تصمیمی که ممکن است جایگاه محافظه کاران را تقویت کند ،
انگلستان، وضعیت انتخابات زودهنگام پارلمانی
تصمیم به برگزاری انتخابات زودهنگام پارلمانی، مورد توجه صاحبنظران مسائل انگلستان و اروپا قرار گرفته است.
به گزارش سرویس بین الملل
خبرگزاری صدا وسیما ، تصمیم غیر منتظره نخست وزیر انگلستان برای برگزاری انتخابات زودهنگام پارلمانی، مورد توجه صاحبنظران مسائل انگلستان و اروپا قرار گرفته است.
به نظر می رسد باز اعتبار بخشی به جایگاه خانم می به عنوان رهبر حزب محافظه کار، اطمینان دولت از موقعیت برتر حزب در انتخابات پیش رو ، لزوم رفع موانع تقویت جایگاه انگلستان در مذاکرات خروج از اتحادیه اروپا و لزوم مقابله با تشدید عدم ثبات و عدم قطعیت در سپهر سیاسی و اقتصادی انگلستان را باید از مهمترین دلایل تصمیم دولت انگلستان در برگزاری انتخابات زودهنگام پارلمانی در نظر گرفت.
با این وجود امکان اینکه این انتخابات به نتایجی خارج از انتظار دولت منجر شود نیز وجود دارد.
در این مقاله ،دکتر حسین مفیدی احمدی -پژوهشگر مسائل اروپا، احوال و شرایط انتخابات زودهنگام پارلمانی را بررسی کرده است .
باز اعتبار بخشی به جایگاه رهبر حزب محافظه کار
همانطور که می دانیم، خانم می نه در انتخابات سراسری و با نظر مردم، بلکه بر اساس سازوکارهای درونی حزب محافظه کار به سمت نخست وزیری دست یافت. به این معنا که ترزا می پس از استعفای در پی رأی مردم این کشور و پس از برگزاری انتخابات درون حزبی و برگزیده شدن به عنوان رهبر حزب محافظه کار، جانشین کامرون شد.
بدیهی است حرکت استوار تر در مسیر اهداف دولت، نیازمند تقویت اعتبار و جایگاه خانم می به عنوان نخست وزیر برگزیده مردم است.
برتری حزب محافظه کار در انتخابات پیش رو
شاید مهمترین دلیلی که مقامات حزب محافظه کار را تشویق کرد تا ایده برگزاری انتخابات زود هنگام را مطرح سازند، اطمینان این حزب در کسب پیروزی قاطع در انتخابات زودهنگاه پارلمانی است. بر اساس نتایج نظر سنجی اخیر گاردین، در صورت برگزاری انتخابات، احزاب محافظه کار؛ کارگر؛ لیبرال دموکرات؛ و یوکیپ به ترتیب 46 ؛ 25؛ 11 و 8 درصد آراء را بدست می آورند. این نظر سنجی موید موقعیت مناسب حزب محافظه کار در عین جایگاه نامناسب حزب کارگر نزد رای دهندگان انگلیسی است.
از جمله دلایل مهم موقعیت مناسب حزب محافظه کار نزد افکار عمومی، تمایل مردم انگلستان به رای دادن به ایده ها و سیاست های میانه و همچنین موفقیت نسبی خانم می در جای انداختن این ایده بوده است که حزب محافظه کار متعلق به تمامی مردم انگلستان -چه قشر برخوردار و چه طبقه نابرخوردار- است. شاید از این منظر باشد که طبقه کارگر انگلستان به این می اندیشد که خانم می به مانند کامرون (نخست وزیر محافظه کار پیشین) شیفته مطالبات کلانشهرهایی چون لندن نیست و نسبت به مطالبات کارگران، از جمله در حوزه مهاجرتی بی تفاوت نیست.
در این چارچوب به نظر می رسد خانم می هم در به حاشیه راندن حزب یوکیپ موفق بوده است و هم در تضعیف موقعیت حزب کارگر.
در خصوص جایگاه نامناسب حزب کارگر نیز می توان به دلایل مختلفی اشاره کرد از جمله: فقدان انسجام داخلی در حزب کارگر؛ فرسایش زیاد حمایت طبقه کارگر از این حزب و غیر واقعگرا بودن برخی ایده های مرکزی رهبران فعلی حزب. فقدان انسجام کافی درون حزب کارگر از جمله تقابل دو گروه طرفدار کوربین و بلر به عنوان رهبران دو جناح چپ و راست حزب را باید از دلایل مهم تضعیف موقعیت این حزب نزد حامیان پیشین آن به شمار آورد.
مسئله مهم دیگری که آینده حزب کارگر را با خطر مواجه کرده است، و بسیاری آن را عامل اصلی کم رنگ شدن امکان پیروزی این حزب در انتخابات پیش رو می دانند، فرسایش قابل توجه حمایت طبقه کارگر از حزبی است که قرار بود نماینده اصلی این طبقه باشد. دو دلیل عمده در خصوص این فرسایش حمایت ذکر شده است. طرفدان جناح راست حزب، بر فقدان ظرفیت ها و توانایی های رهبری کوربین دست می گذارند. در مقابل، دیدگاهی نیز وجود دارد که فرسایش حمایت طبقه کارگر از حزب را پدیده ای تاریخی و نه صرفا متکی به عملکرد رهبر فعلی حزب می داند. به این معنا که راهبرد حزب کارگر بین سالهای 1997 تا سال 2010، جذب طبقه متوسط بوده است. راهبردی که گام به گام موجبات از دست رفتن آراء طبقه کارگر را مهیا کرد. غیر واقعگرا بودن برخی ایده های مرکزی رهبران فعلی حزب کارگر نیز مسئله قابل توجهی است. به عنوان مثال، پرسش مهمی که مطرح است آن است که ایده هایی چون خلع سلاح هسته ای که از محورهای گفتمانی جناح چپ حزب کارگر محسوب می شود، در دوران ارجحیت گام به گام مولفه های سخت افزاری قدرت و تقویت گفتمان ناسیونالیسم/ امنیت، تا چه میزان اقناع کننده خواهند بود.
در اینجاست که رهبران جدید حزب کارگر، مسیر دشواری در پیش دارند تا جامعه را قانع کنند که ایده های حکمرانی آن ها، در دنیای واقع نیز موثرتر از ایده های احزابی چون حزب محافظه کار است.
تقویت جایگاه انگلستان ؟
روشن است که فرایند خروج انگلستان از اتحادیه اروپا، بر چشم انداز سیاسی و اقتصادی انگلستان در سالهای پیش رو سایه خواهد افکند. در چارچوب این نگاه، انگلستان در سالهای پیش رو، با چالش های سیاسی، حقوقی و اقتصادی متعدد و همچنین انتخاب هایی دشوار مواجه خواهد بود. نقطه محوری سخنرانی اعلام انتخابات زودهنگاه در انگلستان نیز، لزوم مذاکره از موضعی قوی تر با اتحادیه اروپا و نیز تداوم راه برگزیت بود. در این سخنرانی، خانم می مطرح می سازد که "من تصمیم خود را برای برگزاری انتخابات سراسری برای روز پنجشنبه 8 ژوئن اعلام کردم تا رهبری مقتدر و باثباتی که کشور در طول مذاکرات برگزیت و بعد از آن نیازمندش است، به دست آید.
" خانم می در یادداشتی در روزنامه تلگراف نیز اشاره می کند که "رسیدن به توافقی مناسب برای بریتانیا، اولویت من است اما شکافهایی که در وستمینیستر (پارلمان بریتانیا) و در میان اکثریت دولت وجود دارد، خطر تضعیف موضع ما در زمان برگزاری مذاکرات را به دنبال خواهد داشت." در واقع جدا از هدف کسب کرسی های بیشتر برای افزایش قدرت در سپهر سیاسی انگلستان، نخست وزیر به دنبال خنثی کردن تلاش احزاب مخالف و برخی هم حزبی های خود در به چالش کشاندن برگزیت و در نتیجه افزایش قدرت چانه زنی انگلستان در مذاکرات خروج با اتحادیه اروپاست.
از سوی دیگر یکی از پیامدهای غیر قابل انکار برگزیت برای فضای اقتصادی و سیاسی انگلستان، افزایش عدم قطعیت و پیش بینی ناپذیری بوده است. جالب آن است که اعلام غیر منتظره برگزاری انتخابات پارلمانی زودهنگام نیز خود شاهدی بر این مدعاست.
بدیهی است از منظر رهبران انگلستان، موقعیت غیر اجماعی موجود در وست مینیستر، باعث تشدید بی ثباتی و عدم قطعیت در سپهر اقتصادی و سیاسی این کشور خواهد شد و باید برای آن چاره ای اندیشید. به عنوان مثال، مدیریت و کاهش پیامدهای عینی و ذهنی اقتصادی خروج انگلستان از اتحادیه اروپا به ویژه در حوزه "ثبات مالی"، تنها در صورت اجماع در پارلمان ممکن خواهد بود.
خانم می در یادداشتی در روزنامه تلگراف اشاره می کند که "این تصمیمی نیست که من با ضعف آن را اتخاذ کرده باشد بلکه در زمان نخستوزیر شدن (که 9 ماه پیش بود) اولویت من ایجاد ثبات در کشور بعد از آن چالش بلندمدت همهپرسی بود.
" به اعتقاد خانم می، برگزاری انتخابات زودهنگام، تنها راه برای ایجاد اطمینان و ثبات در کشوری است که در حال خروج از اتحادیه اروپاست و تنها اکنون نیازمند ثبات نبوده و 5 سال آینده نیز نیازمند ثبات است. در همین حال 'ترزا می' در اولین کارزار انتخاباتی اش بین می دارد که : "در حال حاضر در این انتخابات، انتخاب بسیار روشنی در برابر ماست. انتخابی بین رهبری قوی و باثبات تحت رهبری محافظهکاران و یا ائتلاف ضعیف و ناپایداری از هرجومرج به رهبری جرمی کوربین".
نتایج خارج از انتظار ؟
اگر فضای افکار عمومی در هفته های منتهی به انتخابات تغییر محسوسی نکند، احتمال پیروزی قاطع حزب محافظه کار وجود دارد، با این وجود این تصمیم دولت با سطحی از ریسک نیز همراه خواهد بود. در واقع گرچه نشانه ها حاکی از احتمال زیاد تحقق اهداف حزب محافظه کار در انتخابات پیش روست، احتمال بروز نتایج ناخواسته در این انتخابات دور از ذهن نیست. به این معنا که پدیدار برگزیت و پیامدهای آن می توانند تغییر دهنده معادلات حداقل به صورت نسبی باشند.
در این نگاه در صورت موفقیت احزابی چون کارگر و لیبرال دموکرات در بازسازی فضای دو قطبی موافقین و مخالفین برگزیت و یا برگزیت سخت، این احزاب قادر خواهند بود از رای دهندگانی که نسبت به شرایط پسابرگزیت و گزینش"برگزیت سخت" بیمناک هستند، برای خود رای جمع کنند.
یکی از تاکیدات حزب کارگر در هفته های آتی نیز ابراز نگرانی از حرکت خزنده دولت به سمت نئولیبرالیسم و تلاش برای جذب آراء طبقه کارگری خواهد شد که بخشهای مهمی از آنها به خروج انگلستان از اتحادیه اروپا رای دادند. امروزه دیدگاهی وجود دارد که معتقد است جناح راست حزب محافظه کار به سمت احیای ایده های محافظه کاران نو در دوران تاچر حرکت می کند. بازگشت ایده های اقتصادی دوران خانم تاچر، از جمله در قالب "دکترین شوک" قابل ارزیابی است. در چارچوب این دکترین، سرمایه داری افسارگسیخته معمولا از دوره های سردگمی، هرج و مرج و ترس حاصل از شوک بحران ها، برای باز پیکر بندی خود استفاده می کند. در واقع در چارچوب دکترین شوک است که این ادعا مطرح شده که بعد از برگزیت، جناح راست حزب محافظه کار فرصت منحصر به فردی به دست آورده است که انقلابی را در ابعاد تحولات اقتصادی و اجتماعی دهه هشتاد موجب شود.
در این راستاست که تلاش برای حذف موانع نظارتی غیر ضروری در فضای کسب و کار از جمله در حوزه قواعد محیط زیستی و قواعد مربوط به صندوق های سرمایه گذاری و بازتر کردن دست شرکتها در دستور کار جناح راست این حزب قرار گرفته است. جرمی کوربین' رهبر حزب کارگر نیز در سخنانی در جریان کارزار انتخاباتی این حزب تحت عنوان' کمپین توقف'، گفت: تنها روی کار آمدن یک دولت کارگری میتواند مانع از تبدیل بریتانیا به یک بهشت مالیاتی بعد از برگزیت شود. اظهارات وزیر دارایی انگلیس در مورد احتمال نادیده گرفتن وعده حزب محافظهکار در مورد عدم افزایش مالیاتها نیز می تواند به عنوان قرینه ای از این گرایش در حزب محافظه کار تعبیر شود.