گزارش تصویری؛ غوغا در شهر
کوچهای از گوچههای ایران، پنجرهای به وسعت دلهای مردمان شهر، با عجله نشانی تو را میپرسند.
به گزارش خبرنگار
خبرگزاری صدا و سیما؛ کوچهای از گوچههای ایران، پنجرهای به وسعت دلهای مردمان شهر، با عجله نشانی تو را میپرسند.
همین چند ماه پیش تو را اصلا نمی شناختیم، اما حالا همه جا پر شده از داستان شجاعت و صلابت تو جوان دهه هفتادی، آن هم فرسنگ ها دورتر از خانه و کاشانه ات.
برایت اسفند دود می کنند و نذری می دهند.
آن مرد این بار با ویلچر آمده است.
دو ساعت مانده به آمدنت، ایستاده است گوشه ای و زیر لب زمزمه می کند.
یکی دیگر قید کار اداری را زده و خود را به میدان رسانده است.
انگار امروز آشنای همه مردم ایرانی.
مانده ام حسودی کنم یا غبطه بخورم، عجب ولوله ای به پا کرده ای جوانمرد.
در روزگار نامردی ها، شاعرانه زندگی کردی و مردانه سر دادی.
در این زمانه درهم حقیقت و مجاز، حجت خدا شدی برای ما.
مگر نه اینکه گفته بودی عشق که از سر گذشت، چه یک وجب، چه صد وجب.
سربلند بی سر، چه کرده ای با دل مردمان این شهر.
حالا خبر رسیده به شهر که از شام بلا برگشته ای.
خوش آمدی رفیق بامرام و وقت شناس.
این راه بیکرانه، پر رهرو و بی سکون است.
بچه های ایران حتما فردا در کتاب های درسی در کنار داستان دهقان فداکار، داستان محسن حججی ها را هم خواهند خواند؛ جوان هایی که از سر گذشتند، اما نامشان در تاریخ حماسه ایران اسلامی ماندگار ماند.