خطبه های حضرت زینب (س) در کوفه و شام ؛ اسارت دشمنان در دام کلمات
خطبه حضرت زینب کبری (س) در شهر کوفه ؛ دشمنان انسانیت و دیانت را به اسارت می برد و رود خروشان سیاست شناسی و زمان شناسی است.
به گزارش
خبرگزاری صدا و سییما ؛ این خطبه به معنی فراموش نکردن فتنه های اهل کوفه و هشداری در باره این رفتارها ، با رویکرد تبیین روانشناسانه و جامعه شناسانه و دین شناسانه بوده است.
این نمایش به بلندای تاریخ ایستاده است و امروز هم با هویتی مستحکم تر و روشن تر پرده از نفاق و تزویر برخی از مردم زمانه ها بر می دارد و نشان می دهد که هر روز عاشورا و هر جا کربلاست و بر مومنان و حسینیان است که همواره خیمه حضرت سیدالشهدا(ع) را برپا دارند و لحظه ای این امانت را وانگذارند که دشمنان مترصد غفلت ما هستند.
حیات مبتنی بر عقلانیت مذهبی و خرد فطری سرچشمه پایان ناپذیر در حیات دنیوی بشری است که سلامت پیوند جهان و اخرت را تضمین کرده است.
حیاتی که از عقلانیت انسانی و مذهبی دور شود به همان اندازه در تنگنای ممات ذلت می افتد و این زندگی هم در واقع همان مرگی است ننگین و شیطانی و نفاق و دورویی و هزار رویی و در مسیر ظلم بی نهایت.
انسان اشرف مخلوقات است ، شریف ترین بخش وجود انسان هم جان و عقل انسان است و شریف ترین انسان ها نیز انبیاء و امامان معصوم (ع)هستند که انها نیز با ارزش ترین دارایی خود یعنی جانشان را نثار دین اسلام کرده اند حالا باید بفهمیم اسلام چقدر عزیز است و نظام اسلامی هم عزیزتر. همان طور که امام راحل فرمودند " حفظ نظام اسلامی از اوجب واجبات" است.
بنابراین کسانی که در برابر دین می ایستند یا ان را تحرف می کنند ، با تزویر مخلوط می کنند و ادعای "نومن ببعض و نکفر ببعض" قبول بخشی از دین و کفر به بخش دیگری از دین اسلام را دارند ، دین را در خدمت خود می گیرند نه اینکه در خدمت دین باشند ؛ ظالم ترین ، شقی ترین و بدترین افرادی هستند که در ظاهر انسان نما هستند و در باطن وارد جریان "اسفل السافلین" شده اند بلکه از ان هم پست تر.
رفتار مردم کوفه در حادثه کربلا ، نهایت پستی و رذالت را از کردار و گفتار انها نشان داد.
این رفتار کوفیان در برابر کسانی است که در اوج تعالی انسانی و عصمت رفتاری و کرداری هستند و اینجاست که حضرت زینب (س) فرصت اشکارسازی نفاق دشمنان دین و انسانیت را از دست نمی دهند و منافقان و اهل تزویر را رسوا می کنند.
این خطبه با سلام و درود و تحیت بر محمد و آل محمد (ص) آغاز می شود که روشن ترین شاخص برای معرفی اهل بیت (ع) است.
حضرت زینب کبری سلام الله علیها در کوفه چنان فصاحت و بلاغت را با کلام الهی و ولایت و امامت و رسالت ؛ سان می دهد که ابهت این واژه ها و واژه افرینی ها ؛ چشمان کور مردم بی بصیرت را هم به لرزه در می اورد ؛ اما چون فاقد بصیرتند ؛ کورترهم می شوند اما راه فرار را هم نمی یابند و در بن بست فقر بصیرت و گستره تزویرو نفاق بر سرخود می کوبند و اشکی می ریزند که به هیچ وجه روشنی دل را به ارمغان نمی اورد چون دل بینایی در پشت این چشم ها قرار ندارد.
اما جرات فرار از لحظه های پر طنینی کلام رانی عقیله بنی هاشم را هم ندارند و فقط به گریه هایی پناه می برند که دچار تنگی نفس و بغض نشوند.
حضرت زینب دختر حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه زهرا (س) هستند ؛ وارث کمال بلاغت ؛ تمام فصاحت و نعمت عفت و عصمت و تبیین کننده پیام همه انبیاء و رسالت خاتم و پدر و مادر و همه شهدای کربلا هستند که از ابتدای خلقت اغاز می شود و تا قیامت هم ادامه خواهد داشت.
ان حضرت با حیایی کامل و سخنوری وارسته و در هیبت یک انسان عصمت مآب ظاهر می شوند و تابلوی واقعی از زبان گویای امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیه السلام را به نمایش می گذارند.
با یک کلام و دستور ان حضرت همه مردم و حاضران مجبور به سکوت می شوند.
حضرت زینب سلام الله علیها به مردم اشاره کردند که ساکت شوید و ناگهان نفس ها در سینه ها حبس شد و زنگ شتران از صدا افتاد.
آن گاه فرمودند : ستایش از آن خداست و درود بر پدرم محمد(ص) و خاندان پاک و نیکوکارش ( بیان توحید و نبوت و امامت).
ای مردم کوفه ، ای مردمان حیله گر و خیانت کار !! گریه می کنید ؟؟
اشک چشمانتان خشک نشود و ناله هایتان آرام نگیرد.
آن حضرت اجازه تزویر نمی دهند و نمی خواهند فقر بصیرت اهل کوفه از یادها برود و خطاب می کنند ای مردم کوفه بصیرتی ندارید و این واکنش ها ، لحظه ای و از روی ناچاری و نفاق است و کار شما مانند آن زنی است که رشته خود را پس از محکم بافتن ، یکی یکی از هم می گسست و شما هم عهدها و سوگندهای خود را در میان خویش ، وسیله فریب و تقلب کرده اید.
هدف حضرت زینب (س) این است که بی بصیریتی این مردم را تبیین کنند که اگر بصیرت می یافتند ابن زیاد ملعون جرات جسارت پیدا نمی کرد.
حضرت زینب (س) خطاب می کنند: آیا در میان شما جز وقاحت و رسوایی ، سینه های آکنده از کینه ، دورویی و تملق، همچون زبان پردازی کنیزکان و ذلت و حقارت در برابر دشمنان چیز دیگری نیز یافت می شود ؟ یا همچون سبزه هایی هستید که ریشه در فضولات حیوانی داشته یا همچون جنازه دفن شده ای که روی قبرش را با نقره تزئین کرده باشند ؟
بد توشه ای برای آخرت فرستاده اید؛ توشه ای که همان خشم و سخط خدا است و در عذاب جاویدان خواهید بود.
در اینجا اصل معاد را تبیین می کند و باز بن بستی دیگر برای مردمان اهل تزویر و نفاق و چند رویی.
آیا گریه می کنید ؟ زار می زنید ؟ به خدا سوگند که باید گریه کنید، پس بسیار بگریید و کمتر بخندید ، چرا که دامان خود را به ننگ و عار جنایتی آلوده اید که تا ابد نتوانید شست.
آن حضرت تبیین می کنند این همان وعده الهی است که اهل ظلم سرانجام گرفتار عمل خود خواهند شد و راه فراری ندارند.
جنایت اهل کوفه فقط یک ظلم محدود زمانی و مکانی و انسانی نیست بلکه ظلمی به گستره تاریخ و در حق همه انبیاء (س) و ائمه (ع) است و این ظلم اثار فاسد خود را تا امروز ادامه داده است و امروز گروه تروریستی داعشی ها و تکفیری ها و وهابی ها فقط یک نمونه از فسادهاست.
حضرت زینب (س) خطاب می کنند : چگونه می توانید ننگ حاصل از کشتن فرزند رسول خدا (ص) ، خاتم پیامبران، معدن رسالت و سرور جوانان اهل بهشت را از دامان خود بزدایید ؟ کسی که پناه مومنان شما، فریادرس در بلایای شما، مشعل فروزان استدلال شما بر حق و حقیقت و یاور شما در هنگام قحطی و خشکسالی بود.
ای مردم کوفه بار سنگین و بدی بر دوش خود نهادید ، پس رحمت خدا از شما دور و دورتر باد.
تلاشتان بیهوده، دستانتان بریده، معامله تان قرین زیان شده است، خود را به خشم خدا گرفتار کرده اید و بدین ترتیب خواری و درماندگی بر شما لازم آمده است. وای بر شما ای مردم کوفه !
حضرت زینب (س) این رود خروشان تصریح می کنند : ای مردم کوفه آیا می دانید چه جگری از رسول خدا دریده اید ؟ چه زنان و دختران با عفت و وقاری را از خاندان او به کوچه و بازار کشانده اید ؟! چه خونی از آن حضرت بر زمین ریخته اید؟! و چه حرمتی از او شکسته اید؟! شما این جنایت فجیع را بی پرده و آشکار انجام دادید ؛ جنایتی که سر آغاز جنایات دیگری در تاریخ گشته، سیاه ، تاریک و جبران ناپذیر بوده ، تمام سطح زمین و وسعت آسمان را پر کرده است.
آیا از اینکه آسمان خون باریده است ، تعجب می کنید؟ در حالی که عذاب آخرت در مقایسه با این امر، بسیار شدیدتر و خوار کننده تر است و در آن روز کسی به یاری شما نخواهد آمد.
پس مهلت هایی که خدای متعال به شما می دهد موجب خوشی شما نشود، چرا که خدا در عذاب کردن بندگان خود شتاب نمی کند، چون ترسی از پایمال شدن خون و از دست رفتن زمان انتقام ندارد و همانا که خدای شما همیشه در کمین است.
مردم کوفه که از شنیدن این سخنان حیران و سرگردان شده بودند، میگریستند و دستهای خود را به دندان میگزیدند.
در این لحظه پیرمردی که اشکِ چشمش جاری گشته و محاسنِ او را تر کرده است، دستهایش را به سوی آسمان بالا برد و گفت که" بزرگان شما بهترین پیران، زنان شما بهترین زنان، جوانان شما بهترین جوانان، نسل تان بهترین و کریم ترین نسلها و فضیلت تان هم بهترین فضایل است.
* اقتدار در برابر دشمنان دین
این خطبه در این حال که نشان دهنده ضرورت حفظ اقتدار در برابر دشمنان است ، این را هم بیان می کند که فقط با بصیرت دینی و فقه سیاسی و هوش روانشناسی و جامعه سازی دینی می توان از نهضت حضرت امام حسین (ع) دفاع کرد و حسینی شد و حسینی ماند و ماها باید مواظب خود باشیم که از این معیار فاصله نگیریم.
زندگی انسان از لحاظ فردی ، جمعی ، جامعه و ملی و جهانی همواره صحنه درگیری جنود دین و جنود کفر است و فقط با بصیرت می توان از این جریان به سلامت عبور کرد و بصیرت ما اگر حسینی نباشد ، در برابر یزیدیان ، ذلیل و گرفتار زندگی ذلت بار و پست تر از مرگ خواهیم شد.
جنگ بصیرت با تزویر و نفاق همچنان ادامه دارد و ادامه خواهد داشت.
خطبه حضرت زینب (س) در شام ؛ حمله به خواص بی بصیرت
حضرت زینب (س) در تلاش برای خارج کردن مردم از بن بست بصیرت و توهم دینداری ، خطبه های استوار و مستحکم ارائه می کند.
ان حضرت علاوه بر کوفه ، در شام و در مجلس یزید ملعون هم بر طبل ظلمت ، غفلت و تزویر و جهل مرکب انها می کوبد تا شاید چشم ها کور نشود و گوش ها کر نگردد. اما این جماعت همان اهل ( صم و بکم و لا یعقلون ) هستند و فقدان بصیرت.
این مردم همچنان گرفتار جهل خود و تزویر مسئولان حکومت یزید و یزیدیان هستند.
وقتی ریاکاری به 100 درصد می رسد و نفاق کامل می شود و تزویر خشن ادامه دارد؛ این جماعت کافر و منافق همچنان بر دامنه ظلم خود می افزایند و انگار که نمی خواهند هوشیار شوند و غافل از حقیقت هم هستند.
اهل کوفه دین اسلام و امامان را می شناختند اما اهل شام شناخت متضاد و متنافری از انبیاء و اهل بیت (ع) داشتند و اینجاست که حضرت زینب (س) مخاطب خود را یزید ملعون قرار می دهد و خطاب می کند که چه جنایت عظیمی مرتکب شده است و تلاش می کند تا یزید ملعون را برای حاضران در مجلس ؛ به روشنی معرفی و با تمام مختصات شخصیتی و رفتاری فردی و جمعی و اجتماعی ، وی را رسوا سازد.
رسوایی شخص یزید به معنی بیداری مردم شام خواهد بود که این اتفاق می افتد و بخشی از مردم پس از رسوایی یزید و اعتراف دیرهنگام وی به ظلم خود و اعلام برائت ظاهری و مزورانه و منافقانه از حوادث عاشورا ؛ بخشی از اهل شام حاضر می شوند برای شهدای کربلا عزاداری کنند و برای پاسداری از حرمت اسرای کربلا اهتمام می ورزند.
خطبه شناسی حضرت زینب (س) هم نشان می دهد این مردم را نه از سطح عوام بلکه باید از سطح خواص و مدعیان خاص مورد خطاب قرار دارد تا عوامی که تابع خواص مزور هستند با تخریب هویت کاذب خواص ، شاید از خواب بیدار شوند که برای مردم شام تا حدودی رخ می دهد.
حضرت زینب دختر علی بن ابی طالب (ع) بعد از تکبر یزید و رفتارهای غیر دینی و مغرورانه ؛ بر می خیزد و می گوید : سپاس خدای را که پروردگار جهانیان است و درود خدا بر پیغمبر (ص) و همه خاندان ان حضرت .
ای یزید ؛ خداوند متعال می فرماید سزای کسانی که مرتکب کار زشت شدند ، زشتی است، آنان که آیات خدا را تکذیب و استهزاء کردند. ای یزید آیا گمان می بری اینکه اطراف زمین و آفاق آسمان را بر ما تنگ گرفتی و راه چاره را بر ما بستی که ما را
مانند کنیزان به اسیری برند و تو نزد خدا سربلند گشته و دارای مقام و منزلت شده ای؟ خود را بزرگ می دانی و می بالی ، شادمان و مسرور هستی که دنیا را چند روزی به کام خود می دانی و کارها بر وفق مراد تو می چرخد و حکومتی که حق ماست در اختیار توست، آرام باش و آهسته تر؟ . آیا فراموش کرده ای قول خداوند متعال را که «گمان نکنند آنان که کافر گشته اند این که ما آنها را مهلت می دهیم به نفع و خیر آنان است، بلکه مهلت می دهیم تا گناه بیشتر کنند و آنان را عذابی باشد دردناک»؟.
* نکته
عقیله بنی هاشم ، حضرت زینب (س) در این بیانات خود علاوه براعجاز فصاحت و بلاغت ؛ فرصت مغالطه و جدال باطل را از دشمن می ستاند و با اصول دین به جنگ فرهنگی و مذهبی با یزید ملعون می رود و او را از لحاظ ادعاهای دینی به طور کامل ، خلع سلاح فکری می کند و در بن بست قرار می دهد و با رسوایی یزید ملعون و همه اطرافیان او می خواهد مردم و اهل شام را نیز از فریب حکومتی نجات دهد و بیدار کند و از لحاظ بین المللی نیز یزید رسوا می شود.
مجلس یزید با کوفه فرق می کند ، در کوفه مردم ، منافق بودند و باید ملامت می شدند اما در شام بخش زیادی از مردم در غفلت و فریب حکومتی هستند و باید ابتدا بیدار شوند و بیداری دینی و مذهبی پیدا کنند مانند آنچه که امروزه در کشورهای اسلامی با نام بیداری اسلامی مشاهده می کنیم از جمله یمن.
حضرت زینب (س) با معرفی خاندان حضرت پیامبر(ص) تلاش می کند تهمت خارجی بودن را از ذهن مردم پاک کند و یزید هم در ادامه به بن بست تزویر و فریبکاری می رسد.
آن حضرت در ادامه یزید را خطاب می کند : آیا عادلانه است، یابن الطلقا - ای برده زاده و آزاد شده رسول خدا (ص) ، که زنان و کنیزگان خود را پشت پرده نگه داری
اما دختران رسول خدا ( ص) اسیر باشند؟ و حرمت انها را حفظ نکنی و در میان
دشمنان آنان را شهر به شهر ببرند، بومی و غریب چشم بدانها دوزند و نزدیک و دور و همه نوع ادم به انها نظاره کنند ، در حالی که مردانی از محرمان همراه انها نیستند ،
اما یزید تو فرزند زنی هستی که جگر آزادگان را جویده و فرزند هند جگرخوار هستی و حالا ادعای شرافت می کنی ؟
تو کینه ما را از بدر و احد در دل داری و همیشه با دیده بغض و عداوت در ما می نگری و هنوز خود را گناهکار نمی دانی و شعر هزیان می خوانی و با چوبی که در دست داری به راس مطهر اباعبدالله ـ علیه السّلام ـ سید جوانان اهل بهشت ، جسارت می کنی.
تو اصل و ریشه ما را با ریختن خون ذریه رسول خدا (ص) و ستارگان هدایت روی زمین از آل عبدالمطلب ؛ بریدی، آن گاه پدران و نیاکان خود را ندا می دهی و گمان داری که ندای تو را می شنوند. یزید تو هم بزودی به آنان ملحق می شوی و آرزو کنی کاش شل و گنگ می بودی و نمی گفتی آنچه را که گفتی و نمی کردی آنچه را کردی.
* توجه
حضرت رفتارهای ظالمانه یزید را از دوران گذشته باز می شمارد و نشان هایی از مختصات تربیتی و نسب وی می دهد که یزید نمی تواند از انها دفاع کند و همزمان نمی تواند انها را انکار کند( بن بست فکری و رسوایی رفتاری و خانوادگی و عشیره ای و ...).
حضرت زینب (س) در ادامه با تبیین خطبه بر اساس مبانی قران و توحید و عدالت و معاد ؛ دست به دعا بر می دارد که " بار الها بگیر حق ما را و انتقام بگیر از هر که به ما ستم کرد و غضب کن بر هر که خون ما را ریخت و عزیزان ما را کشت. ای یزید! به خدا سوگند تو خود را نابود کردی و پوست خود را پاره کردی و فقط گوشت خود را بریدی و بزودی می میری و بر رسول خدا (ص) وارد می شوی در حالی که مسئولیت ریختن خون ذریه او و شکستن حرمت عترت و پاره تن او را بر دوش داری.
خداوند هم می فرماید«و گمان مبر آنان را که در راه خدا کشته شدند مردگانند، بلکه ایشان زنده اند و نزد پروردگار خود روزی می خورند».
ای یزید مطمئن باش که خداوند همان داور است و حضرت محمد (ص) با تو خصم می کند و جبرئیل هم از او یاری می کند.
یزید تو را بسیار پست می دانم و پست می شمارم و این بی تابی من نه از ترس قدرت و هیبت تو بلکه به خاطر چشمهای گریان و سینه های سوزان است.
یزید جنایتی عظیم مرتکب شده ای چون نجیبانی که لشکر خداوندند به دست طلقاء (آزاد شدگان) که حزب شیطانند، کشته شدند و خون ما از دستهایشان ریخت و آن جسد های پاک و پاکیزه در بیابان رها شده است.
ای یزید ما به خدا شکایت می کنیم و بر او اعتماد می داریم.
ای یزید از هر کید و مکرو فرصتی که داری استفاده کن اما بدان ، به خدا سوگند هرگز نمی توانی نام و یاد ما را محو کنی، وحی ما را از بین ببری، هرگز ننگ این ستم را از خود نمی توانی بزدایی ، روزهای فرصت برای تو خیلی اندک است و رو به فروپاشی می روی و همواره منادی حق ندا می کند که لعنت خدا بر ستمکاران باد.
* توجه
حضرت زینب عقیله بنی هاشم (س) به یزید خطاب های مجازات گونه می کند و این مجلس را به دادگاه محاکمه تبدیل و بر اساس مبانی قران کریم و با استدلال وحیانی تلاش می کند یزید را در بن بست کامل قرار دهد و سرانجام همه دشمنان حضرت پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) را رسوا می کند.
به جز زیبایی ، ندیدم
حضرت زینب (ص) در ادامه شکرگزار نعمت های پایان ناپذیر پروردگار متعال است و می فرماید " سپاس خدای را که اول ما را به سعادت و مغفرت زینت داد و پایان ان را به شهادت و رحمت ، سرافراز کرد ، از خدا می خواهیم که ثواب آنها را کامل کند و بر ثوابشان بیفزاید، و برای ما نیکو خلف و جانشین باشد، که اوست خداوند رحیم و پروردگار ودود، و ما را کافی در هر امری و نیکو وکیل است.»
کلام شناسی خطبه های حضرت زینب نشان می دهد که از کربلا تا شام همه توطئه های عوام منافق کوفه و خواص بی بصیرت شام را مورد خطاب قرار می دهد تا از این پس فرصت تحریف حادثه کربلا دیگر فراهم نشود.
از این زمان به بعد ، بخشی از مردم برای عزاداری شهدای کربلا وارد صحنه می شوند و در ادامه نهضت عزاداری برای سید و سالار شهیدان فراگیر می شود و حکومت های جبار بعدی هم نمی توانند با این موضوع را مبارزه قاطع بکنند و روزبروز به عظمت عزاداری ها افزوده می شود و درس اموزی نهضت کربلا همچنان ادامه دارد.
امروز هم به فرموده حضرت امام راحل ما هر چه داریم از عزاداری ها برای سیدالشهداست و محرم و سفر است که اسلام را زنده نگه داشته است.
"و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون".
تا ظهور حضرت بقیه الله (ع). سرباز بصیرت باشیم.