چهاردهم خرداد ماه فرصت مغتنمی است تا با بازخوانی ابعاد وجودی رهبر کبیر انقلاب اسلامی و نقش آفرینی مجلس خبرگان در انتخاب جانشین صالح امام، نقطه عطف مهمی از تاریخ انقلاب اسلامی برای همگان بازشناسی شود.
رهبری امام؛ پیوند معنویت و سیاست
در دنیای امروز که تقریباً تمام الگوهای کشورداری، رهبری و حکمرانی تجربه شده و حتی کشورهای اسلامی نیز به لزوم جدایی دین از سیاست نظر دارند، انقلاب اسلامی و نظام برخاسته از آن (جمهوری اسلامی) بر پایه اندیشه سیاسی امام خمینی(ره) که آن هم مستخرج از اسلام بوده، مدعی است، سیاست و قدرت باید با دین پیوند ناگسستنی داشته باشند. آنچه انقلاب اسلامی را بر خلاف تصور همگان به پیروزی رسانده (شرط موجده) همین قدرت معنوی منبعث از دین است که اتفاقاً شرط مبقیه هم هست. مردم ایران با رهبری امام خمینی(ره) و حضور شجاعانه در صحنه بدون داشتن حداقل امکانات و قدرت مادی پیروز شدند. وقتی مناسبات، ارتباط و پیوند قدرت و معنویت به صورت مصداقی در رهبری و ولایت امام خمینی(ره) و امام خامنهای(مدظلهالعالی) تبیین، توصیف و مدلی قابل استفاده برای سایر سیاستمداران و دولتمردان ایران اسلامی و حتی سایر کشورهای اسلامی استخراج شود، آنگاه میتوان در مقابل شبهه افکنان و آنهایی که مدعیاند: سیاست، حکمرانی و کشورداری را با دین چهکار، قدرت با معنویت ناسازگار است، قدرت موجب فساد دین و معنویت افراد میشود و نباید انسانهای معنوی به وادی قدرت وارد شوند، قدرتمندانه ایستاد. پس تلاش برای کسب و توسعه قدرت از نگاه اسلام نه تنها بد نیست بلکه دین تحصیل قدرت جهت انجام تکلیف نسبت به بشریت را توصیه میکند.
اسلام از پیروانش معنوی بودن را در همه ابعاد زندگی میخواهد. معنویت فقط یک امر شخصی، فردی و درونی نیست. بر این اساس در اسلام، قدرت هم باید معنوی باشد و حکمرانی و اداره اجتماع با نگاه توحیدی، رنگ و صبغه الهی و امر قدسی پیوند زده شود. چنین قدرتی معنوی در هر صورت پیروز است. اگر چنین پیوند مقدسی میان معنویت و قدرت ایجاد شود آنگاه قدرت نه تنها ابزار فسادآوری نخواهد بود، بلکه در تربیت انسانها و جوامع موثر و کارگر خواهد افتاد. نمونه این مناسبات قدرت و معنویت (قدرت معنوی) در رهبری و ولایت امام خمینی(ره) و امام خامنهای (مدظلهالعالی) دیده شده و میشود. تا به حال، مدلها و سبکهای رهبری دربـارة رهـبران مختلفی از جمله امام خمینی(ره) و امام خامنهای (مدظلهالعالی) بحث شده و عقاید مختلفی در باب آن وجود دارد. مثلاً پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی بسیاری از محققان با اتّکا و استناد به چارچوب ماکس وبر، سیادت و رهبری امام خمینی (ره) را کـاریزماتیک خـوانده و معتقدند سـیادت و کاریزمای امام با یک حالت انقلابی و مقتدرانه، ارزشها را دگرگون کرد و هنجارهای سنتی و عقلایی موجود را در هم شکست. بـرخی دیگر از محققان نیز با تفکیک میان شخصیت کاریزمایی و رفتار کاریزماتیک، سـیادت و رهـبری امـام امت(ره) را از نوع سیادت کاریزمایی الهی قلمداد کرده و معتقدند که امام خمینی(ره)، خواستِ معطوف به قدرت نداشت و هـمیشه اراده خـود در رهبری سیاسی را معطوف به انجام تکلیف شرعی و خدمت به مردم میدانست. گـروه دیـگری از مـحققان نیز بر این باورند که مردم ایران با بهرهگیری از الگوی همانندسازی، عواطف خود نسبت بـه امام حسین(ع) را به امام خمینی(ره) منتقل کرده و باور کردهاند که در وجود رهبری انـقلاب اسلامی ایران نیز یـک سـلسله خصلتهای خارقالعاده و فوق انسانی وجود دارد.
امام خمینی(ره) تفاوت اصلی نظام اسلامی را با سایر نظامها در معنویت آن می دانند در حالیکه تمام جوامع دیگر در پی مادیات هستند. «این که توهّم مى شود که فرق ما بین رژیم اسلامىِ انسانى با سایر رژیمها این است که در این عدالت هست، این صحیح است لکن فرق این نیست. فرقها هست. یکى از فرقهایش قضیه عدالت اجتماعى است. هیچ یک از رژیمهاى دنیا، غیر از آن رژیم توحیدى انبیا، توجهش به معنویات انسان نبوده است؛ در نظر نداشته است که معنویات را ترقى بدهد. آنها همه در دنبال این بودهاند که این مادیات را استفاده از آن بکنند و یک نظام مادى در عالم ایجاد کنند»[1] امام (ره) از یک حکومت معنوی انتظارات فراوانی دارند. صرف عنوان اسلامی بودن دولت را کافی نمیدانند. اگر مردم در پی قیام خواستار دولت اسلامی شدهاند چنین دولتی موظف است در همه اجزاء، ساختار و نهادها و کارگزاران معنوی باشد. «بعد از اینکه یک دولتى اسلامى شد، همه چیزش با معنویات بسته است به هم، این طور نیست که دولتش معنویت نداشته باشد و اما فرض کنید که ائمه جماعتش داشته باشد. وقتى بنا شد که مردم احساس کردند که ما مى خواهیم آدم باشیم، ما مىخواهیم که اصلاح بشویم، ما مى خواهیم که خودمان را اصلاح بکنیم، ما مى خواهیم دولتمان یک دولت الهى باشد، مجلسمان هم همین طور و همه چیزمان همین طور، وقتى این طور شد همهاش معنویات است، منتها با راه هاى مختلف» در نگاه معنوی امام (ره) قدرت فی نفسه نه تنها فسادآور نیست و نباید از آن احتراز کرد، بلکه باید با کسب قدرت معنوی، موجبات تعالی حاکمان، مسئولان و مردم جامعه را فراهم آورد؛ در حالیکه نقش تربیتی و اکمالی داشتن قدرت در فرهنگ غربی لیبرال یک امر غیر ممکن و دست نیافتنی است. «هرگاه حکومت و فرماندهى وسیله اجراى احکام الهى و برقرارى نظام عادلانه اسلام شود، قدر و ارزش پیدا مىکند؛ و متصدى آن صاحب ارجمندى و معنویت بیشتر مىشود ... ائمه و فقهاى عادل موظفند که از نظام و تشکیلات حکومتى براى اجراى احکام الهى و برقرارى نظام عادلانه اسلام و خدمت به مردم استفاده کنند»
رهبری امام ؛ پیوند اسلام و مردمسالاری
شاید بتوان گفت پیوند سیاست و معنویت مهمترین ابتکار و نوآوری و ویژگی امام خمینی در سیاست و حکومت بود. امری که با تاسیس جمهوری اسلامی و تأکید بر اسلامیت نظام ( اصول دو، سه، چهار و پنجم قانون اساسی ) به صورت نهادینه درآمد. اگر سیاست و حکومت معنوی در قالب مردمسالاری دینی تعریف و محقق نشده بود معلوم نبود این ابتکار امام مانایی و تداوم لازم را داشته باشد. معنی مردمسالاری دینی در اندیشه امام خمینی را میتوان از تبیینی که ایشان برای «جمهوری اسلامی» دارند دریافت. از نظر ایشان جمهوری، به همان معنی جمهوری مرسوم در جهان است و به این دلیل به آن پسوند «اسلامی» افزوده شده است که در آن قوانین بر اساس مقررات اسلام می باشد. در واقع اولین موسس مردمسالاری دینی در نظر و عمل- توأماً – امام خمینی (ره) میباشند. بنابراین مردم سالاری دینی در ایران اسلامی به شکل جمهوری اسلامی پیاده شد. بعد از امام خمینی (ره)، رهبر معظم انقلاب با کاربرد اصطلاح «مردمسالاری دینی» به تبیین و توضیح آن طبق منابع اسلام و اندیشه و مکتب امام خمینی (ره) پرداختند و آن را تکمیل نمودند.
شاید بتوان تأسیس جمهوری اسلامی و این تدبیر و آیندهنگری امام را نیز منحصر به ایشان دانست. در طول تاریخ بشر مصلحان و احیاگران فراوانی ظهور کرده و کارنامه تابناکی از حیات سیاسی و معنوی و یا خدمات شایانی در عصر حیات خود به جامعه بشری عرضه کردهاند اما معدودند بزرگان تمدنسازی که با نهادینه کردن سنت و سیره خود برای دوران بعد از حیات خود نیز نقشه راه و راه تداوم مسیر تمدن ساز خود را به ودیعه گذاردند. شاید بتوان گفت تاسیس جمهوری اسلامی و قانون اساسی و به خصوص پیش بینی نهاد مجلس خبرگان رهبری از جمله عوامل و اسباب اصلی در تداوم و پویایی سنت امام خمینی در سیاست و حکومت است. امام راحل می فرمایند: اگر مردم به خبرگان رأی دادند تا مجتهد عادلی را برای حکومتشان تعیین کنند، وقتی آنها هم فردی را تعیین کردند تا رهبری را بر عهده گیرد، قهری او مورد قبول مردم است. در این صورت، او ولی منتخب مردم می شود و حکمش نافذ است. [2] هم چنین تنها راه ضمانت شده آن نیز به شمار می آید. افزون بر آن، از آن جا که هر مسلمانی میداند که از سوی شارع مقدس، موظف به انجام دادن تکالیفی است، بدیهی است در زمان غیبت معصوم(ع) باید به کمک فردی که بیشترین تخصص را در شناسایی احکام فردی و اجتماعی دارد، از تکالیف خود آگاهی یابد. در نتیجه، بر او لازم خواهد بود برای شناسایی فرد برتر در این زمینه، اقدام کند، که یا خود او در شناسایی چنین فردی تخصص دارد یا ندارد. [3]از آن جا که بیشتر مردم در این باره تخصصی ندارند، ناچار باید برای شناخت چنین فردی به متخصصان یا همان «خبرگان» مراجعه کنند. این در واقع، همان راهکار انتخابات مردمی است که در آن، مردم با رأی به خبرگان مورد نظر خود، عملاً افرادی را برای شناسایی فرد برتر بر میگزینند، راهکاری که همواره در طول تاریخ، وجود داشته است، با این تفاوت که پیش از انقلاب اسلامی، این امر به صورت خودجوش و بدون ضوابط معیّن قانونی صورت می پذیرفت؛ اما پس از انقلاب، همان راهکار، به صورتی ضابطه مند و به شکل انتخابات مجلس خبرگان از سوی مردم، صورت می پذیرد. بنابراین، خبرگان افراد مورد وثوق مردم، در شناخت فرد برتر برای رهبری هستند و چون گفته شد که همه افراد جامعه، موظفند برای شناخت وظایف شرعی، بهترین و داناترین فرد را در این زمینه شناسایی کنند، حضور فعال همه افراد جامعه، در انتخابات مجلس خبرگان، امری عقلی و ضروری خواهد بود. به بیان دیگر میتوان گفت: در برپایی مجلس خبرگان، مردم به گروهی از خبرگان، برای شناسایی برترین فقیه جامعالشرایط نیاز دارند. در نتیجه، بدون حضور مستقیم مردم، این امر محقق نمی گردد. به همین دلیل، هر راه دیگری نیز برای این امر پیشنهاد شود، نباید در آن، نقش مردم نادیده گرفته شود.[4]
ایفای نقش تاریخی مجلس خبرگان و تداوم رهبری
در جمهوری اسلامی ایران، حاکمیت الهی از طریق آرای عمومی و اراده ملت تحقق مییابد. انتخاب ولیفقیه به منزله رکن اساسی نظام اسلامی نیز بهوسیله خبرگان منتخب ملت صورت میگیرد. انتخاب جانشین امام در سال 68 بلافاصله بعد از ارتحال ایشان از چند بعد حایز اهمیت است اولاً ترس و نگرانی از فقدان امام به سرعت برطرف شد.
اما آنچه همه نگرانیها را به امید تبدیل کرد عبارت بودند از:[5]
۱ ـ انتخاب آیتا... خامنهای به مقام رهبری که در کوتاهترین زمان روی داد.
۲- تشییع و وداع میلیونی و بینظیر مردم با امام خمینی (ره) و شکل گرفتن بزرگترین تشییع و وداع با یک رهبر مردمی که همچون توفان عظیمی احتمال هرگون توطئه دشمن را منتفی کرد.
۳- تأیید و بیعت مسئولان ارشد نظام و نهادهای مختلف کشور، بیت امام، مراجع تقلید و علما از جمله آیات عظام اراکی، مرعشی نجفی، آیتا... میرزا هاشم آملی، آیتا... العظمی گلپایگانی و آیتا... مشکینی، نخبگان، شخصیتهای حوزوی و دانشگاهی، خانوادههای شهدا و اقشار مختلف مردم.
۴ـ حاج سیداحمد خمینی ساعاتی پس از انتخاب حضرت آیتا... خامنهای به رهبری با ارسال پیام تبریکی به ایشان اظهار داشت: «حضرت امام بارها از جنابعالی به عنوان مجتهد مسلم و نیز بهترین فرد برای رهبری نظام اسلامیمان نام میبردند. من و تمامی اعضای بیت امام از حضرات آیات خبرگان محترم صمیمانه تشکر مینماییم؛ چرا که معتقدیم روح امام عزیزمان از این انتخاب شاد و آرام شده است. من بار دیگر چون برادری کوچک اوامر آن ولی فقیه را بر خود لازمالاجرا میدانم»
۵- بیعت وسیع و گسترده این پیام را به همراه خود داشت که جانشین امام خمینی، در حوزهی نظر و عمل، اعتقاد راسخ به راه و تفکر امام دارد و آن را با تمام توان استمرار خواهد بخشید. این بیعتها به صورت حضوری، شرکت در راهپیمایی ها، انتشار اطلاعیه و پیام تبریک و امضای طومار ما بعد آن انجام شد. «کاروان های میثاق با امام و بیعت با رهبری» در آستانهی چهلمین روز ارتحال امام خمینی از سراسر کشور به راه افتاد و «مانورهای بیعت با رهبری» در برخی مناطق مرزی و استراتژیک کشور و نیز برگزاری «سمینارهای میثاق با امام، بیعت با رهبری» شکل گرفت. بیعت با آیتا... خامنهای، ماهها بعد استمرار یافت و به جهانیان ثابت کرد که ایران با رهبری آیتا... خامنهای همچنان پرچمدار امت اسلامی است.
۶- مواضع صریح و مکرر آیتا... خامنهای مبنی بر تداوم راه امام و حفظ وحدت و ایجاد اعتماد متقابل بین مردم و رهبری و پافشاری بر حفظ اصول دینی، شرع و فقه اسلامی، حمایت بیدریغ از مستضعفان و محرومان و قشرهای پایین جامعه و ایجاد وحدت و همبستگی با ملت های مظلوم و عزت بخشیدن به اسلام و ملت های مسلمان و مرعوب نشدن از تهدیدات قدرت های جهانی. آیتا... خامنهای از امام خمینی به عنوان «ریشهی شجرهی طیبهی انقلاب» یاد و اعلام کردند: ما راه خود را بر اساس راه امام (ره) ادامه خواهیم داد».[6]
نتیجه گیری
حیات سیاسی امام خمینی که نمودار شخصیت کم نظیر سیاسی و معنوی بود از جمله دوران تاریخ ساز در دوره معاصر است. شخصیت کم نظیری که با احیای جامعیت اسلام، در طراحی سبک نوینی از سیاست و حکومت و نیز حیات اجتماعی نشان داد که با اتکا به نیروی معنویت و باور به توان یک ملت میتوان بسیاری از معادلات عرفی قدرت و سیاست را به هم ریخت. با وجود گذشت چندین دهه از انقلاب اسلامی هنوز ابعاد وجودی و شخصیت امام راحل مورد توجه مراکر تحقیقاتی جهان است. مروری بر تحولات سال های اخیر منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا نشان میدهد که اگر جوامع اسلامی برخوردار از رهبری هوشمند همه جانبهنگر و زمانشناس همچون امام خمینی رحمتا... علیه بودند شاید بسیاری از مجاهدت ها و جنبش های اسلامگرا به موفقیت میرسید و پیوند دین و معنویت با سیاست و مردمسالاری مانع شکل گیری و بروز جریان های تروریستی و سلفی گرا می شد. منطقه آسیای غربی در این روزها در وضعیتی است که از یک سو جنگ و ترور و آشوب و نفرت و کینه بخشی از جوامع اسلامی را در آتش فرو برده است و از سوی دیگر برخی از حکام مرتجع در صدد خریدن امنیت خود با صدها میلیارد دلار قرارداد تسلیحاتی با امریکا هستند. اما این سوی غرب آسیا در دل این کانون بحران که چهارسوی آنرا بی ثباتی و ناامنی، انفجار و ترور فراگرفته، انتخابات شکوهمند دوازدهمین دوره ریاست جمهوری در ایران برگزار شد که به دنیا ثابت کرد جمهوری اسلامی به منزله میراث بزرگ امام خمینی ( ره) سعادت ملت ها را درست تشخیص داده است و با هنرمندی، دین و معنویت را با سیاست و دموکراسی پیوند داده و مردمسالاری دینی را رمز عبور و پیشگیری از همه خشونت های کور و تفکرات گذشته گرا یا غربگرا کرده است. نمایش این شکوه مردمسالاری دینی بدون یادآوری نام و کارنامه معمار کبیر انقلاب اسلامی و بنیانگذار جمهوری اسلامی ناقص خواهد بود. از این رو در 14 خرداد ماه بازخوانی این میراث بزرگ امام که به وسیله خلف صالح ایشان تداوم یافت؛ اهمیت دو چندان دارد. در آن نوشتار به طور مختصر بر این جنبه از میراث امام خمینی (ره) یعنی پیوند معنویت و سیاست در قالب نظام مردمسالاری دینی پرداخته و نشان داده شد که پویایی این سنت بزرگ بهوسیله جمهوری اسلامی و نهاد مهم و راهبردی آن یعنی ولی فقیه با نقش آفرینی خبرگان، رمز تداوم و بقای میراث بزرگ امام و ماندگاری جمهوری اسلامی است.
پژوهش خبری صدا وسیما// گروه سیاسی - داخلی
[1] (امام خمینی،1368،صحیفه نور ج8 :255).
[2] صحیفه نور، ج 21، ص 129.
[3] http://seratolmobin.org/index.php/library/book/item/754-2013-12-08-15-23-49
[4] http://seratolmobin.org/index.php/library/book/item/754-2013-12-08-15-23-49
[5] http://www.leader.ir/fa/biography
[6] http://www.leader.ir/fa/biography