امام خمینی (ره) در موضوعات مختلف از زنان سخن گفته و درباره ی عظمت زن و اهمیت نقش او در خانه و خانواده و جایگاه ویژه او در جامعه و فداکاری ها و از خودگذشتگی آنان سخنان ارزشمندی را بیان نموده است.
کشورهای غربی چون دیرتر از سایر ملل نسبت به مقام زن آگاهی پیدا کرده اند، از این رو می خواهند با جنجال های تبلیغاتی این عقب ماندگی خود را به نحوی حیران کنند اما بدلیل توجه نداشتن به جنبه های انسانی و معنوی زنان برداشت های آنان غلط و نادرست است. علاوه بر این، زن نه بعنوان یک شخصیت مستقل بلکه به عنوان وسیله ای برای التذاذ مردان مطرح است و از هیچ تکریم ویژه ای در این جوامع برخوردار نیست.
شاید بعضی از شما آثار هنری، ادبی زن های هنرمند دنیا را که برخی به فارسی ترجمه شده و بعضی به زبان های اصلی است دیده باشید یا خوانده باشید، محتوای همه این کتاب ها حاکی از آن است که بشر هنوز نتوانسته مسأله زن و به تبلع آن مسأله دو جنسیت (زن و مرد) و قهرآ مسأله انسانیت راحل کند و هنوز زیاده روی ها، کجروی ها و بد فهمی ها و به پیروی از آنها، تعددی ها، ظلم ها و نارسائی های روانی و مشکلات مربوط به خانواده و نحوه اختلاط، امتزاج و ارتباط دو جنس، از مسائل مهم بشریت است... چرا اکنون خانواده که به عنوان یک نهاد طبیعی و اساسی وجود بشر است، باید در دنیا دچار بحران باشد؟
اگر مسأله خانواده در دنیا بررسی شود، دیده می شود که همه بحران ها ناشی از حل نشدن مسائل مربوط به ارتباطات بین دو جنس و همزیستی آنهاست. در این مورد نارسائی ها و مشکلات فراوانی وجود دارد و علاج آنها هم راه حل های الهی است باید آن راه حل ها را پیدا کنیم.
ـ غرب سعی می کند تا تبلیغات وسیع و بی اساس را پیرامون وضعیت زن مسلمان انجام دهند، آنها اعلام می کنند که زنان مسلما آزادی ندارند، حبس هستند و در محفظه می مانند! در صورتی که چنین نیست. زنها مانند مردها آزاد هستند. این تبلیغات منفی غربی ها تا جایی رسیده که ابراز می دارند: حکومت اسلامی زنان را در یک اطاق در بسته قرار می دهد و زنان هم حق خارج شدن از آن اتاق را ندارند تا آخرت! اینها زنان را از حکومت اسلامی می ترسانند. دولت اسلامی با مراکز فساد مخالف است نه با تمدن.
ـ مسأله زن در کشور ما و سیاستی که استعمارگران در طول سالیان دراز به این مملکت تحمیل کرده اند صد در صد سیاسی بود. استکبار جهانی و طراحان سیاسی دنیا از طریق کشاندن زن به سمت بی بند و باری به دو صورت سود می بردند یکی اینکه نسل و جنس زن را از آمادگی برای مقابله و تحریک جدی در مسائل اساسی زندگی باز می داشتند و دیگر اینکه مردان جامعه را با به میدان آوران زن از اثر می انداختند.
ـ در مورد حجاب اینکه انتخاب حجاب با خود زنان است هر چه را دوست دارند می توانند اختیار کنند، اجباری نیست که حتمآ چادر یا چیز دیگر بپوشند باید پوشش اسلامی رعایت شود. احتمالا قضیه مبارزه با حجاب زنان مسلمان در فضای آموزشی، حرکتی انحرافی برای کمرنگ کردن جلوه عظیم دفاع جهان اسلام از رسول اکرم (ص) می باشد. گر چه خود واقعه هم از دردهایی است که ملت های اسلامی گرفتار آن شده اند که چگونه در دنیای به اصطلاح آزاد، الزام زنان و دختران و مسلمان به رفع حجاب عین دموکراسی است.
ـ راستی چرا دنیا در برابر کسی که اجازه ندهد که دختران مسلمان به دلخواه خود با پوشش اسلامی در دانشگاه ها درس بخوانند یا تدریس کنند، ساکت نشسته است؟ جز این است که تفسیر و تأویل آزادی و استفاده از آن در اختیار کسانی است که با اساس آزادی مقدس مخالفند؟
2 ـ جایگاه و نقش زن در نظام ستمشاهی
مع الاسف زن در دو مرحله مظلوم بوده است: یکی در جاهلیت که اسلام منت گذاشت بر انسان، زن را از آن مظلومیتی که در آن دوران داشت بیرون کشید. مرحله بعدی در کشور ایران و در دوره شاه سابق بود. با اسم اینکه می خواهند زن را آزاد کنند به او ظلم می کردند. در دوره ستم شاهی زن را از آن مقام معنویت و عزتی که داشت پائین کشیدند و او را تبدیل به شیء کردند.
به اسم آزادی، آزادی را از زن و مرد سلب کرده و زنها و جوانان ما را فساد الاخلاق کردند. شاه برای زن این خاصیت را قائل بود که می گفت:"زن باید فریبا باشد." البته با آن نظر حیوانی، جسمانی و مادی که او داشت زن را نظر می کرد. به اسم اینکه می خواهد برای زن مقام درست کند، زن را از مقام خودش پایین آورد و او را مثل یک عروسک درست کرد، در صورتی که زن، انسان است آنهم یک انسان بزرگ.
در آن زمان به اسم فعال کردن نیمی از جمعیت دست به جنایت کشف حجاب زدند و با این کار بجای فعال کردن نیمی از جمعیت، نیمی دیگر را از کار انداختند. زنان را به صورت عروسک هایی درست کردند و در همه جا (در خیابانها، ادارات، بازارها و..) جا دادند و جوان های ما را فاسد کردند و با آن وضعی که ساختند، تمدن بزرگ اسلامی را از بین بردند.
نقشه این بود که با توطئه کشف حجاب مفتضح در زمان رضاخان نافهم، این قشر عزیز را که باید جامعه را بسازند، تبدیل کنند به یک قشری که جامعه را به فساد می کشاند. با تبدیل بانوان به عروسک و سپردن به دست ملعبه های فاسد حقوق زنان را پایمال کرده اند. و آن آزادی هایی که در مملکت بوده، آزادی های تباهی آور بود. منظور از آزادی ، آزادی بیان نبود بلکه آزادی فساد بوده است، در صورتی که در آزادی اصلی و به جارا اسلام به زنان داده است.
اگر بخواهیم آزادی برخلاف آزادی اسلامی به بانوان دهیم همانطور که در نظام ستم شاهی به آنان آزادی دادند باعث فساد و سلب آزادی از زنان می شود. آزادی اعطائی رضاشاه، آزادی فساد و بی بند و باری و فساد بود. رژیم ستم شاهی تربیت انسانی از ایران به کلی از بین بردند و تربیت های غربی، نه آن هم تربیت های صحیح غربی، تربیت های فاسد غربی در بین ما رواج دادند.
کشف حجاب ارمغانی تلخ بوده است. کشف حجاب را می توان به عنوان خیانت رضاخان، تهاجم فرهنگی بی پایان غرب، هتک حرکت اسلام و بانوان، نابودی زن و خدمات آنان، سلب آزادی و به غفلت کشاندن زنان و مردان، نارضایتی مردم، شروع ویرانگری نظام عفت و عصمت زن ایران دانست.
ـ رواج بی بند و باری و ارزش های کاذب، ترویج ضد ارزش ها، فرهنگ برهنگی، فرهنگ دریدن پرده های حجاب در جامعه، فرهنگ حرمسرا ارمغان نظام های ستم شاهی می باشد.
علاوه بر موارد فوق: تضعیف نقش تربیتی مادر بر فرزندان، محروم کردن زنان از وظیفه اصلی خود، بی توجهی دختران تحصیل کرده به ایفای وظایف خانوادگی، ... از ارمغان رژیم سرنگون شده در امور فرهنگی می باشد. در امور سیاسی و حقوقی نیز باعث : انحطاط شخصیت زن، سلب آزادی و محرومیت از حقوق اجتماعی، مظلومیت زن در جاهلیت پهلوی و ظلم زیاد به زنان بیش از مردان، ابعاد تساوی کامل حقوق زن و مرد که نقض احکام ضروری اسلام و قرآن است، عدم امنیت اجتماعی، کار انداختن تمامی جمعیت، به اسم آزاد سازی زنان، دورنگه داشن جمعیت از مسائل سیاسی به بهانه وارد کردن زنان در آن مسائل، تلافی علم و عفاف و فساد کشاندن محیط های آموزشی، محرومیت زن از شغل واقعی خود و اشتغال به شغل های دیگر ، تبدیل شدن لباس و آرایش به ارزش را می توان نام برد.
3 ـ جایگاه و نقش زن در نظام اسلامی (فردی، خانوادگی، اجتماعی)
اسلام نظر خاصی بر بانوان دارد، وقتی اسلام در جزیره العرب ظهور کرد، بانوان حیثیت خودشان را پیش مردان از دست داده بودند، اسلام آنان را سربلند و سرافراز کرد و اسلام آنان را با مردان مساوی کرد. عنایتی که اسلام به بانوان دارد بیشتر از عنایتی است که مردان دارد. زنان حق زیادی بر ملت ها دارند آنها مانند قرآن کریم انسان ساز هستند. اگر زنهای انسان از ملت ها گرفته شود، ملت ها به شکست و انحطاط مبدل می شوند. این زن ها هستند که ملت ها را تقویت می کنند. بانوان از صدور اسلام با مردان در جنگ ها شرکت کرده اند. در اسلام زنان از مقام والا و بلندی برخوردار هستند.
زنان نیز مانند مردان و همدوش با آنان باید از اسلام حراست کنند. اسلام می خواهد که زن و مردم رشد داشته باشند. علاوه براین اسلام زنان را از وضعیت پست و بدی که در زمان جاهلیت داشتند نجات داده است. اسلام می خواهد زن همانطور که مرد همه کارهای اساسی را انجام می دهد، زن هم انجام بدهد. اسلام حیثیت و احترام زن را حفظ کرده است. اما تبلیغات منفی اسلام را با زن مخالف نشان می دهد ؟!
محدودیت هایی که اسلام برای زن قرار داده است برای حفظ کرامت زن است نه محدودیت وی در اسلام، زن انسانی والا و مایه اصلاح جامعه می باشد و دید واقع بینانه و متکی بر فطرت و طبیعت اسلام نسبت به زن وجود دارد. حتی زن می تواند امام جماعت شود (در جماعتی که مخصوص زنان است) در بعد حقوقی، فرهنگی و... نیز رعایت حقوق واقعی و حقوق ویژه برای زنان، اعطای شخصیت کامل زنان ، برابری زن و مرد در حقوق انسانی، رهائی از ظلمت های تاریخی، برخورداری از حق طلاق، حضور در اجتماعات عبادی، سعادت آفرینی حفظ شخصیت زن و ساختن انسانی جدی و کارآمد از او، آزادی در تحصیل و عمل و... در اسلام مشاهده می شود. از نظر اسلام زن باید به مثابه یک عنصر انسانی، تمام مراحل کمال را طی کند و مانند مردمی تواند به عنوان یک دانشمند، فیلسوف، مخترع، عنصر فعال در صحنه های سیاسی، اداری و دولتی به جامعه خدمت کند امروزه زنان کشور ما نیمی از تلاش و فعالیت این جامعه پرتلاش و پرتحرک را بر عهده دارند.
اگر زنان مسلمان ما نبودند میدان های جنگ ما اینطور با شجاعت و شهامت و ایثار رزمندگان و جوانان آمیخته نمی شد. اگر مادران شجاع و همسران فداکار و پرگذشته نبودند فرزندان و شوهران نمی توانستند به کارهای دشوار تن بدهند. زنان سهم مهمی را در سازندگی کشور بر عهده دارند.
ملتی که بانوانش در صف مقدم برای پیشبرد مقاصد اسلامی هست آسیب نخواهد دید و ملتی که بانوانش در میدانهای جنگ با ابرقدرتها و با مواجه شدن با قوای شیطانی، قبل از مردها در این میدان ها حاضر شده اند، پیروز خواهند شد. قدرت شما زنان قدرت الهی است. برای شکوفایی استعدادهای زنان جامعه اسلامی، در درجه اول می بایستی فرهنگ اصیل اسلامی گسترش یابد که در این صورت بطور طبیعی زنان نیز از این موهبت برخوردار خواهند شد و در مرحله بعد ایجاد سازمانهای ویژه زنان است تا بتوان جوانب گوناگون حقوق و مسائل و مشکلات زنان را بررسی و رسیدگی کرد. از نظر اسلام زن مبدأ همه سعادت ها می باشد.
علاوه بر موارد فوق، موارد زیادی در این زمینه وجود دارد که بدلیل محدودیت زمانی نمی توانیم به آنها اشاره و مورد بررسی قرار دهیم.
- اگر روزی باید روز زن باشد، چه روزی والاتر و افتخارآمیزتر از روز ولاد با سعادت فاطمه زهرا (س) است. زنی که افتخار خاندان وحی و چون خورشیدی بر تارک اسلام عزیز می درخشد؛ زنی که فضایل او هم طراز فضایل بی نهایت پیغمبر اکرم و خاندان عصمت و طهارت بود؛ زنی که هر کسی با هر بینش درباره او گفتاری دارد و از عهده ستایش وی برنیامده است.
تمامی ابعادی که برای زن متصور است و برای یک انسان متصور است در فاطمه زهرا (س) جلوه کرده و بوده است. ایشان یک زن معمولی نبوده است بلکه ، یک زن روحانی، ملکوتی، نسخه انسانیت، تمام حقیقت زن و انسان به تمام معنا انسان بوده است.
- واقعیت ها و حقایق مربوط به شخصیت بی نظیر فاطمه (س) بسیار عظیم تر از تصورات و ذهنیت ماست. از امام صادق (ع) روایت است که: "ان فاطمه کانت محدثه" یعنی آن بزرگوار محدثه بود، فرشتگان بر او فرود می آمدند، با او مأنوس می شدند و سخن می گفتند. حضرت فاطمه (س) همسری با وفا، خانه او مهد تربیت الهی، ساده زیست، بوده است. ایشان در رفتارهای اجتماعی و سیاسی نیز حضور فعال داشت، زندگی وی سراسر مبارزه بود از دفاع از شوهر و امام خود برخاست وی در رأس گروهی بود که برای خلافت حضرت علی (ع) تلاش می کردند. زنان جامعه اسلامی باید حضرت فاطمه را سرمشق خود قرار دهند و فاطمه گونه رفتار کنند، تا هم خودشان و هم جامعه را به سعادت و خوشبختی برسانند.
نتیجه گیری
جایگاه زن در اندیشه امام خمینی (ره) را می توان با رویکردهای نظری و فلسفی، رویکرد تربیتی - نقش زن در خانواده، رویکرد تربیتی - اجتماعی نقش زن در خانواده، رویکرد فرهنگی - هنری و با رویکرد سیاسی بررسی و جمع بندی کرد. ایشان علاوه بر اظهار نظر در مورد جایگاه زن در نظام های مختلف، رویکردهای مختلف را نیز در نظر گرفته و نقش زن را در عرصه های مختلف مورد بررسی قرار داده است. اکنون نگاهی گذرا بر جایگاه زن در اندیشه امام خمینی (ره) با رویکردهای مختلف می اندازیم.
-جایگاه زن در جهان بینی فلسفی و نظری امام خمینی این است که بررسی کنیم و ببینیم که زنان چه شان و مقامی در نظام اندیشه فلسفی حضرت امام دارند. در این زمینه باید به چند مطلوب برسیم، در ابتداد بایستی تعریفی از فلسفه داشته باشیم و جایگاه بحث انسان را در میان مباحث فلسفی مشخص نماییم. فلسفه علمی است که احوال موجود به ماهُوَ موجود را بررسی می کند و از این رو موضوع فلسفه مطلق وجود است و نهایت غایت و هدف فلسفه آن است که ببینیم عقل انسان چطور می تواند بین موجودات حقیقی و غیر حقیقی تمیز بدهد، عقل انسان چطور می تواند معرفت را پیدا کند به علل عالیه وجود، بالاخص علت اولی و اسماء و صفات خداوند را بشناسد. در مباحث فلسفه ما فصلی در خصوص انسان نداریم هر چند که از وجود انسان و موجودات بحث شده است اما فقط فصولی تحت عنوان "بررسی نفس و عقل انسان" به آن اختصاص داده شده است.
لذا باید دید که فلاسفه از انسان چه تعریفی دارند. تعریف مصطلح این است که انسان "حیوان ناطق" است ... وقتی در دیدگاه فلسفی بررسی میکنیم، میبینیم که همه افراد انسانی، ذاتا اندیشمند و ذاتآ مدرک معقولات هستند و در قدرت عقل و تعقل میبینیم که در فلسفه اصلا تفاوتی بین زن و مردم نیست. هستند بعضی ادیان که میخواهند بگویند زنان از جنس انسانی نیستند. (البتهکم هستند) اما زنها در اندیشه فیلسوفان اسلامی و متفکران اسلامی یک حقیقت انسان هستند و برای آنها فرقی نمیکند و زن و مردم بودن را جزء تقسیم بندی های بعد از ماهیت و یا بعد از حقیقت شیء قرار میدهند، انسان در یک درجه و مرتبه نیستند ولی حقیقت انسانی یکی است.
ولی لازم به ذکر است که بعضی از روایات و با بخشی از آیات قرآن با این نظر فلسفی تعارض دارد و سوال اینجاست که چگونه قابل حل است؟ در تفسیر المیزان آقای علامه طباطبایی به این نکته اشاره میکند، آنجا که میفرمایند که" الرجال قوامون علی النساء" ایشان به یک اعتباری این برتریرا میپذیرند، ولی معتقدند این برتری اصلا ربطی به حیثیت ماهوی ندارد. این برتری در نیروی تعقل و در قدرت جسمانی است. امام خمینی نیز کرارا در بیانات خودشان حیثیت زن و مردم را در ماهیت مساوی دانستند. در مورد تناقض روایات و فلسفه اینکه، حقیقت قضیه این است که اگر از علی بن ابیطالب (ع) حدیثی نقل شده که خانمها نقص عقل دارند همه تقریبا عنوانکردهاند که این روایت شان نزول دارد. این نیست که واقعا در مورد همه زنان باشد.
مواردی بوده، آمدند از حضرت در مورد خاصی سوال کردند که میشود با خانم ها مشورت کرد؟ حضرت فرمودند مشورت بکن و احیانا خلاف آن عمل کنید. در مقایسه بین افراد دقت کنید. ماهیت انسانی بین فاطمه الزهرا (س) و ابوجهل مشترک است و آن چیست؟
ماهیت مشترک این است که هر دو مستقل القامه هستند و هر دو حیات دارند و هر دو دوست دارند و... ما ممکن است آدمی داشته باشیم که دست ندارد ولی باز انسان است. نه منطق و نه فلسفه هیچ کدام نمیتواند ماهیت واقعی انسان را نشان بدهد. باید ارزشگذاری را معلوم کنیم. اگر در عقل است باید معلوم شود. زن عواطف فضایل روحی دارد که مرد ندارد. نظر و برداشت شخصی یک فرد از روایت و حدیث و آیه وجود دارد، نه اسلام. هر مجتهدی تلاش خود را میکند واز روایتیک طوری استنباط میکند، استنباط خودش فهم او از دین است پس معلوم شد که حکم خدا در این جا احتمالا مجهول است. اما اگر شما به احکام اجرایی حضرت امام در خصوص زن و مرد برای مسائل فردی و اجتماعی رجوت بکنید به هیچ وجه تعارض بااندیشهها و باورهایشان مشاهده نمیکنید، زیرا از یک نظام اندیشه فلسفی محکمی تبعیت میکند.
امام خمینی (ره) اعتقاد داشت که زن از حیث ماهوی هیچ چیز کم ندارد، راه کمالاتعلمی، عقلی، عرفانی، اخلاقی برایش باز است. در کتاب های امام خمینی (ره) از جمله "چهل حدیث" که موضوع آن کاملا اخلاقی است مخاطب انسان است نه زن یا مرد و در کتاب "مصباح الهدایه" به حقیقت انسان اشاره میکند. در سخنرانیهای حضرت امام نیز به نکتههایی برمیخوریم که وقتی به تحلیل عقلی و فلسفی برده میشود درمییابیم که از یک سو به یک نظام فلسفی هماهنگ و منسجم در اندیشه و باور و از سوی دیگر به مسائل اعتباری یعنی صدور احکام اجرایی برای انسان در زمینه فردی و اجتماعی میرسیم و این هماهنگی را مشاهده میکنیم. ایشان در نشست هایی که با خانم ها داشتند فرمودند که در اسلام زن و مرد از هر حیث مساوی هستند و فقط یک سری احکام مربوط به مردان و مناسب با مردان است و یک سری احکام مربوط به زنان و مناسب با زنان است.
از طرفی دیگر در گفتههای امام میخوانیم که «از دامان زن، مرد به معراج میرود». همین زنان مربی انسان هستند و میگویند اگر تکلیف نبوت از زن ساقط است، همین زنها هستند که مادر انبیاء هستند. در جای دیگر تفسیر میکنند که تکالیف زن و مردم متفاوت است. امام زن ها را صاحب مجموعهای و دارای استعداد میداند.
- جایگاه زن در اندیشه امام خمینی با رویکرد تربیتی - نقش زن در خانواده در اینجا اگر بخواهیم خانواده را مطرح کنیم بعنوان رکن اصلی خانواده اول باید ببینیم نظر امام خمینی (ره) راجع به این موجود بعنوان زن چیست؟ (که حیطه این تحقیق اجازه وارد شدن در این بحث را نمیدهد) بانگرش به مبانی فکری حضرت امام در رابطه با نقش زن در زمینههای مختلف به چیزهای برجستهای برخورد میکنیم. مثلا حضرت امام یکی از ویژگی های اسلام رامساله اهمیت و ارزش مادر مطرح میکند این را بر میگرداند به قبل از ازدواج و میفرماید یکی از ویژگی های اسلام است که قبل از ازدواج نظر دارد به اینکه بایستی با چه کسی ازدواج کرد.
شرایط ازدواج، شرایط بچه دار شدن، شرایط شیردهی باید چه باشد؟ در کنار بحث نظری امام خمینی سیره عملی ایشان هم نشان دهنده بحث نظری میباشد و با هم مناسبت دارد. علاوه بر این امام خمینی در صحبت های خود در جاهای مختلف به نقش ایفایی مهم زنان اشاره میکند و بعد در انتخابات و اینکه زنها باید در فعالیت های اجتماعی و سیاسی همدوش مردها باشند، توصیههایی را میفرمایند و اینها نکتههایی است که امام در ملاقات با زنان ایراد فرمودند.
نکته دیگری که باید به آن توجه کرد بحث معنایی زن در خانواده، در اسلام وبطور ویژه در نگاه امام - رحمهالله علیه - است. معنایی که امام از وجود زن میکند ، براساس عزت نفس است و تصوری که زن از خودش میتواند داشته باشد، مسائل مبتلا به روز است که باید به آن پرداخت. وقتی زن را در بعد اجتماعی از نگاه امام میبینیم، انگار که زن هیچ نوع وظیفه جزء در خانواده ندارد، حضور در مسائل دفاعی، سیاسی، اجتماعی و مسائل مختلف بعنوان بار اضافی بر دوش زنان میباشد. البته وقتی اساس همکاری باشد دیگر بار اضافی مطرح نمیشود. اما اگر دقیقتر بررسی کنیم، حضرت امام مساله فعالیتهای اجتماعی را که در قالب موارد خیلی عینی نقش زنان در دوران جنگ تحمیلی در انقلاب و غیره را خیلی خوب تبیین کرد، و آنها همه نقش های اجتماعی زن است. پس از این جهت هیچ تردیدی نیست که در نظر ایشان، زنان باید فعالیت های اجتماعی داشته باشند و در عرصههای مختلفاجتماعی، سیاسی، فرهنگی و تربیتی حضور داشته باشند، اما نکته این جاست که بگفته ایشان، هیچ کدام از این نقش ها نباید نقش مادری را تحت الشعاع قرار بدهند.
-جایگاه زن در اندیشه امام با رویکرد فرهنگی و هنری مباحث از رویکرد فلسفی آغاز شده و اکنون رسیده به رویکرد فرهنگی و هنری که وابسته و برخاسته از دل هست. در بیان این رویکرد میتوان مباحث را در شاخههای مختلف بررسی و جایگاه زن را از دید امام خمینی (ره) بررسی کرد. شاخههایی نظیر: آسیبشناسی فرهنگی زنان، نقش زن در تثبیت ارزش های فرهنگی، زن، هنر و ادبیات، زن و عرفان و... ابن عربی اعتقاد دارد کسی نباید معترض فرزندان زهرا (س) بشود. او درباره ذات الهی معتقد است که مونث است، خود کلمه ذات مونث استو علت حجاب زن این است که چون زن مظهر ذات الهی است و ذات هیچوقت ظاهر نمیشود مگر در حجاب (فصوص و فتوحات) راه دنیا برای هم زن و هم مرد باز است به دلایل زیاد آیات قرآن که مومنین و مومنات، قانتین و قائنات، ذاکرین و ذاکرات، را ذکر میکند و همه آنها مساوی هستند.
علاوه بر این، زنان مظهر اسم لطیف، مظهر اسم جمیل و... هستند و این السماء را بیشتر زن دارد. اگر زنان مثل مردان بودند، امکان نداشت بتوانند بچههارا بزرگ کنند، تربیت کنند. اینکه حضرت امام فرمود که مرها از دامن زنان عروج میکنند، معنایش همین است که مظهر لطف و عطوفت و رحمت و محبت در زن بیشتر است، مردان اینطور نیستند. زنان ما باید سیره حضرت فاطمه (س) و حضرت زینب (س) را به گونهای ترسیم کنند که برای نسل جوان قابل فهم باشد. حضرت امام حضرت فاطمه (س) را مظهر انسان کامل میدانست.
ایشان اعتقاد داشتند که انقلاب اسلامی به این معنا نیست که زنها بروند توی پستوها، چون اصلا حضرت زهرا (س) این گونه نبود. و بر طبق سخنان امام خمینی زنان ما هم باید روش حضرت زهرا (س) را دنبال کنند. در زمینه هنر، زن هم میتواند زیبایی را با عدالت ارتباط دهد، ظالم یا عادل باشد. مرد هم همینطور.
- جایگاه زن از دیدگاه امام خمینی (ره) با رویکرد اجتماعی - سیاسی موضوع مورد بحث سیره نظری و عملی حضرت امام (ره) با رویکرد اجتماعی - سیاسی را میتوان بر محورهای زیر مشتمل داشت: بررسی تحلیل تاثیر تفکر امام خمینی بر تحولات اجتماعی و تاریخی زنان معاصر ایران و جهان، زن و مشارکت اجتماعی، زن و مشارکت سیاسی، عدالت اجتماعی و سیاسی، نقش اقتصادیزن در جامعه ، نقش زن در بهسازی جامعه، نقش زن در نهضتهای اسلامی، نقش زنان در دفاع از انقلاب اسلامی، نقش زن در تحقق جامعه مدنی و... امام میفرماید: بانوان رهبر نهضت ما هستند، این پیروزی را ما از بانوان داریم قبل از اینکه از مردان داشته باشیم، اسلام میخواهد که زن و مرد رشد داشته باشد.
یا در جای دیگر میفرماید: ما نهضت خود را مدیون زنها میدانیم مردها به تبع زنها در خیابان ریختند زنها مردان را تشویق میکردند و خودشان در صفهای جلو بودند. در توضیح لازم است ذکر شود که تحولات اجتماعی را باید در کنار تحولات سیاسی مورد بررسی قرار داد زیرا تفکیک آن دو از هم مسائل را مشکل میکند بنابراین سعی میشود تا آن دو (تحولات اجتماعی و سیاسی) را در یک محور مورد بررسی قرار دهیم. با توجه به سخنان حضرت امام، میشود نتیجه گرفت که ایشان زنان را همپای و همدوش مردان در موثر بودن بر تحولات اجتماعی و سیاسی جامعه میدانند.
پژوهش خبری صدا وسیما//