در ایران روز جهانی کتاب کودک چندان جدی گرفته نمیشود و در این زمینه عوامل مختلفی از جمله کم اهمیت دانستن ادبیات کودک در مقایسه با سایر فرمهای هنری و ادبی و بی اطلاعی از دلایل انتخاب آن موثر است.
- حل مشکل فرهنگی کتابخوانی، ارتقاء جایگاه کتاب کودک، توسعه واقع گرایی، ترویج فرهنگ کتاب و کتابخوانی کودک و ارضای تخیل کودکانه از جمله ضرورت های امروز در حوزه کتاب کودک هستند.
- ترویج خشونت یکی از مشکلات موجود در کتاب های کودکان است.
ـ کارشناسان عقیده دارند روز جهانی کتاب کودک در ایران جدی گرفته نمی شود.
ـ برای ترویج کتابخوانی بهترین راه، توجه به کودکان است زیرا کودکان در دوران تربیت پذیری هستند.
ـ تقارن تعطیلات نوروزی با روز جهانی کتاب کودک سبب غفلت از موضوع شده است.
روز جهانی کتاب کودک فرصت مناسبی جهت آشنا کردن کودکان با کتاب و بهانهای برای ورود کتاب به زندگانی کودکان است. متأسفانه ما در کشور از این فرصتها و بهانهها برای ترویج فرهنگ کتابخوانی در میان کودکان و نوجوانان بهرهگیری چندانی نمیکنیم. در این مسیر، توجه به ماندگاری تربیت در کودکان و جاودانگی هر آنچه در کودکی در ذهن انسان نقش می بندد بسیار مهم است، در روایتی از امیر المومنین علیه السلام آمده است:«الْعِلْمُ مِنَ الصِّغَرِ کَالنَّقْشِ فِی الْحَجَرِ؛ یادگیری در کودکی مانند نقاشی و اثر گذاشتن بر روی سنگ است».(بحارالانوار، ج1، ص 224) .
ضرورت های امروز در حوزه کتاب کودک
1- ترویج فرهنگ کتاب و کتابخوانی کودک به عنوان نیاز ضروری کودک
داستان و نمایش، بهترین وسیله انتقال فرهنگ و حتی تجربه است که اگر با توجه به نیاز کودک و خواست او انجام گیرد، نتایج مفیدی به همراه خواهد داشت. آشنا کردن کودکان با فرهنگ دینی و قصه های اصیل ایرانی و بازنویسی این قصهها به صورت نمایش در رسانه ملی، گام بسیار مهمی برای نزدیک شدن به دنیای کودک است. کودکان اگرچه کودکاند، ولی دنیایی بزرگ و پیچیده دارند. آن ها همه چیز را خوب می بینند و برای یادگیری و یافتن پاسخ پرسشهای فراوان خود آماده می باشند. پس اگر پاسخها و نیازهایشان را در میان کتاب ها نیابند، هرگز به مطالعه علاقهمند نخواهند شد.
2- ارضای تخیل کودکانه در ادبیات کودکان
تخیل، نقش بسیار مهم و به سزایی در ادبیات دارد و این به طور مستقیم به خاصیت وجودی انسان برمیگردد. کودک در اندازه گیری و تشخیص جهان، محدودیت خاص خود را دارد و به تدریج که با جهان انس میگیرد، باید بیشتر به مکانهای دوردست سفر کند. او باید مناطق جغرافیایی مختلف را ببیند و بشناسد و پس از اینها، باز در گامی جلوتر، چیزهایی را که در این جهان به شکل مادی وجود ندارد، حس کند. یکی از وظایف مهم تصویرگران و نویسندگان، گشودن دریچهها و پنجرههایی است که مخاطبانش را به سوی جهان تخیل و شگفتی هدایت کند و آنان را در این مسیر پر رمز و راز راهنما باشد.
3- توسعه واقع گرایی در ادبیات کودک
کودک از ده سالگی به بعد، دیگر با افسانهها و داستانهای غیر واقعی قانع نخواهد شد. در نتیجه، به تدریج سراغ داستانهایی میرود که بتواند روابط انسانها را درک کند. در این مرحله است که مسئولیت خطیر داستانهای واقعی، در راه سازندگی شخصیت کودک احساس میشود. واقع گرایی در داستان ها که جنبههای گوناگون زندگی را در برمیگیرد، باعث میشود که کودک، محیط و مردمان دوران گذشته و حال را بیشتر بشناسد و به خودشناسی برسد. کودک از راه داستان واقعی، در مییابد که نه تنها کودکان دیگری با عواطف مشابه او وجود دارند، بلکه بزرگسالانی نیز هستند که مسایل هم سن و سالان او را درک میکنند و در نتیجه، او میتواند آسوده خاطر، مسایل را با بزرگترها در میان بگذارد و از آنها چاره جویی کند.
4- رسانه ملی و پرداختن به ادبیات دینی کودکان
بیشتر داستان های مذهبی، درباره پیامبران، امامان معصوم و اولیای الهی است و نکتههای اخلاقی مناسبی را برای کودکان دربردارد. ادبیات دینی کودکان، ادبیاتی است که میراث مذهبی را به نسل بعدی منتقل میکند. از وظایف اصلی ادبیات دینی، آموزش مفاهیم و اطلاعات دینی است؛ مثل کتاب هایی که در قالب داستان، میکوشند تعالیم مذهبی را آموزش دهند. از دیگر وظایف این حیطه، بیان مقاصد اخلاقی و ترغیب به رفتار اخلاقی نیک است که در اصطلاح کلیتر، آنها را «تربیتی» مینامند.
اگرچه رسانه ملی در این حوزه تلاش های بسیاری را انجام داده و در حال حاضر نیز برنامه سازی های مختلفی دراین حوزه صورت می گیرد اما به نظر می رسد با توجه به تغییر ذائقه کودکان و نوجوانان باید در ساخت این برنامه ها روزآمد شد و حداقل از نظر شکلی برنامه ها را به گونه ای ساخت که جذابیت بیشتری برای این قشر داشته باشد. اگرچه این کارکرد رسانه ملی قابل تقدیر است اما از سویی نیز می تواند سبب کاهش مراجعه کودکان و نوجوانان به کتاب شده و دنیای کودکی و نوجوانی آنها را دچار تغییراتی سازد. بنابراین بجاست که ورود رسانه ملی در بحث های مربوط به ادبیات کودک و نوجوان به گونه ای نباشد که سبب عدم نیاز و توجه کودکان به کتاب شود.
5- حل مشکل فرهنگی کتابخوانی
مشکل کتاب و کتابخوانی، بیش از آن که مسأله ای «اقتصادی» باشد، مشکلی «فرهنگی» است و برای حل آن، باید همه دست به دست هم دهند و شوق و نیاز به خواندن را در اقشار مختلف، به ویژه کودکان ترویج کنند. در جامعه ما، شوق به مطالعه و این که کودک به دنبال کتاب باشد، کم است. در این میان، نظرات کارشناسان ادبیات کودک، حاکی از اثرات سوء «سفارشی نویسی» است که بر کیفیت و جذب مخاطبان تأثیر می گذارد. همچنین، عوامل دیگری مانند شتابزدگی در نوشتن، در چارچوب قرار دادن نویسنده، ارزان تمام شدن، آشنا نبودن تصویرگر با فضای ذهنی کودک و...، در افت کیفی کتابهای کودکان مؤثر است.
6- ارتقاء جایگاه کتاب کودک
در کشوری که کتاب و مطالعه از اصلیترین ارزشها و پایههای رشد و تعالی به شمار می رود، با پرهیز از سفارشی نویسی، رشد مطبوعات غیر دولتی که امکان بررسی و ارائه نقدهای پذیرفتنی را در زمینه ادبیات کودک دارند، نبود چاپ کتابهای بازاری و کم ارزش از نظر فرهنگی، توجه بیشتر خانواده ها به خرید کتاب برای کودکان و بهره گیری از عنصر خلاقیت به جای بازنویسی متون کهن در نگارش کتاب ها، می توان گامهای مؤثری برای ارتقای سطح کیفی ادبیات کودک برداشت.
نگاه کارشناسان به کتاب کودک: کتاب کودک در ایران جدی گرفته نمی شود
سحر ترهنده، کارشناس کتاب کودک: در ایران روز جهانی کتاب کودک چندان جدی گرفته نمیشود. امری که قطعاً دلایل گوناگونی، ازجمله کم اهمیت دانستن ادبیات کودک در مقایسه با سایر فرمهای هنری و ادبی، عدم اطلاع درست از دلایل انتخاب و امکانات موجود در چنین روزی و برنامههای کشورهای دیگر و مهم تر از همه تقارن این روز با نخستین روز کاری پس از تعطیلات نوروزی را میتوان برخی از علل آن دانست. تولید کتاب کودک در ایران نسبت به سایر کشورهای پیشرفته از نظر کمی و کیفی جایگاه مناسبی ندارد. اما در مقایسه با کشورهای خاورمیانه، کتابهای کودکان ایران موفق و پیشرو هستند، سیستم نشر کتاب کودک در ایران تا حرفهای و اصولی شدن راه درازی دارد. هنوز نتوانستهایم بهصورت حداقلی هم که شده وارد بازارهای جهانی شویم و به دلیل بیتوجهی به قوانین بینالمللی کپیرایت، در مجامع بینالمللی در ترجمه و نشر آثار غیرفارسی چندان خوشنام نیستیم. البته باید یادآوری کرد که تصویرگری کتابهای کودک ایران توانسته جایگاهی نسبتا مناسب در منطقه و جهان به دست بیاورد، اما هنوز نتوانستهایم مخاطب داخلی را جذب مطالعه کنیم.
برای بهتر شدن صنعت نشر باید به سوی حرفهای شدن و اصولی قدم برداشتن پیش رفت. قراردادهای موجود در نشر ایران غالباً اصولی نیست و حقوق مولفان و تصویرگران به درستی رعایت نمیشود. کیفیت چاپ کتابها نسبت به سایر کشورها پایین است. تعداد ناشران کتاب کودکی که سایت دو زبانه و فعال و به روز دارند بسیار کم است. قوانین و اصول مشخصی برای شکلگیری نشر کتاب کودک وجود ندارد و افرادی بدون هیچگونه تخصص و دانش ابتدایی نشر کودک به راه انداختهاند و حاصل کار آن شده است که میبینیم و هرساله تولید صدها کتاب بیکیفیت که سطح سلیقه خواننده را پایین میآورد یا مخاطبان اندک کتاب را هم از آن گریزان میکند، تولید میشود.
مصطفی رحماندوست؛ شاعر و نویسنده کتاب کودک (مدیر بخش کودک و نوجوان کتابخانه ملی): یکی از مسائلی که در تألیف و انتشار کتاب کودکان فراموش شده است، زبان کودکانه است. باید توجه داشته باشیم که یافتههای علمی جهانی گاهی با نیازهای ما تطبیق ندارد و یک اثر باید دارای دو قابلیت باشد. نخست توان خواندن را به مخاطب بدهد و دوم برای او قابل فهم باشد. واقعیت این است که تقویت آموزش زبان فارسی مهم است اما منظور این نیست که در ادبیات زیباییها را حذف کنیم و آن را تبدیل به کتاب درسی کنیم؛ نه، اما باید توجه داشته باشیم که چون کتابهای درسی رسالت خود را انجام نمیدهند این رسالت برگردن ادبیات افتاده است. اغلب کودکان ایران تا شش سالگی به زبان دیگری که زبان مادریشان است، تکلم میکنند. مطالعه روی این بچهها ثابت میکند که بیشترین ترک تحصیل در بین آنها رخ میدهد. آنها مجبور به یادگیری زبان فارسی میشوند اما دایره واژگانشان محدود است و نویسندگان مسئله واژگان پایه را از یاد بردهاند.
در همه کشورها کتابهایی برای کودکانی با این شرایط و یا حتی بزرگسالانی که دایره لغات محدودتری دارند، تألیف میشود. باید توجه داشت که کودکان باید فارسی را بیاموزند چون هویت ملی آنهاست. کلمات باید زیبایی خود را حفظ کنند اما سادهتر باشند اما باید استانداردهایی برای زبان در هر رده سنی وجود داشته باشد. از یک منظر ما به زبانی با مفهوم روانشناسی رشد نیازمندیم و از سوی دیگر نیازمند زبان استاندارد مناطق دوزبانه هستیم. در حالت اول مسئله، سوژه و موضوع با زبان مطابقت دارد و در حالت دوم بیان، سوژه، موضوع و تم مناسب گروه سنی است و زبان میتواند یک پله پایینتر از گروه سنی باشد.
مهم ترین مسئله در تألیف کتاب استفاده از زبان فارسی سالم است و منظور از زبان سالم بهره مندی از زبان معیار است و زبان معیار چیزی جز رعایت کامل دستور زبان فارسی نیست. اشتباه است که ما این روزها رادیو و تلویزیون را الگوی درست زبان معیار بدانیم. در رسانهها از زبانی استفاده میشود که به آن لهجه تهرانی گفته میشود و اعتقاد بر این است که کلمات زیادی وارد دایره لغات ما شدهاند. اما باید دانست که آنها در دایره دستور زبان تعریف نشدهاند و منظور ما فارسی روان و سلیسی است که قرنها مورد استفاده قرار گرفته و قابل فهم توسط تمام افراد است.
خشونت در کتاب های کودکان
در برخی کتابهای کودک و نوجوان در گروه سنی الف شاهد انتشار داستانها و تصاویری هستیم که مناسب این گروه سنی نیست. در میان همین دست کتابهای منتشرشده که هماکنون در بازار کتاب موجود است، میتوان چوپانی را دید که سگ گله را به دلیل خیانت و همدستی با گرگ به دار آویخته و در داستان دیگری با عنوان «موش و گربه و برخوانا» برگرفته از کتاب عبید زاکانی که به چاپ چهارم نیز رسیده است، تعدادی موش، گربهای را از چوبه داری با دستان بسته آویزان کردهاند. اگر این تصاویر مروج خشونت، حیوانآزاری و خودکشی نیستند پس حاوی چه پیامی برای کودکان است؟
انتشار کتابهایی با این تصاویر و مضامین درحالی با نظارت وزارت ارشاد صورت میگیرد که این وزارتخانه ناشران و نویسندگان کتاب کودک را مکلف کرد آثاری را منتشر کنند که جنبه سرگرمی داشته و حاوی پیامهای اخلاقی باشند؛ اگرچه در کتابهای اخیر نیز سعی شده مطالب آموزندهای که نشان از همبستگی و برخورد با خیانتکار است، به کودک ارائه شود اما نه تصاویر ارائهشده در کتاب، مناسب با مخاطب خود است و نه محتوای ارائهشده و باید درنظر داشت این آثار برای گروه سنی الف (سه تا شش سال) منتشر شدهاند.
دراین باره محمود برآبادی (نایبرئیس انجمن نویسندگان کودک و نوجوان) معتقد است :
قطعا یکی از معیارهای وزارت ارشاد در چاپ کتاب کودک و نوجوان عدم ترویج خشونت است و اینکه چقدر این دقتها صورت میگیرد؛ بحث جداگانهای است. انجمن نویسندگان کتاب کودک و نوجوان یک نهاد فرهنگی است که از حقوق نویسندگان کودک دفاع میکند و فعالیتهای فرهنگی دراینزمینه انجام میدهد و در وظایف انجمن کودک و نوجوان ممیزی یا بررسی کتاب دیده نشده است. انجمن با ممیزی و سانسور کتابهای کودک و نوجوان مخالف است و معتقد است، سانسور قبل از چاپ تأثیر منفی بیشتری در رشد خلاقیت نویسنده دارد و اعتقاد انجمن بر این است که کتاب کودک مانند مطبوعات باید منتشر شود و اگر شکایتی بر مبنای محتوایی که در کتاب وجود دارد پیش آمد، باید نویسنده پاسخگو باشد و نباید قبل از چاپ مورد ممیزی واقع شود، چراکه بیشتر این ممیزیها ناشی از سلیقههای شخصی است که اعمال میشود. اگر در کتابی خلاف قوانین موضوعه جامعه، تصاویر یا مطالبی چاپ شود باید مانند مطبوعات در دادگاهی متشکل از هیئتمنصفه پاسخگو باشد و انجمن عقیده دارد سانسور، آن هم براساس سلیقه و نه بر مبنای یک اساسنامه و آیین مدون، همیشه به کاهش رشد و خلاقیت نویسندگان کمک کرده است.
ما نمونههای بسیار زیادی از سانسورهای کتاب کودک و نوجوان داریم که بسیار مضحک و خندهدار و براساس سلیقه شخصی افراد بوده است. البته انجمن با هرگونه رواج خشونت لفظی و تصویری در کتابهای کودکان مخالف است، چراکه این عمل تولید و بازتولید خشونت است و معمولا نویسندگان کودک و نوجوان از محدودیتهایی که در جامعه از نظر اخلاقی ـ اجتماعی، ترویج خشونت، تبعیض جنسی و تبعیض نژادی وجود دارد، آگاهی کافی دارند و نیازی نیست از قبل، کتابها بررسی و سانسور شود.
سخن آخر
بدون تردید یکی از دلایل پایین بودن نرخ مطالعه و کتابخوانی در کشور عدم انس کودکان و نوجوانان یعنی آینده سازان میهن اسلامی با کتاب و کتابخوانی است. در ایران روز جهانی کتاب کودک چندان جدی گرفته نمیشود و در این زمینه عوامل مختلفی از جمله کم اهمیت دانستن ادبیات کودک در مقایسه با سایر فرمهای هنری و ادبی و بی اطلاعی از دلایل انتخاب آن موثر است. جدی نگرفتن روز کتاب کودک تا آنجاست که خبرگزاری مهر گزارش داد: شورای کتاب کودک هم با بیش از نیم قرن سابقه فعالیت در زمینه کودک، هیچ برنامه ویژهای به مناسبت روز جهانی کتاب کودک تدارک ندیده و با مراجعه به سایت این شورا، آنچه توجه مخاطب را به خود جلب میکند این جمله است: «شورای کتاب کودک از سهشنبه ۲۵/ ۱۲/ ۹۴ تا شنبه ۱۴/ ۱/ ۹۵ تعطیل است. به نظر می رسد پرداختن به موضوعات پرورش فکری کودکان و نوجوانان اهمیت خاص خود را داشته باشد تا آنجا که همه بخوبی می دانند اساس رفتارهای دوره بزرگسالی در کودکی پیریزی می شود. با توجه باینکه بزرگسالان نقش زیادی در تاثیرپذیری فرهنگ کتابخوانی ندارند، برای ترویج کتابخوانی بهترین راه، توجه به کودکان است زیرا کودکان در دوران تربیتپذیری هستند. بجاست که برای نویسندگان کتاب کودکان ارزش زیادی قائل شویم و از پدیدآوردگان کتابهای با ارزش با معیارهای ایرانی و اسلامی خودمان قدرشناسی کنیم و رسانه ملی در تحقق این امر می تواند نقش سنگ بنا را داشته باشد.
پژوهش خبری صداو سیما//مرتضی رکن آبادی