سیاری مشکلات عمده تولیدات داخلی را ناشی از سیستم واردات و عدم محدودیت در واردات می دانند.
البته باید به نبود استراتژی مشخص برای تولیدات داخلی نیز اشاره کرد که منجر به عدم برنامه ریزی مناسب در حوزه واردات شده است. بنابراین مدیریت واردات را نباید صرفا در چارچوب واردات تعریف کرد بلکه در چرخه تجارت خارجی باید مورد توجه قرار گیرد.محدودیت واردات یک مقوله جزیی از مدیریت واردات است که با تدوین یک استراتژی کلان و با در نظر گرفتن منافع همه گروهها باید تصمیم گیری شود.
از نظر تجارت خارجی باید واردات کشور کاهش یابد. به عبارت دیگر، اجازه ندهیم که هر کالایی وارد کشور شود. در واردات کالاها به ویژه در شرایط فعلی، باید به سراغ کالاهای ضروری رفت و برای واردات، ارز کمتری از کشور خارج میشود. این امر باعث رونق صنایع و تولیدات داخلی میشود و این همان تبدیل تهدیدها به فرصتها است.
از سوی دیگر، رونقگیری صنایع داخلی در نتیجه محدود شدن واردات، هنگامی تحقق خواهد یافت که اولا بنگاههای داخلی از چالشهایی که هماکنون با آن دست به گریبانند (از جمله کمبود فلجکننده نقدینگی، دشواری وصول مطالبات و دهها مشکل دیگر) رهایی یابند و ثانیا مداخلات و دستورالعملهای دولتی که قاعدتا گسترش خواهند یافت، فضای کسبوکار را نامساعدتر نسازد. در غیر این صورت، کاهش عرضه و افزایش قیمت برخی از کالاها در بازار، به جای افزایش تولید داخلی، با تشدید انگیزههای خلافکاری، عمدتا به افزایش رانتجویی و قاچاق کالا و نهایتا به فشار بیشتر بر تولیدکنندگان داخلی منجر خواهد گشت.
در حقیقت می بایست در راستای رقابتپذیر کردن بنگاههای اقتصادی داخلی در حرکت باشیم ؛ چرا که مادامی که کالاهای تولید شده در کشور به لحاظ کیفیت، قیمت و خدمات رقابتپذیر نباشند، ورود کالا به صورت رسمی و غیررسمی توجیهپذیر میشود. به بیان دیگر، حل و فصل ریشهای این مساله نیازمند اقداماتی است که هزینه تمام شده کالاهای داخلی را با حفظ کیفیت، کاهش دهد و کم و بیش به قیمتهای کالاهای وارداتی نزدیک سازد.
ضمنا باید توجه داشت که تولیدکنندگان داخلی ما سالهاست که در منگنه فزونی تورم داخلی نسبت به تورم خارجی، همراه با ثبات نسبی نرخ ارز گرفتار بودهاند و واردات بیرویه سالهای اخیر (که عمدتا ناشی از همین معضل بوده) بازارهای تولیدکنندگان را محدود ساخته و آنها را به حاشیه رانده است و بسیاری از آنها حتی در تامین مواد اولیه و پرداخت دستمزد کارگرانشان درماندهاند. رقابتپذیر ساختن آنها با تولیدکنندگان چینی (و کشورهای همجوار آن) که به کارگرانشان ماهانه کمترین دستمزد را میپردازند و محیط زیست و بهداشت و بیمه اجتماعی هم کاری به کارشان ندارد و پولشان هم مصنوعا ارزان نگه داشته شده، بسیار سخت تحقق خواهد یافت.
البته رقابتپذیر ساختن بنگاههای داخلی با رقبای خارجی، یا دست کم تخفیف و تعدیل شرایط نامتعادل کنونی نیز راه حل دارد ؛ یکی از راه حل هایی که رقابت نابرابر تولیدکنندگان داخلی با رقبای خارجیشان را عادلانهتر میسازد و باعث کاهش وسوسه رانتجویی و همچنین کاهش جذابیت قاچاق کالا خواهد شد، واقعیسازی نرخ ارز است.
در بازار رقابتی و با حضور فعالان اقتصادی یکسان سازی نرخ ارز سبب می شود تبعیض های موجود در بازار برطرف شود. همچنین با این اقدام تقلب در صادرات و واردات کاهش پیدا می کند و بزرگنمایی در واردات و کوچک نمایی در صادرات هم به حداقل می رسد. در نهایت تعادل در توزیع ارز و یکسان سازی نرخ آن می تواند زمینه رقابت را برای همه سرمایه گذاران فراهم کرده و باعث مدیریت واردات گردد.
پژوهش خبری//نویسنده مسئول:رضا فراوانی؛کارشناس اقتصادی