ملی گرایی اروپایی چه ارتباطی با ترامپ دارد؟
ترامپ و پوپولیست های اروپایی
پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا شاید برای رهبران اروپایی چندان خوشایند نبود اما موجب دلگرمی جریان های ملی گرای افراطی در منطقه شد .
به گزارش سرویس بین الملل
خبرگزاری صدا وسیما ، پیروزی غیرمنتظره دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا شاید برای رهبران اروپایی چندان خوشایند نبود اما موجب دلگرمی جریان های ملی گرای افراطی در منطقه شد که پیش از این نیز سوار بر موج نارضایتی های عمومی در کشورهای عضو اتحادیه اروپا، قدرت گرفته بودند. در این مقاله
آزاده طاهری ، کارشناس مسایل بین المللی ،آثار ترامپ بر پوپولیسم اروپایی را بررسی کرده است.
درحالی که رهبران اروپایی از نتیجه انتخابات آمریکا سردرگم بودند، سیاستمداران تندور فرصت را برای ابراز خوشنودی از این نتیجه از دست نداند. از رو دور از انتظار نبود که مارین لوپن، رهبر جبهه ملی فرانسه اولین سیاستمدار اروپایی باشد که پیروزی ترامپ را تبریک می گوید و نایجل فاراج، رهبر حزب استقلال انگلیس نیز اولین سیاستمدار خارجی باشد که با این میلیاردر نیوریورکی پس از پیروزی در انتخابات دیدار می کند.
گریت ویلدرز رهبر حزب آزادی هلند وپپه گریلو، رهبر جنبش پنج ستاره ایتالیا نیز نتوانستند خوشحالی خود را از پیروزی نامزد پوپولیست حزب جمهوری خواه آمریکا پنهان کنند.
پیروزی ترامپ اگرچه قوت قلبی مهم برای جریان هایی است که به دنبال خروج از زیر سلطه اتحادیه اروپا هستند اما حقیقت این است که روند واگرایی در این اتحادیه از مدت ها پیش تقویت شده است.
نفوذ بروکسل برکشورهای عضو اتحادیه اروپا، مدت ها است که دربرخی ازکشورهای عضو مساله ساز شده است. بحران اقتصادی و قوانین دست و پاگیری که اتحادیه اروپا براعضای خود تحمیل می کند نیزبه این نارضایتی ها دامن زده است. به این فهرست باید نارضایتی از قوانین اتحادیه اروپا ازجمله قانون آزادی رفت و آمد میان کشورهای عضو را هم افزود که موجب هجوم نیروی کار ازکشورهای فقیرتر این حوزه به بازار کار راکد اقتصادهای برتر این بلوک می شود.
راهی شدن سیل آوارگان به اروپا که کل کشورهای منطقه را درگیر بحرانی بی سابقه کرده است نیز به مدد اروپا ستیزان آمد تا بیش از پیش درباره «هیولای بروکسل» هشدار دهند.
جریان های افراطی و رای دهندگان اروپایی
بحران بیسابقه آوارگان و ناتوانی رهبران اروپایی در مقابله با آن و همچنین حملات تروریستی مانند حملات مرگبار پاریس که موجب افزایش نگرانیهای جدی امنیتی در اروپا شد نیز اگرچه به مشکلی جدی برای کشورهای منطقه تبدیل شد، اما شاهدی بر ادعاهای جریانهای افراطی بود که از غیب رسید.
جریان های افراطی نیز سوار بر موج نگرانی های رای دهندگان اروپایی که نمیخواهند منابع اقتصادی محدود خود را با مهاجران تقسیم کنند و نگران تکرار حملات تروریستی هستند، بیش از پیش قدرت گرفتند. نقطه اوج این قدرت نمایی، نتیجه همه پرسی خروج انگلیس از اتحادیه اروپا بود.
با وجود همه تلاش های احزاب کلاسیک و وعده های رهبران اتحادیه اروپا، در نهایت مردم انگلیس، برخلاف پیش بینی ها به خروج این کشور از اتحادیه اروپا رای دادند. نتیجه ای که رهبران اتحادیه اروپا را شوکه کرد و به نگرانی جدی برای سرنوشت این اتحادیه بدل شد.
البته همانگونه که انتظار می رفت، برگزیت، نقطه پایان روند واگرایی در اتحادیه اروپا نبود و خروج این عضو مهم از اتحادیه اروپا، سایر جریان های اروپاستیز را در منطقه تقویت کرد.
در این میان نتیجه انتخابات آمریکا نیز به الگویی موفق برای اروپاستیزان تبدیل شده است، جریان هایی که امیدوارند پس از انگلیس، خاکریزهای دیگری را نیز از هیولای بروکسل پس بگیرند.
ایتالیا، اتریش، هلند، فرانسه و پس از آن آلمان، در کمتر از یک سال آینده، از مهمترین اهدافی خواهند بود که مخالفان همگرایی در اتحادیه اروپا برای تصرف آنها برنامه ریزی می کنند.
اولین آزمون برای اروپاستیزان، کمتر از یک ماه دیگر در همه پرسی قانون اساسی ایتالیا خواهد بود. نتیجه این همه پرسی می تواند به استعفای دولت ایتالیا و برگزاری انتخابات زودهنگام و در عین حال قدرت گرفتن جنبش پنج ستاره منجر شود.
انتخابات ریاست جمهوری اتریش نیز دومین سنگری است که مخالفان اتحادیه اروپا برای تصرف آن دندان تیز کرده اند. اگرچه رییس جمهوری در اتریش مقامی تشریفاتی است اما نتیجه این انتخابات ممکن است برای اولین بار پس از جنگ جهانی، به روی کار آمدن سیاستمدار راست افراطی در این کشور منجر شود.
اروپاستیزان به رهبری گریت ویلدرز رهبر حزب اسلام ستیز هلند، نیز برای قدرت نمایی در انتخابات پارلمانی مارس 2017 در این کشور آماده می شوند.
انتخابات ریاست جمهوری فرانسه اما شاید یکی از مهمترین عرصه های زورآزمایی مخالفان اتحادیه اروپا با احزاب کلاسیک باشد.
درحالی که فرانسوا اولاند به غیرمحبوب ترین رییس جمهوری فرانسه تبدیل شده است و نیکلا سارکوزی، رقیب جدی وی در جناح رقیب نیز چندان خوشنام نیست، مارین لوپن امیدوار است محبوبیت رو به افزایش وی، راه را برای ورودش به کاخ الیزه هموار کند.
در این میان نتیجه همه پرسی انگلیس و انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، به میزان قابل توجهی اعتماد به نفس رهبر جبهه ملی را برای تسخیر الیزه بالا برده است.
آلمان نیز اگرچه یکی از مستحکم ترین دژها در برابر پوپولیست های اروپایی قلمداد می شود، با این همه اروپاستیزان به رهبری حزب آلترناتیو، همچنان سودای پیروزی در انتخابات پاییز 2017 را در سر می پرورانند.
الگو برای پوپولیست ها
شاید پیش بینی نتایج این زورآزمایی دشوار باشد اما روشن است که پیروزی ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، می تواند به الگویی موفق برای پوپولیست های اروپایی تبدیل شود. اکنون آنها می توانند همانند ترامپ که هیچ ابایی از حمله به مهاجران، سیاستمداران حاکم و پیمان های تجاری و نظامی منطقه ای نداشت، با لحنی صریح تر و تندتر به اتحادیه اروپا و سیاست هایش بتازند.
وعده های بلندپروازانه ترامپ با استقبال رای دهندگانی روبرو شد که از نخبگان حاکم و سیاست های شکست خورده آنها، مهاجران غیرقانونی و بیکاری خسته شده بودند و هیچ گوشی برای شنیدن این نارضایتی در بدنه نظام حاکم پیدا نمی کردند. رای به ترامپ برای این رای دهندگان به معنای رای به تغییر نظامی بود که بیش از پیش ناکارامدی آن روشن شده بود. صرفنظر از تردید های جدی که درباره امکان اجرایی شدن وعده های ترامپ در زمان حضور در کاخ سفید وجود دارد، اکنون ملی گرایان افراطی در اروپا امیدوارند با تکرار همین الگو، قدرت را در دست گیرند.
در شرایط کنونی که جریان آزاد حرکت نیروی کار، بحران آوارگان و مشکلات اقتصادی، سیاست های ریاضتی و نگرانی های امنیتی، درخواست برای بازپس گیری حاکمیت ملی و پررنگ تر شدن مرزهای کشورهای عضو اتحادیه اروپا را افزایش داده است، شعار احزاب نوظهور برای خروج از سلطه بروکسل، اتخاذ سیاست های سختگیرانه در برابر آوارگان و نیروی کار مهاجر در کنار درخواست برای خروج از پیمان های تجاری و نظامی منطقه ای، بیش از پیش با استقبال رای دهندگان روبرو می شود. درست است که پوپولیست های اروپایی نیز همانند ترامپ، به جز شعارهای تند، برنامه ای برای روبرو شدن با این مشکلات ندارند اما اگر این شعارها توانست کیلومترها آن طرف تر درهای کاخ سفید را برای ترامپ باز کند، چرا نتواند برای همتایان اروپایی اش کارساز باشد؟
این که ترامپ و هم مسلکانش نتوانند به وعده های خود عمل کنند اما تغییری در اصل ماجرا نمی دهد، پوپولیست های افراط گرا در غرب تحت تاثیر ناکارامدی سیاست های نخبگان حاکم قدرت گرفته اند و به این آسانی حاضر نیستند میدان را خالی کنند. قدرت گرفتن این جریان ها موجب افزایش مقاومت در برابر جهانی شدن، گسترش بیگانه ستیزی و افراط گرایی ملی خواهد شد. این برای اروپا که پیش از این قربانی بزرگترین جنگ تاریخ معاصر شد که آتش آن را ملی گرایان افراطی برافروختند، می تواند زنگ خطری جدی قلمداد شود.
در این میان نکته ای که نباید از خاطر برد، درسی است که نتیجه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا برای نخبگان حاکم در اروپا داشت؛ اگر پیروزی ترامپ، اعتماد به نفس اروپاستیزان را تقویت کرد، شکست هیلاری کلینتون نیز می تواند درس عبرتی برای بدنه نظام حاکم در کشورهای اروپایی باشد. اگر رهبران اروپایی نتوانند ازاین شکست درس بگیرند، شاید دیگر نتوان اتحادیه ای را که هدف آن افزایش همگرایی میان کشورهای عضو بود، نجات داد.
«فلوریان فیلیپو» سخنگو و نایب رئیس حزب جبهه ملی فرانسه در واکنش به پیروزی ترامپ گفت، «اکنون جهان آنها در حال فروپاشی است و دنیای ما در حال شکل گرفتن است.»
این دنیا البته توسط فرصت طلبانی ساخته می شود که سوار بر موج نارضایتی های عمومی می توانند اروپا را به سمت نامعلومی هدایت کنند.