سید حسن نصر الله: موضوع سخنان امشب من نبردی است که از شنبه گذشته تاکنون در بلندی های لبنان و سوریه و در نزدیکی مرزهای شرقی لبنان در جریان است.
پیش از ورود به موضوع اصلی بحث، در آغاز باید برترین درودها و زیباترین سپاس ها را تقدیم مبارزانی کنم که در این جبهه ها جان خود را کف دست گذاشته اند و این حماسه را رقم می زنند، ما از ارتش لبنان، ارتش سوریه و مبارزان مقاومت اسلامی لبنان سخن می گوییم. ما بر فرماندهان آنها، افسران، تمامی کادرها و تمامی سربازان و مبارزان در عرصه میدانی درود می فرستیم.
همچنین باید یادی کنیم از شهدای عزیز که جان و خون خود را به خاطر این اهداف عالی و ارزشمند فدا کردند اهدافی که همه ما برای تحقق آن می کوشیم و از خداوند می خواهم که آنها را مشمول رحمت خود قرار دهد و علو درجه به آنها عنایت کند.
همچنین از مجروحان نیز که زخم های مختلفی برداشته اند یاد می کنیم، برخی از این مصدومان دستشان یا پایشان قطع شده است یا برخی از اعضای خود را از دست داده اند و از خداوند متعال خواهان شفای عاجل و سلامتی کامل برای آنها هستیم.
از همه کسانی که در این نبرد با هر وسیله ای از مبارزان حمایت کردند و از آنها پشتیبانی به عمل آوردند تشکر می کنیم.
این سخنرانی نیز مانند دیگر سخنرانی ها دارای عناوینی است، عنوان نخست اهداف این نبرد است. از لحاظ جنبه لبنانی مساله، هدف نخست طرد داعش از تمامی خاک لبنان بود، داعشی ها در بخشی از جرود عرسال، جرود رأس بلعبک و القاع حضور داشتند و هدف این بود که داعشی ها تا مرز سوریه پاکسازی شوند.
هدف دوم، برقراری امنیت کامل در مرز سوریه و لبنان بود. برای تحقق این مساله دستکم لازم بود که داعش از خاک لبنان بیرون به درون خاک سوریه عقب رانده شود تا آنها به عنوان عامل تهدیدی برای ارتش لبنان باقی نمانند و ارتش لبنان بتواند خود را به مرز برساند و در در مرزها حضور پیدا کنند. در واقع اگر نیروهای ارتش لبنان خود را به مرز با سوریه می رسانند اما داعشی ها پاکسازی نشده بودند بلکه در بلندی ها و مناطق مختلف وجود داشتند این مساله باعث می شد که ارتش لبنان در وضعیت فرسایشی و درگیری روزانه و مستمر قرار بگیرد، مگر اینکه ارتش لبنان تصمیم می گرفت وارد خاک سوریه در منطقه قلمون غربی بشود و داعشی ها را نابود کند.
هدف سوم، معلوم کردن سرنوشت نظامیان لبنانی ربوده شده توسط داعش و بازگرداندن آنها به آغوش خانواده های شان است.
از جانب لبنان این اهداف برای نبرد با داعش وجود داشت.
اما از طرف سوریه هدف اساسی از نبرد با داعش در این منطقه، بازپس گیری منطقه قلمون غربی بود، سوری ها به دنبال این بودند که این منطقه را تا مرزهای لبنان پاکسازی کنند. داعشی ها در کوه ها و منطقه گسترده ای از این بخش از خاک سوریه طی چندین سال حضورشان، برای خود پایگاهی درست کرده بودند که از این نقطه به درون خاک سوریه حمله می کردند و تهدیدی برای سایر مناطق قلمون غربی محسوب می شدند و می توانستند تهدیدی برای راه دمشق- حمص باشند. این پایگاه تهدید داعش، با تصرف شهر تدمر توسط داعش و رسیدن عناصر این گروه تروریستی به شهر القریتین، فعال تر و امیدوارتر شد. امروز با پایان یافتن حضور داعش در قلمون غربی تمامی این منطقه امنیت را باز می یابد و راه دمشق-حمص کاملاً امن می شود و بویژه دست داعش از منطقه شرقی بریده می شود و حضور آنها منحصر به بخشی که آن را ولایت دیرالزور می نامند خواهد شد.
ما نیروهای مقاومت هم اهداف لبنانی و هم اهداف سوری را پذیرفته ایم و برای تحقق این اهداف -چه در جانب لبنانی آن و چه در جانب سوری آن- می جنگیم و جان خود را فدا می کنیم زیرا ما اعتقاد داریم که (اهداف) این نبرد را نمی توان از هم جدا یا تفکیک کرد.
عنوان دوم در خصوص جریان نبرد تاکنون است.
چند روز پس از کارهای مقدماتی در هر دو جبهه (سوری و لبنانی) و اندکی پیش از بامداد روز شنبه گذشته فرماندهی ارتش لبنان آغاز عملیات فجر الجرود را در خاک لبنان اعلام کرد. در جانب دیگر و به صورت همزمان ارتش سوریه و حزب الله آغاز عملیات «إن عدتم عدنا» را در خاک سوریه اعلام کردند.
امروز ششمین روز این عملیات است، به طور کلی می توان گفت آنچه در دو جبهه محقق شده است بر اساس تمامی معیارها کار بزرگ و مهمی بوده است. علمیات در منطقه ای دشوار انجام شد و مساحت عملیات نیز بسیار زیاد بود.
در طرف لبنان فرماندهی ارتش از طریق کنفرانس های خبری و با صدور بیانیه های رسمی از آزادسازی صد کیلومتر مربع از دست نیروهای داعش و باقی ماندن صرفاً بیست کیلومتر مربع، خبر داده اند. ارتش لبنان تا کنون به صورت دقیق و حرفه ای عمل کرده است و این موفقیت بزرگ را با شایستگی بسیار و با کمترین تلفات انسانی و خسارات مادی رقم زده است. قبل از آغاز نبرد من در سخنرانی خود گفتم داعش در خاک لبنان صد و چهل کیلومتر مربع را در کنترل خود دارد، در حالی که فرماندهی ارتش اعلام کرده است که صد کیلومتر مربع را آزاد کرده و تنها بیست کیلومتر مربع دیگر باقی مانده است، البته میان صحبت های من و فرماندهی ارتش هیچگونه تناقضی وجود ندارد و سخنان فرماندهی ارتش دقیق و درست است، اجازه دهید امشب نخست به جهت اذعان به جانفشانی های مبارزان مقاومت اسلامی و دوم به جهت حفظ اعتبار و درستی کلام خود باید بگویم که بیست کیلومتر مربع از خاک لبنان روز شنبه، در آغاز نبرد و در آغاز عملیات إن عدتم عدنا آزاد شد. در خاک لبنان در منطقه ای که قلعه حصن و قلعه یونین در آن واقع هستند به سمت گذرگاه الزمرانی، نیروهای داعش حضور داشتند که رزمندگان حزب الله در عملیات إن عدتم عدنا این منطقه را که بیست کیلومتر مربع مساحت داشت، آزاد کردند. این مساله خللی به این امر که حزب الله قرار بود در خاک سوریه وارد نبرد شود وارد نمی کند زیرا این منطقه با منطقه زمرانی متداخل هستند و به نوعی دارای پیچیدگی میدانی خاصی هستند، منطقه زمرانی منطقه عملیاتی ارتش سوریه است، بنابراین پاکسازی این منطقه بر عهده ما باقی ماند و از همین رو مقاومت به آزادسازی این بیست کیلومتر از خاک لبنان که متصل به گذرگاه زمرانی است پرداخت، در نتیجه مساحت خاک لبنان که از چنگال داعش آزاد شده است صد و بیست کیلومتر مربع است که صد کیلومتر مربع را ارتش لبنان آزاد کرده و بیست کیلومتر مربع را نیز حزب الله آزاد کرده و بیست کیلومتر مربع باقی مانده است که آزادسازی آن بر عهده ارتش لبنان است. این راجع به جریان امور عملیاتی در بخش لبنانی نبرد بود.
در جانب سوری نبرد باید بگویم که من در سخنرانی ای که پیش از آغاز این نبرد داشتم گفتم که مساحتی از خاک سوریه که داعش به صورت مستقیم بر آن سیطره دارد بیش از صد و شصت کیلومتر مربع است، اما باید بیافزایم که مساحت منطقه ای که داعش بر آن تسلط آتش باری دارد و تحت کنترل دولت سوریه نیست بیش از صد و پنجاه کیلومتر مربع است. وقتی می گویم «بیش از» منظورمان این است که مطمئناً از این مقدار کمتر نیست. بنابراین مساحتی که در عملیات إن عدتم عدنا مورد هدف قرار دارد بیش از سیصد و ده کیلومتر مربع است. یعنی از همان بامداد شنبه که ما عملیات خود را آغاز کردیم و به سوی دشمن آتش گشودیم به دنبال بازپس گیری سیصد و ده کیلومتر مربع بودیم. تاکنون نتیجه عملیات ان عدتم عدنا به این شکل بوده است، تا صبح امروز بیش از دویست و هفتاد کیلومتر از مساحت مزبور کاملاً آزاد شده است و در نتیجه تنها حدود چهل کیلومتر مربع تحت کنترل داعش باقی مانده است. همچنین در این جبهه ما شاهد عملکرد دقیق و حرفه ای ارتش سوریه بودیم، نیروی هوایی و زمینی ارتش سوریه و همچنین رزمندگان مقاومت بسیار دقیق و حرفه ای عمل کردند.
عنوان سوم راجع به وضعیتی است که ما هم اکنون در آن قرار داریم. هم اکنون عناصر داعش در منطقه ای در میانه منطقه عملیات گسترده گیر کرده اند، که بیست کیلومتر از این منطقه در خاک لبنان است و چهل کیلومتر در خاک سوریه واقع شده است. این منطقه میانه که نیروهای داعش در آن محاصره شده اند بلندترین منطقه در تمامی منطقه عملیات است و شاید در تمامی قلمون غربی که نگاه کنیم بعد از بلندی تله موسی این منطقه دومین منطقه مرتفع باشد. اما فعلاً در آن بخشی از منطقه عملیات که آزاد نشده باقی مانده است مرتفع ترین بلندی، بلندی های حلیمه قاره است. قابل توجه است که در بالای این کوه بسیار بلند مرز لبنان و سوریه ترسیم شده است و در نتیجه بخشی از این بلندی خاک لبنان است و بخش دیگر آن خاک سوریه است. قرار است ارتش سوریه و حزب الله خود را به خط مرزی سوریه برسانند و ارتش لبنان نیز قرار است خود را به خط مرزی لبنان برساند.
عناصر داعش در بلندی های حلیمه قاره و مناطق پیرامونی آن در محاصره قرار گرفته اند و برخی از غیرنظامیان و خانواده های شان نیز در این منطقه هستند اما آمار دقیقی از آن ها در دست نیست. شما هر آنچه در رسانه ها درباره آمار افراد مسلح و شمار غیرنظامیان می شنوید آماری غیر دقیق است. تاکنون ده ها تن از افراد مسلح در دو جبهه سوری و لبنانی به هلاکت رسیده اند. در جبهه سوری ده ها فرد مسلح خود را تسلیم کرده اند، برخی از این افراد خود را به ارتش سوریه تسلیم کرده اند و برخی نیز خود را به نیروهای مقاومت تسلیم کرده اند. غیر از آن چیزی که در آغاز در رسانه ها اعلام شد پس از آنکه افراد مسلح به طور متعددی خود را تسلیم ما کردند ما تصویر این افراد و فیلم تسلیم شدن شان را پخش نکردیم زیرا این مساله پایبندی اخلاقی و ادبی ما به کسانی است که خود را تسلیم کرده یا در آینده خود را تسلیم خواهند کرد.
درباره وضعیت نیروهای داعش باید بگویم که آنها به شدت به هراس افتاده اند، و دنبال راه خروجی از این وضعیت می گردند، تمام کسانی که در این منطقه در محاصره قرار گرفته اند به دنبال دستیابی به تسویه هستند. به هر حال اگر تسویه ای رخ ندهد، برخی از کسانی که در این منطقه هستند می خواهند خود را تسلیم کنند و برخی نیز می خواهند تا پایان کار بجنگند، این وضعیت کنونی افراد مسلح است.
بر اساس اطلاعاتی که ما به دست آورده ایم فرماندهی مرکزی داعش نیز که این افراد مسلح را مدیریت می کند به دنبال این نیست که عناصرش را سالم از این منطقه خارج کند بلکه ترجیح می دهد همه آنها در همانجا کشته شوند. چنین اقدامی از منطق و فرهنگ داعش بعید نیست.
در مقابل روحیه ارتش لبنان، ارتش سوریه و نیروهای مقاومت بسیار بالاست و همگان احساس می کنند تمامی عوامل تحقق پیروزی قطعی و نهایی و نزدیک در نزد آنها فراهم است و مساله صرفاً بسته به زمان است.
من بار دیگر تاکید می کنم که برای پایان این عملیات نباید سقف زمانی تعیین کرد. برخی از رسانه ها از زمان پایان یافتن این عملیات سخن می گویند، این سخن ها و گمانه زنی ها را باید کنار گذاشت بلکه این مساله را باید به فرماندهان نظامی ای که این نبرد را اداره می کنند و هوشمندی و مهارت خود را ثابت کرده اند سپرد. همه می دانند که هرچه منطقه ای که افراد مسلح در آن حضور دارند تنگتر شود و مساحت آن کمتر شود نبرد شدیدتر و دشوار تر می شود و این مساله به معنای افزایش هزینه هاست. در صورتی که فرماندهان نظامی به دنبال کاهش هزینه ها و تلفات باشند این باعث می شود که آنها با آرامی کار کنند و تندی و کندی کار بسته به وضعیت میدانی تنظیم می شود تا هزینه ها و تلفات کاهش پیدا کند.
از سوی دیگر حضور غیرنظامیان در این منطقه و پیرامون افراد مسلح کار را دشوارتر می کند و در نتیجه تمایل طرف های این نبرد بر آسیب نرسیدن به غیرنظامیان، بر زمان عملیات تاثیر دارد بویژه اینکه داعش عادت دارد که از غیرنظامیان به عنوان سپر انسانی استفاده کند. ما در تمامی تجارب گذشته حتی در شهر موصل شاهد این قضیه بوده ایم. در موصل برخی از افراد و خانواده ها که قصد ترک شهر را داشتند از پشت هدف گلوله های داعشی ها قرار می گرفتند، ما این مطالب را در رسانه ها می شنیدیم و برخی از افراد نیز در درستی این مطالب ابراز تردید می کردند اما در میان گروهی که خود را تسلیم کرد و تصاویر آن نیز در رسانه ها نشان داده شد خانواده ای وجود داشت که در هنگامی که می خواستند خود را تسلیم کنند داعشی ها به سوی فرزند چهارده پانزده ساله این خانواده تیر شلیک کردند و او را به قتل رساندند. از این رو استفاده داعشی ها از غیرنظامیان به عنوان سپر انسانی باعث می شود که فرماندهان نظامی با احتیاط عمل کرده و به گونه ای دقیق و حرفه ای دست به عملیات بزنند. از این رو هیچ کس نباید برای تعیین سقف زمانی فشار بیاورد. راحت ترین کار این است که کسی که در زیر کولر نشسته است پشت سر هم ایراد بگیرد که چرا در آزادسازی این مناطق این همه تاخیر دارید؟ چرا کاری نمی کنید؟ امروز کاری از پیش نبردید. چرا امروز فقط ده کیلومتر مربع آزاد کردید در حالی که شما در یک روز صد کیلومتر مربع را آزاد می کردید. اگر شما راست می گویید باید به جبهه های نبرد بیایید و وضعیت منطقه را ببینید بلندی ها، کوه ها و دشت ها و صخره ها را ببینید و بعد برای همه نظر بدهید. از این رو کسی نباید در این زمینه فشار بیاورد بلکه باید آن را به فرماندهان نظامی در هر دو جبهه سپرد و آنها هستند که تصمیم می گیرند، آنها هستند که دستور پیشروی می دهند، آنها هستند که زمان تعیین می کنند و آنها هستند که به دشمن ضربه می زنند.
سید حسن نصر الله دبیر کل حزب الله لبنان گفت: عنوان چهارم این است که ما به چه سمتی می رویم. ما هم اکنون به همان سناریوی سابق در آخرین نبردمان با جبهه النصره رسیده ایم. هم اکنون دو خط وجود دارند که به صورت همزمان دارند کار می کنند. خط نخست که خط میدانی است و متوقف نشده است و به صورت مستمر اقدام می کند. خط دوم خطی است که اگر گشوده شود، خط مذاکره است. مذاکره ای که در خاک سوریه بنا به تقاضای فرماندهان افراد مسلح انجام می شود، در این مورد که سخن از تسویه و راه حل به میان می آید در درجه نخست آن طرفی که باید این راه حل را بپذیرد دولت سوریه و سران سوریه هستند. پس از رجوع به سران دولت سوریه و گرفتن موافقت آنها با اصل مذاکره با سران افراد مسلح بر این مبنا که ما طرفی باشیم که با سران افراد مسلح در قلمون غربی مذاکره کنیم، عملاً این مذاکره آغاز خواهد شد. مسلماً این مذاکره ناگزیر به رعایت اصولی خواهد بود که این مساله به اطلاع فرماندهان افراد مسلح رسانده شده است. این اصول عبارتند از اینکه اولاً پیش از دستیابی به توافق آتش بسی محقق نخواهد شد، وقتی ما در خصوص همه چیز و همه جزئیات توافق کردیم آنگاه در مرحله اجرا آتش بس ماده نخست بخش اجرایی خواهد بود، اما برای مذاکره آتش بسی در کار نخواهد بود. ثانیاً هدف از مذاکره محقق ساختن اهدافی است که در آغاز سخنرانی ام بیان کردم، یعنی داعش در خاک لبنان و در خاک سوریه باقی نماند. اگر ما در طرف سوری به مذاکره بپردازیم، سران سوریه و ارتش سوریه و مقاومت به این مساله پایبند هستند که هرگونه توافق کاملی که با گروه داعش حاصل شود شرط نخست این توافق این است که سرنوشت نظامیان ربوده شده لبنانی مشخص شود و آنها به آغوش خانواده های شان و به نهاد نظامی شان بازگردانده شوند. این تعهد انسانی، اخلاقی و ملی و عقایدی ماست. هم سران دولت سوریه و هم سران مقاومت به این مساله پاینبد هستند. کسی نباید به گونه ای عمل کند که انگار ما دو جبهه هستیم. ما به گونه ای عمل می کنیم که نشان می دهد سرنوشت ما یکی است، جبهه ما و امنیت ما یکی است و نبردمان نیز یکی است، در نتیجه به ذهن فرماندهان ارتش لبنان و خانواده های سربازان ربوده شده لبنانی این مساله خطور نکند که اگر در جانب سوریه مذاکره ای انجام شود و چنانچه با مذاکره راه حلی پذیرفته شود به معنای آن است که این هدف که یک هدف اخلاقی و انسانی است نادیده گرفته می شود.
مساله دیگر این است که چنانچه دولت لبنان بخواهد به صورت مستقیم با افراد مسلح داعش در منطقه جرود گفتگو کند در این باره هیچ مشکلی وجود ندارد و طرف رسمی لبنانی می تواند وارد مذاکره با داعش شود اما هرگونه التزام و تعهدی نیاز به هماهنگی با سوریه دارد، زیرا به عنوان مثال چنانچه ما لبنانی ها به گفتگو با داعش نیز پرداختیم و به توافقی هم رسیدیم و مثلاً قرار شد افراد مسلح به فلان منطقه سوریه منتقل شوند، این مساله نیاز به توافق دولت سوریه دارد چرا که بدون اجازه دولت سوریه که نمی توان افراد مسلح را به خاک سوریه فرستاد. آنگونه که به اطلاع ما رسانده شده است سران دولت سوریه مسلماً به صورت ایجابی به لبنانی ها و توافق هایی که با افراد مسلح انجام می دهند رفتار می کنند و تمایل بسیاری به موفقت این توافق دارند اما شرط این مساله این است که لبنان به صورت رسمی این را از سوریه بخواهد و به صورت علنی با سوریه هماهنگی های لازم را به عمل آورد این هماهنگی ها نباید زیر میز انجام شود بلکه باید روی میز صورت گیرد. دولت لبنان باید به صورت رسمی با دمشق تماس برقرار کند و به سران نظام سوریه بگوید ما با گروه داعش گفتگو کرده ایم و به فلان توافق که لوازم آن فلان امور است دست پیدا کرده ایم و ما به صورت رسمی خواهان همکاری شما برای موفقیت آمیز بودن این مساله هستیم. مسلماً دمشق بر اساس مبانی که گفتم با این درخواست تعامل خواهد کرد و از سر انتقام و اذیت کردن در نخواهد آمد.
به هر حال برای استفاده از وقت این را بگویم ما در طرف دیگر (طرف سوری) بدون اینکه از دولت لبنان مامور شده باشیم و بدون اینکه هماهنگی ای با دولت لبنان به عمل آوریم با داعش گفتگو می کنیم تا اهدافی را که ارتش لبنان به خاطر آن وارد نبرد شده و آن اهدافی که ارتش سوریه و نیروهای مقاومت برای تحقق آن وارد نبرد با داعش شده اند محقق کنیم.
در مورد اینکه ما به چه سمتی پیش می رویم باید بگویم که با توجه به تمامی اطلاعاتی که من در اختیار دارم تصور می کنم احتمالاً ما به سوی عملیات نظامی پیش می رویم و ما در هر دو جبهه به سوی یکسره کردن کار به صورت نظامی پیش می رویم، علت این مساله نیز منطق سران داعش است که در خارج از این منطقه حضور دارند، بر اساس اطلاعات من داعشی که در جرود حضور دارد به دنبال تسویه است اما سران داعش که در خارج از این منطقه حضور دارند با توجه به منطق، فرهنگ و طرز تفکرشان و خوارشمردن جنگجویان شان و بی ارزش شمردن جان جنگجویان شان و غیرنظامیان به دنبال جنگ هستند و با تسویه موافق نیستند. من هرچند تصور می کنم درگیری نظامی رخ خواهد داد اما این احتمال هم وجود دارد که تغییری به یکباره به وقوع بپیوندد و عملیات تسویه راه خود را پیدا کند و امور به گونه ای پیش برود که اهدافی که ذکر کردم محقق شود.
از این رو من می خواهم به سران داعش که نیروهای این گروه را از راه دور اداره می کنند و همچنین می خواهم به نیروهای داعش که در این کوه ها و وادی ها حضور دارند بگویم تصمیمی که برای انجام این نبرد گرفته شده تصمیمی قاطع است نتیجه ای که این نبرد در بر دارد نتیجه ای قاطع است و می خواهم این را اضافه کنم که ما امروز وقتی برای هدر دادن و تلف کردن، در این نبرد نداریم، زیرا همین که ما کار این نبرد را به پایان ببریم هزار کار دیگر در پیش روی خود خواهیم داشت این جور نیست که ما فقط همین یک کار را داشته باشیم، در نتیجه وقت کشی و خریدن زمان با طولانی کردن مدت مذاکرات سودبخش نخواهد بود، مسائل به سمت پایان خود پیش می روند، اگر داعشی ها تسویه را بپذیرند تسویه صورت می گیرد و اگر از در نبرد در آمدند جنگ ما جنگی قاطع و نهایی خواهد بود، اما مسلماً این نبرد به صورت حرفه ای و هوشمندانه و با مسئولیت انسانی و اخلاقی مطلوب انجام می شود.
در عنوان پنجم، به همه ملت لبنان می گویم شما یک پیروزی بسیار بزرگ در پیش رو دارید، باید به این پیروزی افتخار کنید و از آن شادمان باشید و به خاطر آن احساس سربلندی کنید. این موفقیت با خروج کامل نیروهای داعش از خاک لبنان و در خاک سوریه با طرد نیروهای داعش از این منطقه و برقراری امنیت مرزهای ما محقق می شود وقتی چنین مساله ای رقم بخورد ما شاهد این صحنه خواهیم بود که مرزهای لبنان از آخرین نقطه خود که نقطه مشترک با فلسطین اشغالی و سوریه باشد و در طول مرزهای لبنان با سوریه تا برسد به دریا، مرزهای لبنان از تروریست ها خلاص شده و امن می شود و این امنیت در هر دو طرف لبنانی و سوری برقرار خواهد بود و این یک موفقیت بسیار بزرگ و مهم محسوب می شود. اجازه ندهید که برخی امور شادی و موفقیت شما را به تلخکامی مبدل کنند، این موفقیت با اراده لبنانی ها محقق شد، اما پس از پایان این نبرد انشاالله درباره اینکه چه کسی می خواست این نبرد انجام شود و چه کسی فشار می آورد که این نبرد انجام نشود سخن خواهیم گفت. همچنین برخی از رسانه های لبنانی اشتباهاتی مرتکب شدند و ما امیدواریم که این رسانه ها اشتباهات خود را جبران کنند و این امور دوباره رخ ندهد. به عنوان مثال در نبرد جرود عرسال تمامی رسانه های لبنانی به استثنای یک شبکه تلویزیونی یعنی شبکه المستقبل، در سطح بسیار بالایی با این نبرد همراهی می کردند و مسئولیت خود را می پذیرفتند و احساس ملی داشتند. حتی مجری های برنامه های تلویزیونی اینگونه بودند و با ما همراهی می کردند هرچند که ممکن بود به لحاظ سیاسی میان ما و آنها اختلاف وجود داشته باشد. دیگر اینکه سفارت آمریکا در بیروت برخی از رسانه های لبنانی را تهدید کرده بود. در برخی از نشریه های لبنانی که سمت و سو گیری شان مشخص است در مقاله ای نوشته شده بود که رسانه های لبنانی که به این صورت با نبرد حزب الله در جرود عرسال همراهی کردند باید مواظب باشند که به آن بلایی که آمریکا سر بانک ها(ی همکاری کننده با حزب الله) در آورد گرفتار نشوند. یعنی آمریکایی ها اینگونه دارند رسانه ها را به طور مستقیم تهدید می کند. در واقع آمریکایی ها تهدید کرده اند. رسانه ها که اخبار دروغ و حماسه های پوشالی را که پوشش نمی دهند بلکه آنها دارند واقعیت ها را پوشش می دهند و در واقع بخشی از واقعیت و نه همه آن را پوشش می دهند. با این حال دولت آمریکا و سفارت آمریکا نمی خواهند که حزب الله در لبنان به عنوان طرف پیروز و قدرتمندی که نابودگر گروه های تکفیری ای است که آمریکا با دست خود خلق کرده است ، آنها از اینکه حزب الله به این صورت مطرح شود بسیار بسیار ناراحت می شوند. آنها از اینکه مقاومت به عنوان بخشی از حافظان لبنان و حافظان امنیت ملت لبنان مطرح شود و به مقابله و مبارزه با تروریسم بپردازد ناراحت می شوند، آنها همیشه تلاش می کنند که حزب الله لبنان را به عنوان یک سازمان تروریستی قلمداد کنند. این مساله منطقی است، این کار همیشگی آمریکاست اما ما لبنانی ها باید بدانیم که چگونه عمل کنیم.
باز هم بر اساس اطلاعاتی که من دارم کار آمریکایی ها و کار برخی از افراد و طرف های لبنانی این بوده است که با برخی رسانه های لبنانی تماس بگیرند و بگویند که جبهه دیگر یعنی جبهه سوریه و مقاومت لبنان پوشش داده نشود و به همین خاطر هم برخی از رسانه های لبنانی از روز یکشنبه به گونه ای اخبار را پوشش می دادند که انگار جبهه دومی و نبردی در منطقه قلمون غربی سوریه وجود ندارد. اگر هر اتفاقی در هر جای از دنیا رخ می داد شما در اخبار از آن مساله آگاه می شدید اما همین رسانه از آنچه در منطقه قلمون غربی و در مرز با لبنان رخ می داد هیچگونه خبری را منتشر نمی کرد و آن را کاملاً کنار می گذاشت. کار آمریکایی ها و برخی جهات لبنانی مانند کار کسی بود که تلاش می کرد با به راه انداختن کمی دود جلوی تابش و حضور و تأثیر آفتاب تابان را بگیرد. این امر نشان می داد که برخی رسانه هایی که اینگونه عمل می کردند با این کار اعتبار خود را از دست می دادند، و این سوال در پیش روی آنها مطرح می شد که مگر شما رسانه نیستید پس چگونه حادثه ای در حد و اندازه نبردی که در منطقه قلمون غربی در جریان است را پوشش نمی دهید یا به صورت بسیار اندکی پوشش می دهید، با این عملکرد این ها دیگر رسانه نیستند حال هر نام دیگری که شما می خواهید بر آنها بگذارید بگذارید ولی آنها دیگر رسانه نیستند. بدتر از این، مساله سقوط اخلاقی برخی رسانه ها بود چرا که آنها احساسات مردم را به بازی گرفتند. اینکه در یک سرزمین واحد و در یک نبرد واحد و ضد دشمنی واحد و با اهدافی یکسان، یک جوان کشته شود او را شهید محسوب کنند و دیگری کشته شود و او را کشته شده تلقی کنند مساله ای است که قابل هضم نیست، بر اساس قانون، اخلاق و انسانیت چنین چیزی پذیرفته شده نیست و سقوط اخلاقی محسوب می شود.
من معتقدم مصلحت لبنان، مصلحت اخلاقی و مصلحت ملت لبنان در این است که برخی از رسانه های لبنان اخلاق مدارانه، مسئولانه و حرفه ای عمل کنند، به دنبال این نباشید که موفقیتی را که ما در جرود عرسال به دست آوردیم و در قلوب لبنانی ها جا گرفت تخریب کنید، البته فردا نگویند که حزب الله رسانه ها را تهدید کرد نه، هر طور که راحت هستید و بدانید که هرچقدر در برابر آمریکایی ها کرنش کنید کفایت نمی کند.
نکته آخر این است که ما در برابر این پیروزی بزرگ قرار داریم و طبیعتاً هر یک از نیروهای سیاسی لبنان به دنبال آن است که تفسیر خود را از این مسأله ارائه کند، خیلی خوب این مساله مشکلی ندارد اما آنچه مهم است منطقی بودن و دلیل داشتن است، مهم واقعیت هاست. ما این موفقیت بزرگ را که تا این لحظه به دست آمده است و به زودی تکمیل هم خواهد شد یکی از نتایج ممتاز معادله طلایی ارتش، ملت و مقاومت می دانیم. البته ما به این معادله ارتش سوریه را نیز اضافه می کنیم آنها که می خواهند ناراحت بشوند بشوند ولی ما ارتش سوریه را نیز اضافه می کنیم. زیرا بر اساس منطق وقتی ما از مساحتی بیش از سیصد کیلومتر مربع سخن می گوییم -جدای از آن مساحتی که تحت کنترل آتش باری داعش قرار دارد- و وقتی ما از دشمنی مانند داعش سخن می گوییم، همه می دانند که این نبرد نبردی دشوار است اما یکی از مهمترین عواملی که در پیروزی در این نبرد موثر بود این بود که داعش در منطقه ای دایره وار به محاصره در آمد و از سیصد و شصت درجه آتش به روی آنها گشوده شد و از همه سو به طرف آنها حمله شد و این باعث شد که دشمن بترسد و به لرزه در آید و شکست بخورد. این تکاملی که میان جبهه لبنان و جبهه سوریه برقرار شد به تحقق این پیروزی ها بزرگ سرعت بخشید و موجب شد این پیروزی ها با کمترین هزینه ممکن به دست آید. این از نتایج معادله طلایی ارتش، ملت و مقاومت بود و در این نبرد ارتش عربی سوریه نیز حضور داشت. از این رو ما خواهان آن هستیم که پیروزی آتی که خاتمه نبرد آزادسازی تمامی مرزها و طرد تروریست ها از تمامی مرزهای لبنان و سوریه است و تروریست ها از درون خاک لبنان و سوریه بیرون رانده می شوند به عنوان آزادسازی دوم شناخته شود. در بیست و پنجم ماه مه سال دو هزار میلادی لبنان از اشغال صهیونیست ها آزاد شد و ما این پیروزی را آزادسازی اول می نامیم. نبرد کنونی یعنی نبرد آزادسازی مرزهای لبنان و سوریه از هیمنه تروریست های تکفیری که هر دو کشور لبنان و سوریه را مورد تهدید قرار داده اند و مساحت های گسترده ای از خاک لبنان و سوریه را اشغال کرده اند نبرد آزادسازی دوم است ما باید این آزادسازی را گرامی بداریم و همگی باید آن را جشن بگیریم و از فداکاری های همگان تقدیر کنیم و باید به عظمت شهدایی که برای تحقق این هدف بزرگ و عالی به شهادت رسیدند پی ببریم، انشاالله این روز خواهد آمد اما اینکه زمان آن کی است چیزی است که علم آن در نزد خداست. نبرد آزادسازی نخست در تاریخ بیست و پنجم مه سال دو هزار به پیروزی رسید، نبرد آزادسازی دوم نیز در سال 2017 به پیروزی می رسد اما روز و ماه آن بسته به خواست خدا و به اراده فرماندهان و مبارزانی است که پیروزی ها را رقم می زنند. ما جای خالی روز و ماه پیروزی را با کلمات مناسب پر خواهیم کرد تا این روز نیز عید جدیدی برای ما باشد عیدی که ما در آن پیروزی و آزادسازی خاک مان را جشن می گیریم و بار دیگر بر معادله طلایی تأکید می کنیم.