چرا بر خلاف پیش بینی ها ترامپ پیروز شد؟
پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری امریکا، نشان از بی اعتمادی مردم این کشور به نظام سیاسی امریکا و امید به تغییراتی است که این بار از سوی نامزد جمهوری خواهان مطرح شده است.
هشت سال پیش، مردم امریکا که از جنگ افروزی ها ولشکرکشی های بوش پسر به خاورمیانه خسته شده بودند با شعار تغییر باراک اوباما، وی را راهی کاخ سفید کردند اما هشت سال گذشت و این بار دونالد ترامپ از حزب جمهوری خواه و هیلاری کلینتون از حزب دموکرات امریکا برای انتخابات ریاست جمهوری معرفی شدند. در این دوره کلینتون با این عبارت توصیف می شد که وی دنباله رو راه اوباماست و رقیب وی دونالد ترامپ با زیر سوال بردن نظام سیاسی در امریکا از تغییراتی صحبت می کرد که بیشتر رنگ و بوی اقتصادی داشت و ناظر بر وضعیت داخلی امریکا ازجمله بهداشت، مهاجران،؛ اشتغال بود و البته در مورد مسایل بین المللی نیز نقطه نظراتی از سوی ترامپ مطرح می شد که بیشتر بر محور اقتصاد سیاسی و پرهیز ازورود به منازعات می چرخید. اما از سوی هیلاری کلینتون بر مولفه هایی تاکید می شد که پیش از این هم از سوی اوباما مطرح شده بود و این تلقی از سوی وی ورسانه های امریکایی بود که هیلاری به احتمال قوی رئیس جمهور خواهد شد به ویژه اینکه رسوایی های جنسی نیزعلیه ترامپ مطرح شده بود و رسانه ها هم، جهت گیری معناداری به نفع کلینتون در پیش گرفته و با ارائه نظر سنجی های مختلف از موقعیت برتر ودست بالای هیلاری در انتخابات خبر می دادند.
با این حال انتخابات ریاست جمهوری امریکا روز سه شنبه برگزار شد و بر خلاف پیش بینی ها این دونالد ترامپ بود که بیشترین آرای الکترال را به دست آورد و به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد. در واقع ترامپ در حالی پیروز شد که حتی رسانه هایی نظیر فاکس نیوز که وابسته به جناح جمهوری خواهان هستند و از این گذشته حتی دیگر دوستان جمهوری خواه وی در مجالس سنا و نمایندگان امریکا هم ترجیح می دادند که کلینتون برنده شود.
سوال اینجاست چرا ترامپ علی رغم این همه صفات منفی که در باره وی مطرح شد پیروز شد؟ آیا فقط به این بسنده کردن به اینکه وی با شعارهای پوپولیستی به کاخ سفید راه یافت کافی است؟ به نظر می رسد برای پاسخ گویی به اینکه چرا ترامپ پیروز شد چند مورد را می توان برشمرد: نخست اینکه اوباما به شعارها ووعده های خود عمل نکرد یا اگر به این شعارها عمل کرد این شعارها آن چیزی نبود که مطالبات مردم را برآورده سازد. بنابر این لزومی نداشت به هیلاری که قرار است ادامه دهنده راه اوباما باشد رای دهند. دوم اینکه مردم امریکا از مشکلات اقتصادی شدیدی رنج می برند و به ترامپ به عنوان یک شخصیت اقتصادی که وعده بازسازی اقتصاد امریکا را داده است رای دادند. سوم اینکه به نظر می رسد در پشت صحنه این رای مردم، عقلای امریکا هم علی رغم نظرسنجی های دروغینی که به نفع هیلاری مطرح می شد ترجیح می دادند ترامپ رئیس جمهور شود تا احتمالا دکترین سیاسی امریکا در این دوره با تغییرات اساسی روبرو شود. با توجه به تاکید ترامپ بر بازسازی داخلی تاکید کرده، به نظر می رسد در اتاق های فکر امریکا این تصمیم گرفته شده است که این کشور در مقطع زمانی کنونی باردیگر دکترین مونروئه یا انزوا را در پیش بگیرد تا در رقابت با رقبای نوظهوری چون چین و جهان چند قطبی، بار دیگر خود را بازسازی کند.
این رویکرد پیش از این هم در انگلیس با رای مردم به خروج از اتحادیه اروپا (برگزیت ) رخ داد وجالب اینکه در انگلیس هم از نظر سیاسی و اقتصادی و هم از نظر فضایی که رسانه ها از آرای مردم در خصوص مخالفت با برگزیت منتشر می کردند همه چیز شبیه انتخابات امریکا بود.
در باره این موضوع می توان به یکی از سخنرانی های ترامپ اشاره کرد که در جمع هوادارانش در شهر «فورت وِین» در ایالت ایندیانا در باره چین گفت: چینی ها مذاکره کنندگان تجاریِ بسیار خوبی هستند که سیاستمداران کنونیِ آمریکایی از پسِ آنان برنمی آیند، اما اگر وی، که خود را یک تاجر کارکشته می داند، رییس جمهور شود، این روند را معکوس خواهد کرد و کفه ترازو را در مذاکرات تجاری در برابر چینی ها به نفع آمریکا سنگین خواهد کرد و معاهداتی تجاری با چینی ها منعقد خواهد کرد که به نفع صادرکنندگان و تاجران آمریکایی باشد.
چهارم اینکه ترامپ در خصوص مسایل امنیتی نیز سیاست های دولت اوباما را در خاورمیانه به ویژه در سوریه به چالش کشیده و از هماهنگی با روسیه برای مبارزه با تروریسم سخن گفته بود. بنابر این به نظر می رسد در مجموع این شعارهای تغییر ترامپ بود که مردم امریکا را متقاعد کرد به وی رای دهند اما اینکه ترامپ به این شعارها عمل کند باید منتظر عملکرد وی پس از گام نهادن به کاخ سفید بود.
---------------------------
بررسی و تحلیل/ رضا محمدمراد