم جنوب لبنان است. حاج عباس از منطقه العین در بقاع و مشخصا از استان بعلبک بود که در خط مقدم جنوب حضور داشت و بخش بزرگی از دوره جوانی وی در این منطقه سپری شد و در عملیات و کمین و تک تیراندازی مختلفی علیه اسرائیلی ها حضور داشت و زمانی که به سال 2000 نزدیک می شدیم، وی مسئولیت زیادی داشت و در نهایت به پیروزی رسیدیم و حاج عباس یکی از فرماندهان مقاومت در جنوب بود. حاج عباس لقب یکی از فرماندهان اولیه آزاد سازی این منطقه را در سال 2000 دارد. این سربازان در زمین گمنام و شناخته شده در آسمان هستند و پس از شهادت خود شناخته می شوند. بنابراین حاج عباس یکی از فرماندهان اولیه آزاد سازی جنوب بود. وی پس از سال 2000 به ماموریت های خود ادامه داد. ماموریت وقت، افزایش توانایی نیروها بود و وی یکی از فرماندهان نیروی ویژه بود که قبل از سال 2000 تشکیل شده بود. حاج عباس یکی از فرماندهان مقاومت در جنگ تابستان سال 2006 بود. بنابراین وی یکی از فرماندهان میدانی بود که در حصول آزادی سال 2006 نقش داشت و این پیروزی را با مقاومت، پایداری، شجاعت و توانایی خود را رقم زدند و خداوند نیز به آنان یاری رساند.
وی تاکید کرد: خداوند به نیروهایی یاری می رساند که تا توانسته اند خود را آماده کرده اند. ترسوها، فراری ها، تنبل ها و بی طرف ها در نبرد حق و باطل مورد حمایت خداوند قرار نمی گیرند. پس از تحولاتی که در منطقه رخ داد و تروریسم تکفیری شکل گرفت و تهدیداتی که در منطقه بقاع در مرزهای شمالی و شرقی ایجاد شد برای مقاومت و فرماندهان میدانی آن نظیر حاج عباس مسئولیت های جدیدی شکل گرفت. حاج عباس در همه میادین نبرد از نبرد القصیر تا قلمون، زبدانی، حلب، درعا و جرود عرسال و قلمون حضور داشت.
حاج عباس یکی از مهم ترین فرماندهان میدانی در این جبهه ها و میادین نبرد بود. زمانی که از آزاد سازی دوم سخن می گوییم،حاج عباس یکی از مهم ترین فرماندهان این میدان است. مردم ما در شهرک العین در بقاع تا هرمل و بعلبک باید بدانند زمانی که چشمان مردم در شب به خوب می رفت،چشمان حاج عباس و برادرانش تا صبح بیدار بود تا مانع از هر گونه تجاوز شوند و با تروریسم مقابله کنند. امروز اگر منطقه بقاع و روستاهای بعلبک و به ویژه شهرک های اطراف منطقه جرود و سلسله جبال شرقی از امنیت، صلح و آرامش برخوردار است و مردم به خوبی زندگی می کنند به دلیل فداکاری های افرادی نظیر حاج عباس و شهدایی نظیر شهید ناصر الدین و رزمندگانی است که در کنار ارتش لبنان به مسئولیت های خود عمل کردند و به نبرد در این مناطق پایان دده و به صورت ریشه ای و اساسی به مشکلات تروریستی این مناطق پایان دادند.
بنابراین ما به برکت فداکاری ها و خون و درد و رنج خانواده های این شهدا از همسران، فرزندان، پدران و مادران آنان زندگی می کنیم. باید این فضل و برکت شناخته شود وسپاسگذار باشیم.
سید حسن نصرالله گفت: ناسپاسی به از بین رفتن نعمت و سیطره وحشتی و جانی ها درهر منطقه و کشوری منجر می شود. حاج عباس در هیچ نبردی در ملحق شدن به جبهه های نبرد تردیدی نداشت و من از ابتدا این نبردها را دنبال می کردم. وی بهترین دوره جوانی خود را در جبهه های نبرد از جنوب تا بقاع و سوریه سپری کرد. حاج عباس یک حاجی متدین، مودب، با اخلق و با حسن معاشرت، همیشه خندان و آرام و در نبرد نیز قاطع و قوی بود. نیروهای تحت فرماندهی حاج عباس احساس نمی کردند که وی فرمانده نظامی بزرگی است. وی نیروهای تحت فرماندهی را فرزندان خود می دانست. حاج عباس اراده بالایی داشت و صبور و حکیم بود. از مهم ترین ویژگی های حاج عباس و دیگر فرماندهان مقاومت این است که به صورت مستقیم در میادین نبرد و خطوط مقدم حضور دارند و وی در خط مقدم به شهادت رسیده است. بیشتر فرماندهان شهید ما در خطوط مقدم به شهادت رسیده اند. برخی ها نیز با استفاده از بسته های انفجاری ترور شده اند. این یکی از ویژگی های اساسی این مقاومت است.
وی خاطر نشان کرد: ای خواهران و برادران به سادگی می توانیم بگوئیم شهید حاج عباس هدایت کننده برای حق و پرورش یافته راه مقاومت و عباسی برای زینب(س) و عاشق خداوند و اباعبدالله الحسین(ع) ولی خداوند بود و به این دلیل شایسته شهادت به عنوان مدال و مرتبه عالی شد و به نقطه ای که دوست داشت، رسید. ای خواهران و برادران خون این شهدا که برای همه آنان در روستاهای بقاع و جنوب مراسم گرفته می شود، پیروزی را محقق کرده است و همین خون هاست که ما را به پیروزی می رساند.
وی در ادامه گفت: شهدایی که امروز از آنان یاد می کنیم،کجا به شهادت رسیدند. این جوانان در بادیه سوریه و بیابان گسترده به شهادت رسیدند. بیابانی که ده ها هزار کیلومتر مربع است که در نهایت به شهرهای میادین، دیرالزور، البوکمال و مرزهای سوریه و عراق می رسد. نبردی که این برادران در آن به شهادت رسیدند و حاج عباس در مقدمه این شهدا از نبردهای اجتناب ناپذیر بوده و همچنان اجتناب پذیر است. چرا می گوییم که این نبردها اجتناب ناپذیر است و باید آن را تشریح کنم. تنها زمانی داعش(گروهک تکفیری صهیونیستی داعش)
از بین می رود که این گروه به صورت اساسی نابود شود. اگر به نقشه در چند ماه گذشته توجه کنیم، می بینیم که ده ها هزار کیلومتر مربع از داعش بازپس گرفته شد. اخیرا داعش از شرق حلب و در هفته های اخیر از شرق حماه، شرق حمص،تدمر و السخنه و الحمیمه تا دیرالزور بیرون رانده شد.
دبیر کل حزب الله لبنان افزود: امروز عناصر داعش در بخشی از شهر دیرالزور و مناطق باقی مانده استان دیرالزور حضور دارند. مهم ترین شهرهای این استان در غرب رودخانه فرات شامل شهرهای میادین و البوکمال بوده و همچنین چند روستا در دو طرف این رودخانه وجود دارد تا به مرزهای عراق و سوریه برسیم. ممکن است فردی بگوید که خوب نبرد با داعش کافی است و این گروه را در میادین و البوکمال و شرق فرات تا مرزهای سوریه رها کنیم. این پرسش را مطرح می کنند چرا ارتش سوریه و متحدانش و مقاومت این عناصر را تا این مناطق تحت تعقیب قرار می دهند و رفتن به این نبردها چه معنایی دارد. معنای این نبرد و رفتن به این منطقه در این نکته نهفته است که اگر عناصر داعش در دیگر نقاط دیرالزور، میادین و البوکمال و شرق فرات تا مرزهای سوریه باقی بمانند به معنای آن است که داعش تجدید قوا کرده و بار دیگر حمله خواهد کرد و این گروه وارد جنگ های جدید خواهد شد چرا که این گروه تنها به دنبال جنگ، درگیری، کشتار و انفجار است. داعش برنامه ای غیر از تروریسم، کشتار و تخریب ندارد. بنابراین بار دیگر تلاش کرد دست به حملات جدیدی بزند.
وی بیان داشت: در هفته های اخیر و در نبردهایی که جوانان به شهادت رسیدند، شاهد بودیم که داعش تلاش کرد ابتکار عمل را در اختیار بگیرد و عناصر انتحاری و نفوذی های خود را به جاده دیرالزور، السخنه و عمق مناطق آزاد شده اعزام کرد و در صورتی که نبردهای قهرمانانه رزمندگان مقاومت، ارتش سوریه و دیگر گروه های مقاومت و خون آنان نبود، ممکن بود این نبردها به نتایج دیگری منجر شود. بنابراین نباید داعش را رها کرد. این گروه به دنبال بازپس گرفتن همه مناطقی بوده که در سوریه از دست داده است. حتی این گروه می خواهد بار دیگری به بلندی های عرسال، قلمون غربی و لبنان بازگردد. این گروه چنین تفکری دارد. به عبارت دیگر داعش یک موجودیت سرطانی دارد و جایز نیست بخشی از این سرطان نابود شود. کافی نیست این بیماری تنها به صورت شیمی درمانی از بین برود تا بیماری گسترش پیدا نکند.
وی تاکید کرد: تنها درمان سرطان ریشه کن کردن آن است و ان شاء الله داعش در مسیر ریشه کن شدن قرار دارد. برای نمونه امروز در عراق می بینیم که به حضور داعش در موصل،تلعفر و الحویجه پایان داده شده است و امروز عناصر وهابی و تکفیری داعش در غرب استان الانبار و در نقاط مرزی عراق و سوریه، شهر قائم و برخی از روستاهای اطراف آن حضور دارند. بنابراین مساحت جغرافیایی تحت سیطره داعش در مقایسه با گذشته مساحت بسیار اندکی است. داعش در گذشته شعار می داد که باقی است و گسترش پیدا خواهد کرد ولی همان زمان به این گروه پیام داده شد که فانی و نابود شدنی است. باید این گروه از بین برود. همچنان رزمندگان مقاومت و برادران در حزب الله به نبرد در بادیه سوریه ادامه می دهند.
سید حسن نصرالله بیان داشت: من می دانم جوانان زیادی از خانواده های حاضر در این مراسم در بادیه حضور دارند. اهمیت نبرد در این است که باید به صورت اساسی به نبرد با داعش پایان داده شود. اگر به این گروه اجازه بدهیم که به حیات خود ادامه بدهد، خطری برای عراق، سوریه، لبنان و همه دستاوردهای خون شهداست.
امروز نبرد با داعش با قدرت به پیش می رود. برخی ها تلاش می کنند موانعی در این نبرد ایجاد شود و پیروزی علیه داعش به تاخیر بیافتد. باید مردم به این مسئله واقف باشند تا هوشیاری و آگاهی و درک خود را افزایش دهند. در حال حاضر این سوال مطرح بوده که چه طرفی به دنبال به تاخیر انداختن نبرد نهایی علیه داعش است. امروز آمریکایی ها و نه داعش هستند که می خواهند پیروزی در این نبرد به تاخیر بیافتد. ممکن است فردی بگوید که آمریکایی ها در عراق و سوریه با داعش مبارزه می کنند. بله آمریکایی ها در الرقه کمک هایی دارند ولی هدف آمریکا از این کمک ها این است که متحدان این کشور بر این شهر مسلط شوند ولی زمانی که به شرق فرات و دیگر نقاط دیرالزور و مرزهای سوریه و اردن باز می گردیم، می بینیم که آمریکایی ها مانع تراشی می کنند. در روزهای گذشته شاهد آن بودیم که مقامات روسیه آمریکایی ها را متهم کرده بودند. روسیه کشور بزرگی است و بی پایه و اساس اتهامی را مطرح نمی کند و دلایلی دارد و رادارهای روسیه این اتهامات را تایید می کند مبنی بر این که نیروی هوایی آمریکا در برخی از مناطق اجازه نمی دهد نیروهای ارتش سوریه و رزمندگان مقاومت به سوی مناطق تحت سیطره داعش پیشروی کنند. منطق آمریکا این است زمانی که نیروهای متحد آمریکا هیچ نبرد و پیشرفتی ندارند نباید نیروهای سوری و مقاومت هیچ پیشرفتی داشته باشند. این وضع را چگونه می توان توصیف کرد. آیا این اقدام آمریکا به معنای حمایت از داعش و جلوگیری از سیطره ارتش سوریه و متحدانش بر مناطق باقی مانده تحت سیطره داعش است. آیا نمی توان این اقدام آمریکا را مانع تراشی و طولانی کردن عمر داعش توصیف کرد. چرا آمریکا می خواهد عمر داعش در سوریه و عراق به درازا بکشد. برای شما خواهران و برادران تاکید می کنم اگر اصرار مرجعیت دینی، دولت، نیروهای سیاسی و مردم عراق در به پایان بردن نبرد با داعش وجود نداشت، آمریکا با شیوه دخالت خود در نبرد علیه داعش در عراق می خواست این نبرد ده تا بیست سال به درازا بکشد تا عراقی ها را غارت و پایگاه های خود را در این کشور ایجاد کند و محموله های تسلیحاتی خود را در عراق به فروش برساند و حضور خود را در این کشور تثبیت کند ولی اصرار عراقی ها باعث شد که وضع نبرد در مسیر نابودی کامل داعش قرار گرفت.
دبیر کل حزب الله لبنان ادامه داد: من در سخنرانی آزاد سازی دوم در بعلبک این مسئله را یادآور شده بودم که آمریکا نمی خواست حضور داعش در مناطق العین، فیکه، راس بعلبک و القاع لبنان پایان یابد. آمریکا در این زمینه بر ارتش و دولت لبنان اعمال فشار و تهدید کرد که کمک به ارتش لبنان برای دوره ای متوقف خواهد شد. آمریکایی ها خواهان لغو عملیات شده بودند. آیا این سیاست آمریکا سوال برانگیز نیست. این سوال مطرح است که چرا آمریکایی ها نمی خواهند داعش ریشه کن شود. پاسخ این است که آمریکایی ها هیچ عجله ای برای پایان دادن به نبرد علیه داعش ندارند چرا که این گروه وظیفه تضعیف همه، کشتار،ویران کردن و تخریب لبنان، عراق و سوریه و نابودی ارتش ها و ملت دارد و باید این گروه در حداکثر زمانی ممکن به وظیفه خود ادامه بدهد. این همان سیاست آمریکا در مسئله داعش است ولی این مانع تراشی ها مانع از پایان بردن به این نبرد نمی شود. امروز نیروها در منطقه بادیه سوریه به پیشروی خود در اطراف شهر المیادین ادامه می دهند. به یاری خداوند این شهر به همراه شهر البوکمال بازپس گرفته خواهد شد و دیگر این گروه هیچ موجودیتی در استان دیرالزور نخواهد داشت. همچنین برادران عراقی عزم و اراده قاطعی در نابودی این گروه در غرب الانبار و شهر القائم دارند و به زودی داعش ریشه کن خواهد شد.
وی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: شکی در این نیست ما در لبنان و منطقه با وضع جدیدی روبرو هستیم. در شب های گذشته به این موضوعات اشاره کردم و می خواهم آن را کامل کنم. جنگ ها درعراق، سوریه، یمن و منطق بر اساس طرح های آمریکا و عربستان سعودی است. طرف های منطقه ای و بین المللی نیز در این نبردها حضور دارند ولی طرح اصلی با هدایت آمریکا و عربستان سعودی است. امروز این طرح در عراق و سوریه و لبنان شکست خورده است. نشانه های این شکست در یمن روشن است و حتی سعودی ها در بحرین نیز نتوانستند به خواسته های خود برسند. امروز آمریکایی ها نیروهایی را که در برابر این طرح ایستادند، فهرست کردند و به دنبال بازخواست این نیروها هستند و می خواهند رویارویی جدیدی با این نیروها داشته باشند. جمهوری اسلامی ایران در صدر این نیروهاست و آمریکا می خواهد با آن مقابله کند. در حال حاضر مسئله هسته ای مطرح نبوده و بحث بر سر این نیست که ترامپ می گوید ما می خواهیم ایران نتواند به سلاح هسته ای برسد. این سخنان دروغی است که آمریکایی ها و اسرائیلی ها از ابتدا می گفتند. آنها می دانند که دروغ می گویند و هرگز ایران به دنبال ساخت سلاح هسته ای نیست. آمریکا با امضای هر گونه معاهده ای برای منع گسترش تسلیحات هسته ای یا نابودی سلاح هسته ای در کره زمین مخالفت می کند. مشکل واقعی آمریکا با ایران این است که این کشور عامل اصلی و بزرگ به شکست کشاندن طرح آمریکا و عربستان سعودی در منطقه است و باید بهای خود را بپردازد. آمریکایی ها برای سیاست خود شعار ایران حامی تروریسم را انتخاب کرده اند. ایرانی که با داعش مبارزه می کند، داعشی که توسط آمریکا و عربستان ساخته شده است ولی امروز می گویند که ایران از تروریسم حمایت می کند. در چند روز آینده راهبرد ترامپ درباره ایران اعلام خواهد شد.