اصلاحات اجتماعی جدید عربستان با وجود پیش پا افتاده بودن ممکن است با توجه به بافت سنتی و محافظه کار حاکم بر آن، هزینه های سنگین و پیامدهای پیش بینی نشده ای به همراه داشته باشد.
این روزها خبرهایی از داخل عربستان به گوش می رسد که از تحولات جدید در این کشور پرده بر می دارد. این تحولات گرچه برای خیلی از کشورها موضوعاتی حل شده و شاید پیش پا افتاده باشد اما برای عربستان با توجه به بافت بسیار سنتی حاکم بر آن تحولاتی بسیار بزرگی به شمار می رود که برای انجام این تحولات نیز زمان زیادی صرف شده و حتی امکان دارد هزینه های سنگین وعواقب پیش بینی نشده به بار بیاورد. از جمله این تحولات که این روزها خبر ساز شده صدور فرمان سلطنتی مبنی بر دادن مجور رانندگی به زنان و اجرای آن در چند ماه آینده است. پیش از این نیز مجوز حضور زنان در اماکن عمومی ویا تاسیس سینما داده شده بود و در عین حال دولت سعودی از طرح خود برای ایجاد شهرهای گردشگری در سواحل دریایی این کشور برای جذب گردشگر خبر داده بود. همه این اقدامات در چارچوب طرح موسوم به 2030 توجیه و تبیین می شود که هدف از آن قطع وابستگی عربستان به نفت و تنوع بخشیدن به منابع در امدی آن اعلام شده است. در ظاهر به گونه ای وانمود می شود که این طرح بسیار جامع است و توسعه در بخش های مختلف را شامل می شود اما با اندکی دقت می توان گفت که هنوز خلاء های اساسی در طرح توسعه این کشور مشاهده می شود و حتی اگر این طرح به طور کامل و بدون مانع اجرا شود (هرچند که تردیدهای جدی درباره آن وجود دارد)اما باز نمی تواند عربستان را به کشوری توسعه یافته متناسب با شاخص های پذیرفته شده جهانی تبدیل کند. برای مثال در طرح 2030 هیچ جایی برای تحول سیاسی در این کشور در نظر گرفته نشده و از این دید این طرح تکرار و بازتولید طرح های اقتصادی قبلی عربستان در قالب جدید است و بنا بر این آنچه که از آن به عنوان طرح تحول اقتصادی یاد می شود تحولات شکلی را شامل می شود نه تحولات بنیادی و محتوایی. همین خلاء در دیگر ابعاد این طرح نیز آشکار است و در این طرح هیچ نشانه ای از لزوم باز توزیع ثروت دیده نمی شود و لذا اجرای این طرح نه تنها نمی تواند نقشی در کاهش شکاف های اقتصادی و فاصله طبقاتی داشته باشد بلکه چه بسا امکان دارد این شکاف ها را تعمیق و گسترش دهد و زمینه هایی از نارضایی اجتماعی را بروز دهد. ازدیگر سو الگوی آرمانی که محمد بن سلمان ولیعهد عربستان برای ایجاد تحولات اجتماعی و اقتصادی در سر دارد اقتباسی از امارات عربی متحده است حال آنکه در مقام مقایسه تفاوت های بنیادی را می توان بین امارت و عربستان مشاهده کرد و امارات برخلاف عربستان به صورت فدراسیون اداره می شود و تقسیم قدرت اولیه بین امارات های 7 گانه صورت گرفته است و در عین حال جمعیت امارات در مقایسه با عربستان بسیار اندک است و نیروهای سنتی که در برابر نوسازی و مدرنیته مقاومت کنند بسیار ضعیف است و از این لحاظ الگوی آرمانی محمد بن سلمان برای تهیه و اجرای طرح 2030 نیز خالی از ایراد نیست. با در نظر گرفتن این موارد هنوزچشم انداز روشن و مطمئن در برابر طرح پر هیاهوی 2030 قابل مشاهده نیست و اجرای آن در بخش های اجتماعی و فرهنگی چه بسا می تواند عواقب پیش بینی نشده به همراه داشته باشد.