حاج ماشاءالله کازرونی از مبارزان انقلابی برازجان در 80 سالگی دار فانی را وداع گفت.
حاج ماشاءالله کازرونی بیست و هفتم اردیبهشت ماه سال ۱۳۱۵ خورشیدی در برازجان متولد شد.
خودش درزندگینامهاش نوشته است، وقتی هفت ساله بوده از مشاهده سربازان انگلیسی، روسی و امریکایی در شهر و استانش چنان متاثر شده بود که نصفه تیغی را برمیدارد تا لاستیک نفربرهای دشمن را پنچر کند. هر چند نصفه تیغ ماشاءاله لاستیک تانک را پاره نکرد اما آغازی شد بر ورود او به دوران طولانی مبارزه.
وی در سالهای 1328 و 1329 که زمزمه ملی شدن صنعت نفت برخاست وارد صحنه مبارزه شد و از سال ۱۳۲۸ با توزیع نشریه و روزنامه های مختلف فعالیتهای مطبوعاتی خود را شروع کرد.
در جریان استعفای دکتر مصدق و روی کار آمدن دولت قوام السلطنه، او را در برازجان به جرم طرفداری از دکتر مصدق دستگیر کردند و برای نخستین بار به زندان بردند.
بعدها نیز به علت تخریب کردن عکس محمدرضا شاه در دبیرستان فرخی (شهید بهشتی کنونی) برازجان بازداشت و از مدرسه اخراج شد. پس از چند روز بازداشت او را به جزیره خارگ تبعید کردند و سپس به زندان بوشهر انتقال دادند و در دادگاه به شش ماه حبس محکوم شد.
آقای کازرونی پس از آزادی از زندان، هنگامی که در حال نصب اعلامیه در بازار برازجان بود به دست ماموران بازداشت شد اما توانست از دستشان بگریزد و به کویت فرار کند. در 18 ماهی که در آن کشور بود با کمک ایرانیانی که مانند او از ایران فرار کرده بودند و دوستان سوری، لبنانی و فلسطینی چند بار علیه امریکا و محمدرضا شاه تظاهرات و به سفارتخانه ایران در کویت حمله کرد.
حاج ماشاالله کازرونی سال 1334 به برازجان بازگشت و کتابفروشی باز کرد. او در زندگینامهاش از کتابفروشی خود به عنوان قدیمیترین کتابفروشی ماندگار در استانهای فارس و بوشهر نام برده است.
وی از سال 1339نماینده و خبرنگار روزنامه کیهان شد و تا سال ۱۳۸۰ به مدت 41سال این کار ادامه یافت، هرچند سال 1345 ساواک به علت ارتباط با زندانیان سیاسی نمایندگی روزنامه و خبرنگاری را از وی گرفت.
حاج ماشاءالله کازرونی نخستین فردی است که پس از تشکیل ساواک، به دست عوامل این تشکیلات در استان بوشهر دستگیر شد و این دستگیریها تا سال 1357 ادامه یافت.
وی در ادامه فعالیتهای مبارزاتیاش از سال 1341 در کنار امام خمینی(ره) قرار گرفت و اعلامیهها و سخنرانیهای امام را در سراسر استان توزیع میکرد.
آقای کازرونی سال 1356 با دوستان انقلابی خود تصمیم گرفت بالگرد شاه را که میخواست به منطقه شبانکاره دشتستان سفر کند، سرنگون کند که این سفر لغو شد.
در پاییز سال 57، شورای تامین استان بوشهر ترور وی و شیخ ابوتراب عاشوری مبارز انقلابی بوشهر را در دستور کار قرار داد که ترور آقای کازرونی لو رفت.
در سالهایی که کاروانسرای مشیرالملک برازجان به زندان مبارزان انقلابی تبعید شده بود، خانه حاج ماشاءاله پناهگاه خانواده آنها بود.
وی در دوران انقلاب یکی از برنامه ریزان موثر مراسم و راهپیماییهای مردم برازجان و شهرستان دشتستان بود.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی از سوی آیت اله مهدوی کنی به عنوان فرمانده کمیته انقلاب اسلامی در استان بوشهر معرفی شد و تا سال 1362 این مسوولیت را بدون هیچگونه چشمداشت، برعهده داشت.
فرزند ارشد وی به نام «جاوید» که پاسدار کمیته انقلاب اسلامی بود در سال ۵۹ خورشیدی در کوه های خائیز تنگستان در درگیری با اشرار مسلح به شهادت رسید.آقای کازرونی سالها بعد وقتی قاتل پسرش پیدا شد، او را بخشید.
حاج ماشاءاله در سال 1359 وقتی جنگ تحمیلی آغاز شد با پاسداران کمیته از شلمچه تا خرمشهر با سلاحهای ابتدایی که در اختیار داشتند، با دشمن بعثی نبرد کردند و پنج شهید و 14 مجروح دادند.
وی از اول آبان 1359 به ستاد جنگهای نامنظم پیوست و در کنار شهید چمران با دشمن جنگید و در نبرد تن به تن با بعثیها جانبازشد.
آقای کازرونی از سال 62، دوباره حرفه کتابفروشی خود را ادامه داد و در چند سال اخیر هم بیشتر وقتش را در خانه سپری میکرد.
اسفند سال 1387، در مراسمی که در برازجان برگزار شد، از سالها خدمات و مبارزات وی تقدیر شد.
سرانجام کتاب زندگی پرفراز و نشیب مبارز انقلابی حاج ماشاءالله کازرونی جمعه پانزدهم بهمن سال ۱۳۹۵ در یک غروب سرد زمستانی و در روزهایی که یادآور مبارزات او و همرزمانش در دوران پیروزی انقلاب اسلامی است، بسته شد.
از وی 2 پسر و یک دختر به یادگار مانده است.