لیگ برتر والیبال؛
والیبال ... چرا فینال تکراری...؟
فینال لیگ برتر والیبال با حضور 2 تیم بانک سرمایه و پیکان قهرمان و نایب قهرمان دوره گذشته برگزار می شود اما چرا تکراری ؟
به گزارش خبرنگار
خبرگزاری صداوسیما؛ امسال هم لیگ برتر والیبال با همه فراز و نشیب هایش به فینال رسید، لیگی که در آن شاهد رقابت های مهیج بودیم مسابقاتی که در آن اتفاقات عجیب و غریب زیادی افتاد از فرار کردن سرمربی شهرداری ارومیه و بازنگشتنش به ایران به علت عمل نشدن به مطالباتش تا بی پولی پارسه که در دور نخست رقابت ها یکی از تیم های بالای جدولی بود و به مرحله پلی آف نرسید.
اضافه کنیم بروز برخی بی اخلاقی ها که در بسیاری از موارد فراتر از کری خوانی های همیشگی والیبال بود شاید اگر تعداد کارت های زرد و قرمزی که داوران لیگ امسال از آن استفاده کردند را با دوره های گذشته مقایسه کنیم متعجب شویم.
درباره والیبالی صحبت می کنیم که با وجود اعلام مکرر ریاستش که من سیاسی نیستم ( که الحق و الانصاف سهم اول را در رشد و جهانی و بین المللی شدنش داشته است) سیاسی شد و پست معاونت ورزش قهرمانی وزارت ورزش و جوانان را پذیرفت و امروز تنها سایه ای از او به عنوان سرپرست بر سر فدراسیون هست.
یادمان نرود والیبال پارسال رویایی بیش از 50 ساله را جامع عمل پوشاند تنها رشته تیمی المپیک ما هرچند یک پله پایین تر از آنچه داورزنی به عنوان رفتن روی سکو در المپیک هدف گذاری کرده بود محقق شد اما افتخاری بزرگ برای کل ورزش و بویژه رشته های تیمی بود.
نکند والیبال پس از این افتخار بزرگ در باد آن بخوابد نکند از تک و تا بیفتد چرا که داورزنی را بصورت تمام وقت ندارد کما اینکه پیش از رفتن داورزنی هم نشانه هایی از این خواب دیده می شد همان خواب آلودگی که موجب شد پس از نشانه رفتن مربیان بزرگ برای گرفتن سکان هدایت تیم ملی، کولاکوویچ مونته نگرویی این شانس را برای بزرگ شدن با تیم ایران پیدا کند.
برگردیم به لیگ، مگر نه اینکه لیگ هر رشته ورزشی محلی است برای بروز و ظهور استعداد ها، مگر نه اینکه لیگ جای دیده شدن از سوی مربیان تیم ملی است و مگر نه اینکه برآیند این لیگ باید به تقویت شدن تیم های ملی منجر شود ؟
در یک نگاه اجمالی و استفاده از نظر کارشناسی موسپیدان براحتی می توان به پاسخ این پرسش رسید که چرا امسال هم بانک سرمایه و پیکان به فینال رسیدند؟
این یک حقیقت است که هرچه پول بدهی همانقدر آش می خوری اما آیا چقدر آش در کاسه شما باید باشد آیا این منطقی است که 12 ستاره المپیکی ایران باید در 2 تیم که متمول ترین تیم ها هستند حضور داشته باشند، هیچ کارشناسی و علاقه مند به والیبالی نمی گوید این 2 تیم نباید از بازیکنان خارجی با کیفیت در ترکیب خود استفاده نکنند اما این موضوع هم بطور قطع منطقی و فنی نیست که همه بازیکنان تیم ملی در این 2 تیم باشند.
بطور قطع قوانینی درباره چگونگی پراکنش بازیکنان تیم ملی در دوره های مختلف در میان تیم های باشگاهی وجود دارد اما وجود این تعداد ملی پوش در 2 تیم نشانگر این واقعیت است که متاسفانه این قوانین یا کامل نیستند تا کارآیی لازم را داشته باشند یا اینکه قانونگذار از مفر های این قوانین مطلع نیست.
پرسش اینکه در چنین لیگی که بیشتر بازیکنان تیم ملی در 2 تیم متمول گرد هم هستند نتایج با کمی چشم پوشی از برخی عوامل مرتبط قابل پیش بینی نیست؟ آیا دیگر انگیزه ای برای تیم های دیگر باقی می ماند؟
آیا تیمی متصور این هست که می تواند با وجود بازیکنان قدرتمند و درجه یک در آن تیم ها به فینال رقابت ها برسد و از سوی دیگر با عنایت به نقش لیگ ها در ایجاد تیم های ملی قدرتمند رقابت و انگیزه ای میان بازیکنان تیم های متمول برای بهتر بودن هست؟
در کنار همه این به هم ریختگی ها نباید از این موضوع هم غافل شد، کاله امسال با وجود قدمت و افتخارات گذشته اش در لیگ داخلی و چه در عرصه آسیایی ترجیح داد با بازیکنان جوان حتی با وجود شکست از تیم های معمولی لیگ وارد عرصه شود و حتی به پلی آف هم رسید.
این نکات شاید به علت درگیر بودن برگزارکنندگان رقابت ها در برنامه ریزی برای خودشان قابل لمس نباشد اما اطمینان داشته باشند این موضوعات برای کارشناسان که سال ها در این عرصه مو سپید کرده اند مانند ستاره ای پر نور جلوه می کند و اگر نکته ای هم گفته می شود علتی جز اصلاح و پر نور شدن گل سرسبد رشته های تیمی ندارد.
رضا نیکقدم منش