درد آوارگان در اروپا و آمریکا درمان نمی شود ،
بحران آوارگان و آینده اروپا
بحران آوارگان و مهاجران دیگر یک مشکل اجتماعی و اقتصادی نیست ، بلکه امروز به یک دغدغه امنیتی برای دولت ها و کشورها تبدیل شده است.
به گزارش سرویس بین الملل
خبرگزاری صدا وسیما ،آمار و ارقام سازمانها و نهادهای بین المللی درباره کاهش موج مهاجران و آوارگان به اروپا، موجی از خوش بینی را درباره مهار این بحران به وجود آورده بود. اما مدت کوتاهی از این گمانه زنیهای خوش بینانه نگذشته بود که جهان با یک واقعیت جدید مواجه شد و آن این بود که بحران آوارگان و مهاجران مهار نشده و فقط نقطه کانونی بحران از یونان به ایتالیا منتقل شده است. سئوال این است که بحران آوارگان در اروپا چرا بار دیگر مطرح شده است و آیا این بحران در کوتاه مدت قابل حل است؟
زمینه نظری
براساس ارزیابی سازمان ملل، اوارگی و مهاجرت، یکی از مهمترین ویژگیهای قرن بیست و یکم است . در واقع روند جهانی شدن و همچنین افزایش درگیریهای منطقه ای در نتیجه جهانی شدن تروریسم باعث شده است که میلیونها نفر در جهان تلاش کنند تا شانس زندگی خود را در مکانی دیگر تجربه کنند و به این ترتیب این افراد به خیل مهاجران و آوارگان میپیوندند. بی شک، مهمترین مقصد مهاجران نیز دو نقطه است یکی آمریکا و دیگری اروپا. روی کارآمدن دونالد ترامپ و مسیر طولانی، آمریکا را تا حدی از مسئله آوارگان دور نگاه داشته است.
به همین دلیل اروپا به مهمترین مقصد مهاجران تبدیل شده است. این روند از سال 2008 و با بروز بحران مالی جهانی آغاز شد و در سال 2015 به اوج خود رسید. این روند در نیمه دوم سال 2016 و نیمه اول 2017 روند کاهشی داشت اما با آغاز تابستان بار دیگر مهاجران عمدتا اقتصادی از سمت آفریقا به اروپا سرازیر شدند.
موج اول بحران آوارگان در اروپا
بحران مهاجران اروپایی یا بحران آوارگان اروپایی، اصطلاحی است که با آغاز جریان ورود گسترده مهاجران به اروپا در محافل سیاسی و رسانه ای انعکاس یافت.به تدریج شمار افرادی که از طریق دریای مدیترانه و از جنوب شرقی اروپا وارد این منطقه میشدند، به میزانی افزایش یافت، که نگرانی مقامات اروپایی را برانگیخت. رسانهها و محافل سیاسی از تعابیری چون آوارگان، پناهجویان، مهاجران اقتصادی و حتی عوامل متخاصم و بیگانه برای توصیف این مهاجران استفاده میکردند.
در دور اول بحران مهاجران اروپایی، بیشتر آنها از کشورهای اکثرا مسلمان بودند که از شرق و جنوب اروپا از جمله غرب آسیا، جنوب اسیا و آفریقا وارد اروپا میشدند. اکثر این افراد هم مسلمانان سنی مذهب بودند. البته در میان آنها از مذهب دیگری چون ایزدیها، مندائیها و آشوریها هم وجود داشتند که از اقلیتهای غیرمسلمان محسوب میشوند.
براساس گزارش کمیساریای عالی پناهندگان، در موج اول مهاجران و آوارگان به اروپا از ماه ژانویه 2015 تا ماه مارس 2016، 46.7 درصد از آوارگان دارای تابعیت و ملیت سوری، 20.9 دهم درصد از اتباع افغانستان و 9.4 دهم درصد از اتباع عراق بودند.
در میان افرادی که به صورت غیرقانونی از طریق دریا وارد اروپا شدند، 58 درصد آنها مردان بالای هجده سال و 17 درصد زنان بالای هجده سال بودند. بسیاری از این مهاجران و آوارگان در مسیر اروپا در دریای مدیترانه غرق شدند. در ماه آوریل 2015، میزان تلفات مهاجران و آوارگان به بالاترین رکورد خود رسید. در آن زمان پنج کشتی حامل آوارگان و مهاجران در دریا غرق شدند.
افزایش مرگ و میر مهاجران و آوارگان باعث شد که مسئله آوارگان به یک بحران تبدیل شود و دولتها، نهادها و سازمانهای دولتی و غیردولتی به دنبال راهکاری برای مهار این بحران باشند. در همان زمان سازمان ملل گزارشی منتشر کرد که براساس آن حدود شصت میلیون نفر از مردم جهان مهاجر و آواره بودند که بالاترین میزان آوارگی و مهاجرت از زمان جنگ جهانی دوم محسوب میشد.
در شش ماهه اول سال 2015، یونان، اولین مقصد پناهجویان و آوارگان بود. اما در تابستان 2015، مهاجران و آوارگان از مسیر کشورهای بالکان به سمت کشورهای شمال اروپا استفاده کردند. هدف اکثر این آوارگان هم آلمان و سوئد بود.
از آوریل 2015 بود که اتحادیه اروپا به فکر چاره ای برای مهار بحران آوارگان افتاد. افزایش بودجه عملیاتهای گشت دریایی در مدیترانه، اجرای طرحهایی برای مقابله با قاچاق انسان، آغاز عملیات صوفیا و تهیه یک سیستم جدید توزیعی برای اسکان مجدد آوارگان در بین کشورهای عضو اتحادیه اروپا به منظور کاهش مشکلات کشورهای مرزی اتحادیه اروپا از جمله این اقدامات بود.
هدف اصلی از این اقدامات، تشخیص آوارگان واقعی از مهاجران اقتصادی و یا تروریستهایی بود که در میان پناهجویان جا گرفته و برای انجام عملیات قصد داشتند وارد کشورهای اروپایی شوند.
براساس گزارش یورواستات، در موج اول مهاجرت، دولتهای عضو اتحادیه اروپا حدود یک میلیون و دویست هزار درخواست پناهندگی دریافت کردند که دو برابر بیشتر از سال 2014 بود. در سال 2015چهار کشور آلمان، مجارستان، سوئد و اتریش دوسوم درخواست برای پناهندگی را داشتند.
موج دوم بحران آوارگان
براساس گزارشها،تعداد آوارگان و مهاجرانی که از سمت سوریه، عراق و دیگر کشورهای آسیایی به سمت اروپا سرازیر شده بودند، با توافق میان اتحادیه اروپا و آنکارا کاهش یافته است. این کاهش به دلیل شکستهای پیاپی داعش و بازگشت بسیاری از آوارگان و همچنین کاهش انگیزه برای ترک وطن بوده است.
گزارش آژانس مهاجران سازمان ملل، حاکی از این است که شمار مهاجرانی که در نیمه اول سال 2017 وارد اروپا شدند 35 درصد تعدادی است که در مدت مشابه در سال 2016 وارد مرزهای اروپا شدند. براساس این گزارش تا یازدهم ژوئن سال 2017، 73189 مهاجر از طریق دریا وارد اروپا شدند. 85 درصد این افراد وارد ایتالیا شدند و بقیه در یونان، قبرس و اسپانیا مستقر شدند.
اما با آغاز تابستان آوارگان از سوی دیگر دریای مدیترانه یعنی آفریقا به سمت اروپا سرازیر شده اند. به طوری که براساس گزارشها، حدود صد هزار نفر آواره آفریقایی وارد ایتالیا شدند. در میان آنها، اتباع نیجریه بالاترین تعداد را داشته و بعد از آن اتباع بنگلادش، گینه و ساحل عاج قرار دارند.
تاثیرات بحران آوارگان بر اتحادیه اروپا
بحران آوارگان در چهار سطح سیاسی، امنیتی، اقتصادی و فرهنگی بر اتحادیه اروپا تاثیر دارد که در ذیل هر کدام به طور جداگانه بررسی میشود.
تاثیرات سیاسی
بریگزیت(فرایند خروج انگلیس از اتحادیه اروپا )، یکی از مهمترین نتایج سرازیر شدن آوارگان به سمت اروپا بود. در واقع با تامل در گفتمانهای حاکم بر تبلیغات برگزاری همه پرسی در ژوئن 2016، مسئله مهاجران را میتوان دال مرکزی گفتمانهای موافق و مخالف خروج انگلیس یافت. محورهای اقتصادی، امنیتی، سیاسی و فرهنگی دور مباحث مربوط به مهاجرت میچرخید و در نهایت موافقان خروج با نگرانیهای امنیتی و اقتصادی از حضور مهاجران در این همه پرسی پیروز شدند. ملی گرایان مخالف ورود آوارگان و مهاجران به تدریج در دیگر کشورهای اروپایی هم قدرت گرفتند و در فرانسه به مرز پیروزی در انتخابات نیز نزدیک شدند. انعقاد توافقنامه اتحادیه اروپا با ترکیه از شدت این ملی گرایی کاست.
با آغاز موج دوم آوارگان عمدتا آفریقایی، بار دیگر راستگرایان و ملی گرایان تقویت شدند؛ به طوری که احتمال پیروزی راستگرایان در انتخابات ایتالیا قوت گرفته است. در واقع ورود این موج گسترده از مهاجران به ایتالیا عملا این کشور را به سمت یک بحران سیاسی و اجتماعی سوق داده است. برخی گروهها، رسانهها و جریانهای نژادپرست مردم را تحریک کرده و اعتراضات گسترده ای علیه دولت پائولو جنتیلونی به راه انداختند. این اعتراضات در نهایت میتواند بر انتخابات ماه می 2018 و موقعیت حزب دموکراتیک حاکم به شدت تاثیر بگذارد.
در آلمان نیز هر چند بیشتر نظرسنجیها از احتمال پیروزی حزب حاکم و صدراعظمی مجدد آنگلا مرکل خبر میدهند، اما جریانها و احزاب رقیب تلاش میکنند تا مسئله مهاجرت را کانون و محور انتخابات بوندستاگ قرار دهند. انتخابات آلمان قرار است روز 24 سپتامبر آینده برگزار شود. مرکل در سپتامبر سال 2015 ، مرزهای آلمان را به روی آوارگان باز کرد؛ به طوری که در آن سال حدود 890 هزار وارد آلمان شدند. در آن زمان بسیاری از سیاستمداران و احزاب از دولت انتقاد کردند. با کاهش پذیرش مهاجران و اعمال سختگیریهای بیشتر برای ورود آنها به آلمان، ستاره احزاب افراطی در این کشور افول کرد. به تدریج انتقادات به مرکل در این زمینه نیز کاهش یافت و اوضاع تا حدی آرام شد. اما با آغاز موج جدید ورود آوارگان به ایتالیا، بار دیگر نگرانیها در اروپا در این زمینه افزایش یافت.
"هوست سیهوفر" رهبر حزب سوسیال مسیحی وابسته به حزب دموکرات مسیحی در ایالت بایرن اخیرا در گفتگو با روزنامه "ولت ام زانتاک " در خصوص وضعیت آوارگان و مهاجران گفته است : اوضاع آرام است اما همه میدانیم که موج مهاجران ادامه خواهد داشت.
تاثیرات امنیتی بحران آوارگان دراروپا
مسئله امنیت، یکی از مهمترین دغدغهها و نگرانیهای کشورهای اروپایی است. اتحادیه اروپا در وهله اول تلاش کرد با بستن مرزها و کنترل آن، امنیت درون گرا را پیش ببرد. اما با افزایش تروریستهایی که امنیت اروپا را از درون به خطر میانداختند و اتباع خود اروپا بودند، سران اتحادیه اروپا به این نتیجه رسیدند که امنیت برونگرا بهترین ابزار برای کنترل تروریسم است. به عبارت دیگر تصمیم گرفتند با تروریسم در خارج از مرزهای اتحادیه اروپا مقابله کنند تا بتوانند امنیت درون اتحادیه را نیز تضمین کنند. کشورهای اتحادیه اروپا در زمینه مسئله آوارگان و مهاجران هم ترکیبی از این دو استراتژی را به کار بردند؛ وضعیتی که از اختلافات میان اتحادیه اروپا در زمینه امنیت پرده برداشت. برخی از کشورها نظیر مجارستان به تشدید کنترل مرزها روی آوردند و برخی دیگر از کشورها نظیر آلمان، فرانسه و ایتالیا به دنبال راهی برای کاهش منشا آوارگی و مهاجرت بودند.
تلاش برای نقش آفرینی در فرایند ثبات و صلح در منطقه غرب اسیا از جمله این اقدامات بود. در سند ابتکار امنیتی اروپا که به تازگی منتشر شده است، این نگاه حاکم است. اما واقعیت این است که مشارکت کشورهای غربی در آشوبهای منطقه غرب آسیا در حال حاضر، بیشترین مشکل امنیتی را برای خودشان به وجود آورده است. با شکستهای پیاپی داعش، نیروهای اروپایی که به داعش پیوسته بودند، به اروپا بازخواهند گشت و این مسئله سازمانها و سرویسهای اطلاعاتی اروپایی را به شدت نگران کرده است. در افریقا نیز مداخله فرانسویها و دیگر کشورهای اروپایی به همراه آمریکا، لیبی، مالی و بسیاری از کشورها را وارد بحران جدی کرد. مردم این کشورها به همراه اتباع دیگر کشورهای آفریقایی که ثروتشان به تارج رفته و با فقر وخشکسالی دست و پنجه نرم میکنند، چاره ای جز مهاجرت ندارند.
پیامدهای اقتصادی بحران آوارگان
یکی دیگر از نگرانیهای راستگرایان و پوپولیستها در اروپا درباره ورود مهاجران، تاثیرات اقتصادی این پدیده است. عوامل اقتصادی، نظیر کاهش فرصتهای شغلی و درآمدها، تقسیم منابع مالی و رفاهی، هزینههای مربوط به اسکان موقت و یا اقامت دائمی آنها و مسائل مربوط به بیمه و درمان آنها از مهمترین محورهای گفتمان مخالفان ورود پناهجویان به کشورهای اروپایی است. یک نکته دیگر درباره آوارگان این است که آنها در مقایسه با مهاجران اقتصادی، تخصص و مهارت ندارند. براساس گزارش اداره فدرال کار آلمان، "نیمی از مهاجران که وارد آلمان شده اند، هیچ گونه تخصصی ندارند."
ادغام اقتصادی در حال حاضر به بزرگترین معضل برای کشورهای میزبان مهاجران و آوارگان تبدیل شده است. ادغام اقتصادی به این معنا است که کشور میزبان باید برای بررسی تقاضای پناهندگی، تغذیه، اسکان، بهداشت و آموزش آوارگان هزینه کند. با توجه به این نیازها در صورتی که تعداد مهاجران زیاد باشد، میزان کل تقاضا بالا میرود و در نتیجه باید کالا و خدمات بیشتری تولید شود. این فرایند بسته به قوانین کشورهای مختلف ممکن است حداقل تا دو سال طول بکشد. دولت آلمان در سال 2016 تخمین زده بود که فرایند ادغام اقتصادی مهاجران، برای دولت این کشور حدود 10 میلیارد یورو هزینه داشته باشد و در سال 2020 هم به دو برابر برسد.
تاثیرات بحران آوارگان
شرایط متفاوت فرهنگی مهاجران، پناهجویان و آوارگان با مردم کشورهای میزبان مشکلات بسیار زیادی را هم برای مهاجران و هم برای مردم آن کشورها به وجود میآورد. مردم کشورهای میزبان مهاجران را بیگانههایی میدانند که فرصتهای شغلی آنها و آینده فرزندانشان را به خطر میاندازند. در مقابل مهاجران نیز نگرانیها و ترسهای زیادی دارند. اکثر آوارگان در اندیشه آنچه هستند که از دست داده اند و مهمترین نگرانی آنها هم ترس از آینده خود و فرزندانشان است. احساس تنهایی به دلیل تفاوتهای فرهنگی، کسالت روحی، کاهش شدید انگیزهها، گوشه گیری و در مواردی خودکشی از مهمترین ویژگیهای روحی و روانی مهاجران است.
از جنبه فرهنگی، نیز سنتها، باورها و رفتارهایی که مؤلفه فرهنگ مهاجران و آوارگان است در معرض فرهنگ جدید قرار میگیرد. فرد به تدریج سعی میکند تا رفتار و باورهای خود را تغییر دهد. در مواردی نیز مهاجر تلاش میکند تا فرهنگ خود را نگاه دارد که در این صورت با مقاومت و واکنش فرهنگ میزبان مواجه خواهد شد و به تدریج دو طرف احساس نفرت به یکدیگر پیدا میکنند. افزایش آمار بیگانه ستیزی و مهاجر ستیزی در اروپا عمدتا ناشی از همین برخورد فرهنگها است.
جمع بندی
به طور کلی به نظر میرسد بحران آوارگان و مهاجران در اروپا در کوتاه مدت قابل حل نیست. ضمن اینکه چشم انداز روشنی درباره آینده این بحران و حل آن در بلند مدت نیز دیده نمیشود. کشورهای اروپایی همچنان به برخی گروههای افراطی، عربستان و امارات اسلحه میفروشند و همچنان شعله جنگ را در منطقه غرب آسیا روشن نگاه میدارند. در آفریقا نیز استثمار اروپاییها ادامه خواهد داشت و بحران آب نیز قحطی و خشکسالی را تشدید خواهد کرد.
به این ترتیب منشا آوارگی و مهاجرت از بین نخواهد رفت. در داخل اروپا نیز برخوردهای فرهنگی و نیز گرایشهای ملی گرایانه و بیگانه ستیزانه ممکن است باعث رشد پوپولیسم، نژادپرستی و ملی گرایی در کشورهای مختلف اروپایی شود؛ مسئله ای که در نهایت میتواند منجر به واگرایی در اتحادیه اروپا شود و حتی اگر این اتحادیه سرنوشتی شبیه اتحاد جماهیر شوروی پیدا نکند، همانند یک اتحادیه پوشالی به حیات خود ادامه خواهد داد.
============
نویسنده: تهمینه بختیاری - کارشناس سیاست بین الملل
.