دیپلماسی ترامپ در قبال پکن ،
آیا زور آمریکا به چین می رسد ؟!
کارشناسان سیاست بین الملل می گویند : لازم است آمریکا به بازنده بودن در برابر چین پایان دهد .
به گزارش سرویس بین الملل
خبرگزاری صدا وسیما ، پایگاه اینترنتی نشنال اینترست در گزارشی به قلم جوزف بوسکو تحت عنوان « لازم است آمریکا به بازنده بودن در برابر چین پایان دهد » نوشت :
شعار همیشگی دونالد ترامپ رئیس جمهور پیروز در آمریکا در کارزارهای انتخاباتی این بود که آمریکا خیلی وقت است در عرصه بین المللی پیروز نمی شود . وی وعده می داد که این وضعیت را اصلاح خواهد کرد.
ولی قبل از آنکه قرار باشد بار دیگر برنده باشیم ، باید جلوی شکست را به ویژه در برابر چین بگیریم ؛ کشوری که ترامپ در دوران رقابت های انتخاباتی از آن به عنوان کشوری یاد می کرد که به بهترین نحو از ضعف های دیپلماتیک آمریکا به نفع خود بهره برداری کرده است. اگرچه مقصود ترامپ از این اظهارات بیشتر بر مسائل تجاری و ارزی معطوف بود ولی واقعیت این است که آمریکا حتی در شرایط خطرناک تر ، در زمینه مسائل مربوط به امنیت ملی قافیه را در برابر پکن باخته است.
تداخل منافع
کره شمالی ، دریای چین جنوبی و تایوان سه حوزه آسیایی هستند که منافع چین در آنها با منافع و ارزش های آمریکا تداخل پیدا کرده است تا جایی که هر کدام از آنها می تواند ناگهان به صحنه ای برای رویارویی نظامی میان دو کشور بدل شود.
رئیس جمهور پیروز در انتخابات آمریکا از منابع مختلف درباره نحوه کاهش تنش در روابط چین و آمریکا توصیه هایی دریافت کرده است . متاسفانه بیشتر آنها با استناد به پارادایم رائالیسم یا واقع گرایی ، توصیه هایی مانند چشم پوشی از مجازات های تجاری و کوتاه آمدن در برابر ادعاهای زیادی خواهانه چین در دریای چین جنوبی و رها کردن تایوان به حال خود مطرح کرده اند که بوی ضعف و شکست می دهد.
ولی یک ارزیابی دقیق واقع بینانه نشان خواهد داد که اتخاذ سیاست مبتنی بر چندین دهه تعامل با چین موجب مهار بلندپروازی های این کشور یا کاهش خصومت ورزی پکن با آمریکا نشده است. بلکه در عوض موجب شده واشنگتن امتیازات یکجانبه بیشتری به طرف چینی واگذار کند. حتی جیمز وولسی رئیس سابق سیا در این خصوص پیشنهادی مطرح کرده است که با توجه به مواضع تندروی قبلی وی تا حدودی شگفت انگیز به نظر می رسد. ایده های وولسی قابل بررسی است زیرا وی هم اکنون یکی از مشاوران سیاست خارجی ترامپ به شمار می رود و دیدگاه های وی می تواند بازتابی از نوع تفکر و اندیشه ترامپ باشد ، همینطور هنری کیسینجر که ترامپ با وی نیز مشورتهایی داشته است.
امکان چانه زنی واشنگتن و پکن
وی اخیرا در مقاله ای که در روزنامه ساوت چاینا مورنینگ پست به چاپ رسیده درباره نحوه تعامل با چین گفته است : دو طرف باید با هم وارد یک چانه زنی و معامله بزرگ شوند که در آن آمریکا ساختار سیاسی و اجتماعی چین را بپذیرد و قول دهد آن را در هر صورت ممکن مختل نسازد و در عوض چین تعهد بدهد وضعیت موجود در آسیا را به چالش نکشد. »
این پیشنهاد در بر دارنده سه مشکل اساسی است .
نخست آنکه حفظ وضعیت موجود در آسیا ، کره شمالی و برنامه های هسته ای و موشکی این کشور را نیز شامل می شود. در حالیکه ما خواهان آن هستیم که چین از موقعیت منحصر به فرد خود برای به چالش کشیدن بخشهای خطرناک وضعیت موجود استفاده کند.
ثانیا این احتمال وجود دارد که پکن به چنین توافقنامه ای پایبند نباشد زیرا مفاد آن به مابقی اسیا و جایی مربوط می شود که چین خود را در برابر کره شمالی متعهد می داند. تا زمانی که جمهوری خلق چین بر این باور باشد که می تواند بدون پرداخت تاوان سنگین نظم مورد نظر آمریکا در آسیا به چالش بکشد ، این کار را انجام خواهد داد. چرا که بهره برداری از نقاط ضعف غرب ، پایه و اساس ماهیت ایدئولوژیکی یک رژیم مارکسیست - لنینیست را به ویژه رژیمی که به لحاظ اقتصادی و نظامی در حال قدرت گرفتن است ، تشکیل می دهد.
ثالثا و از همه مهمتر ، در دراز مدت این معامله بزرگ به این معنا خواهد بود که آمریکا باید از تعهدات اصلی خود در قبال جهانی سازی آرمان حقوق بشر دست بردارد.
ادامه چالش ها و ...
موجودیت آمریکا به عنوان یک الگوی موفق و قدرتمند دموکراتیک ،مشروعیت نظام چین را تهدید می کند. در هر حال فرمول وولسی برای همزیستی مسالمت آمیز با چین ، تنش همیشگی میان این دو را حل و فصل نمی کند و همانگونه که آمریکا در برخورد با اتحاد شوروی نشان داد ،باید به تلاش برای تحول مسالمت آمیز چین از یک دیکتاتوری کمونیستی ادامه دهد .
چنانچه از اظهارات ترامپ تاکنون بر می آید وی به هیچ وجه قصد ندارد تا مذاکرات اقماری با چین را در خصوص کره شمالی و دیگر مسائل تحمل کند و چین باید به ازای تلاش برای اجرای سیاست های تهاجمی خود در دریای چین جنوبی ،تاوان واقعی اقتصادی ، امنیتی و دیپلماتیک را بپردازد.