روایت پروین شهسواری از شجاعت و غیرت فرنگیس حیدرپور بانوی گیلانغربی که در دوران دفاع مقدس حماسه آفرید.
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما مرکز کرمانشاه،تمام طول راه تصویر فرنگیس با تبری در دست مقابل چشمانم مجسم می شود برای دیدارش باید به سمت منطقه ای به نام آوزین و گورسفید در گیلانغرب برویم نزدیک های راه از چند نفر سراغ خانه ی او را می گیریم سر انجام به خانه ی فرنگیس می رسیم
فرنگیس با گشاده رویی در را برویمان باز می کند می پرسم فرنگیس خانم ایا تبرت را همچنان داری می گوید آن تبر را به موزه ای در تهران برده اند ولی تبرهای دیگرم همچنان آماده رزم با دشمنان این اب و خاک است
فرنگیس حیدرپورمتولد سال ۱۳۴۱ اهل روستای اوازین در منطقه ی گورسفید گیلانغرب است.
او برایم تعریف می کند که در تاریخ 4 مهرماه سال 59 یعنی نخستین روزهای دفاع مقدس هشت نفر از خویشاوندانش که در خط مقدم بودند به شهادت رسید ند فرنگیس ادامه می دهد هنگامی که در مراسم خاکسپاری آنها بودیم متوجه شدیم بعثی ها تا نزدیکی های روستا آمده اند در این گیر و دار فرنگیس به همراه خانواده مانند سایر اهالی روستا به کوههای اطراف پناه می برد تا اینکه یک روز برای اوردن آذوقه به روستا باز می گردد در حالی که می داند عراقی ها همان نزدیکی ها هستند ناگهان کنار رودخانه به دو بعثی برخورد می کند که تا او را می بینند قصد شلیک به سویش دارند اما فرنگیس به آنها فرصت نمی دهد یکی را با تبرش از پای در می آورد و دیگری را به اسارت می گیرد و با تمام تجهیرات تحویل رزمندگان می دهد
او می گوید کارش در مقابل مقاومت جانانه ی مردم گیلانغرب ناچیز است راست می گوید فرنگیس در آن روزها مردم گیلانغرب به عنوان دومین شهر مقاوم کشور جانانه مقابل دشمن متجاوز ایستادگی می کردند اقای شیرزادی از رزمندگان دوران دفاع مقدس می گوید مردم گیلانغرب آن روزها با اسلحه هایی همچون پران، برنو و ام یک مقاومت می کردند کشاورزان هم با دست خالی آب رودخانه را به طرف محل هجوم بعثی ها هدایت می کردند وبا این ابتکار خود جوش مردم تانکهای دشمن در گل زمین گیر می شد
کمی آنطرف تر از روستا یادمان شهدای مطلع الفجر گیلانغرب قرار دارد نمادی از مقاومت مردم و رزمندگان. به اتفاق این شیرزن گیلانغربی عازم این یادمان می شوم امروز جمعی ازکاروان راهیان نور میهمان یادمانند در آنجا تعدادی از بانوان اهل مازندران را می بینم که به سمتم می ایند به آنها می گویم آیا در مورد شیرزن گیلانغربی چیزی شنیده اید یکی از آنها می گوید بله بانوی شجاعی بوده که یک عراقی را کشت و یکی را هم به اسارت گرفت از او می پرسم آیا او را ببینی می شناسی ؟ می گوید خیر دراین هنگام فرنگیس را به این بانوان معرفی می کنم اشک شوق در چشم آنها جاری می شود و فرنگیس را در آغوش می گیرند یکی ازنحوه ی اسارت و هلاکت بعثی ها می پرسد یکی می پرسد در آن لحظه که این حماسه را افریدی به چه فکر می کردی ؟ فرنگیس می گوید: آن لحظه نام خدا و امام زمان را بر لب آوردم و تصویر امام (ره) در ذهنم آمد خانم اسد الهی که شاعر اهل مازندران است می گوید بازدید ازیادمانهای دفاع مقدس در گیلانغرب برایم فرصتی گرانقدر و زیبا بود از فرنگیس به عنوان نماد شجاع زن ایرانی یاد می کند و می گوید الگوی همه بانوان شجاع از جمله فرنگیس حیدر پور حضرت زینب کبری (س) است اما در آن حوالی رودخانه ای هم هست که فرنگیس از آن خاطره ها دارد اومی گوید کنار همین رودخانه بعثی ها را دیده می گویم اگر خدایی ناکرده دشمن قصد حمله به کشور را داشته باشد آیا همان صلابت 18 سالگی را داری ؟ می گوید: چند برابر بیشتراز گذشته می جنگم دشمن دشمن است و به او پشت نمی کنم رودررو با آنها مبارزه خواهم کرد
امروز تندیس فرنگیس در میدان مقاومت گیلانغرب و بوستان شیرین کرمانشاه قرار دارد به عنوان نماد مقاومت زن ایرانی
از آن سال که فرنگیس ان حماسه را افرید تاامروز همه او را با تبرش می شناسند و گویا این دو آنقدر با هم عجین شده اند که تصور یکی بدون دیگری دشوار است