وزن سیاسی حزب کارگر سنگین تر می شود ،
دلایل و پیامدهای ابقای کوربین به عنوان رییس حزب کارگر
ابقای مجدد کوربین به عنوان رییس حزب کارگر انگلستان محصول برخی تحولات در سپهر سیاسی و اجتماعی انگلستان بوده است.
به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری صدا وسیما ، ابقای مجدد کوربین احتمالا پیامدهای سیاسی و اجتماعی نیز به همراه خواهد داشت. دکتر حسین مفیدی احمدی پژوهشگر مسائل اروپا، دلایل و پیامدهای ابقای مجدد رییس حزب کارگر، را بررسی کرده است.
به نظر می رسد جدا از ویژگی های شخصیتی و جذاب کوربین، عوامل انگاره ای و ساختاری چون جذابیت ایده ها و سیاست های اقتصادی و اجتماعی کوربین؛ موفقیت کوربین و همفکران او در ایجاد شبکه ها و ارتباطات اجتماعی با لایه های نابرخوردار جامعه؛ تضعیف موقعیت گروه های مرجع سیاسی اجتماعی در انگلستان و وزن سیاسی پایین رقیب کوربین از مهمترین دلایل موفقیت جناح چپ حزب کارگر بوده اند. در ضمن تضعیف شدید جناح راست حزب کارگر؛ امکان مواجهه قوی تر با حزب محافظه کار؛ ایجاد انضباط درون حزبی بیشتر؛ افزایش اعتراضات و تظاهرات خیابانی طرفداران حزب کارگر و تغییرات نهادی درون حزب از پیامدهای این انتخاب باشد.
1-دلایل ابقای مجدد کوربین به عنوان رییس حزب کارگر
1-1-جذابیت ایده ها و سیاست های اقتصادی و اجتماعی کوربین
به نظر می رسد جذابیت ایده ها و سیاست های اقتصادی و اجتماعی کوربین را باید از مهمترین دلایل ابقای مجدد کوربین به عنوان ریس حزب کارگر انگلستان بدانیم. در واقع به همین دلیل است که به نظر بسیاری از تحلیل گران، کوربین به صدای بی صداها و سخنگوی بخشهای نابرخوردار جامعه انگلستان بدل شده است. مهمترین ایده ها و سیاست های اعلامی کوربین را باید مخالفت با سیاست های ریاضتی؛ ملی کردن شبکه حمل و نقل ریلی؛ حمایت بیشتر از بودجه های اجتماعی از جمله سیستم خدمات درمانی؛ خلع سلاح هسته ای و ایجاد صندوق ملی توسعه اقتصادی بنامیم. بدیهی است بخش مهمی از این سیاست ها، با هدف گرفتن بهبود شرایط زندگی بخشهای کارگری و نابرخوردار تر جامعه، موجب جذب آراء این بخشها نیز می شود.
1-2-موفقیت در ایجاد شبکه اجتماعی و ارتباطی
آقای کوربین و طرفدارانش در طیف چپ حزب کارگر و با حمایت گسترده اتحادیه های کارگری موفق به ایجاد شبکه های ارتباطی با قوامی با بخشهای مهمی از جامعه شده اند. تحولی که این حزب را با 640 هزار عضو، به بزرگترین حزب اروپا تبدیل کرده است. این در حالی است که حزب محافظه کار و حزب ملی اسکاتلند به ترتیب 150 و 120 هزار عضو دارند. شایان یادآوری است تعداد زیادی از شهروندان صرفا با هدف رای به کوربین به این حزب پیوسته اند.
1-3-تضعیف موقعیت گروه های مرجع سیاسی و اجتماعی سنتی
به نظر می رسد همانگونه که رای مردم انگلستان به خروج از اتحادیه اروپا نشانه ای از تضعیف موقعیت گروه های مرجع اجتماعی و سیاسی در این کشور بود، انتخاب مجدد کوربین نیز بی ارتباط با این تحول نبوده است. در جریان برگزاری کارزارهای انتخابات رهبر حزب کارگر، بخش مهمی از نمایندگان حزب کارگر در مجلس عوام؛ بخش عمده روزنامه های سنتی طرفدار حزب کارگر و شخصیت های مهمی چون تونی بلر، در خصوص انتخاب مجدد کوربین به عنوان رهبر حزب هشدار داده بوده اند. جالب است که بخش عمده روزنامه های انگلستان، حتی بعد از پیروزی کوربین نیز از این اتفاق استقبال نکردند. با این وجود کوربین در نظر بیش از 60 درصد اعضاء حزب کارگر، به عنوان شخصیتی ضد سیستم شناخته شد و به عنوان رهبر حزب انتخاب گردید.
1-4-وزن سیاسی پایین رقیب کوربین
احتمالا ناشناخته بودن نسبی اسمیت رقیب کوربین و وزن سیاسی پایین او نیز در پیروزی کوربین بی اثر نبوده است. در طول کارزار انتخاباتی حزب، بخش مهمی از وقت اسمیت، مصروف معرفی خود شد. در ضمن ایده های اقتصادی اسمیت تا حدود زیادی به ایده های کوربین شباهت داشت. در واقع در حالی که اسمیت تلاش می کرد خود را نماینده اصیل و واقعی ایده های طیف چپ حزب معرفی کند، بسیاری از اعضاء حزب ترجیح دادند به نماینده نسخه اصلی این ایده ها یعنی کوربین رای دهند.
2-پیامدهای ابقای مجدد کوربین به عنوان رییس حزب کارگر
2-1- تضعیف شدید جناح راست حزب کارگر
شاید یکی از پیامدهای پردامنه ابقای مجدد کوربین به عنوان رئیس حزب کارگر، تقویت قابل توجه جناح چپ حزب کارگر و تضعیف شدید جناح راست این حزب باشد. در واقع جناح چپ حزب، به بزرگترین موفقیت خود از دهه 1930 دست یافته است و به نظر برخی تحلیل گران، موفقیت کوربین موجب "دفن جناح راست این حزب را برای آینده ای قابل پیش بینی" خواهد شد.
2-2-امکان مواجهه قوی تر با حزب محافظه کار
در آخرین انتخابات محلی انگلستان، حزب کارگر موفق شد از تعداد 17 شهرداری انتخابی، 13 شهرداری از جمله شهرداری لندن را به خود اختصاص دهد. با این وجود، در ماه های اخیر و به دنبال رویدادهای مرتبط با همه پرسی خروج انگلستان از اتحادیه اروپا که تحولاتی چون ایجاد دو دستگی شدید درون حزب کارگر و همچنین به قدرت رسیدن خانم ترزا می را به همراه داشت، موقعیت حزب کارگر به عنوان حزب اصلی مخالف به صورت قابل توجهی کاهش یافته است. به نظر می رسد فضای روانی متاثر از پیروزی کوربین به همراه ایجاد شبکه های جدید ارتباط با طرفداران حزب و بخش های مختلف جامعه انگلستان، می تواند به حزب کارگر یاری رساند تا موقعیت انتخاباتی خود را به عنوان حزب مخالف دولتی معتبر و کارآمد بهبود بخشد.
2-3- ایجاد انضباط درون حزبی بیشتر در حزب کارگر
انسجام داخلی حزب کارگر در ماه های اخیر شدیدا آسیب دیده است. به نظر می رسد پیروزی کوربین این فرصت را در اختیار رهبر حزب قرار می دهد تا از شدت مخالفت های درون حزبی با خود بکاهد و برنامه بازانسجام بخشی حزب را دنبال کند. این نکته از آنجا اهمیت می یابد که در صورت عدم موفقیت رهبر حزب در کاهش شکاف های درون حزبی و یا جلوگیری از شورش درون حزب کارگر، علاوه بر ممتنع شدن احتمالی پیروزی حزب در انتخابات مجلس عوام در سال 2020، بروز انشعاب در حزب را نیز افزایش خواهد یافت. این نکته قابل توجه است که 172 عضو پارلمانی حزب کارگر، مخالف و یا منتقد کوربین هستند و در صورت انشعاب آنها از حزب و ایجاد حزب چپ میانه جدید، موقعیت کوربین به عنوان رهبر حزب مخالف دولت از بین خواهد رفت.
افزایش تظاهرات خیابانی طرفداران حزب کارگر
ممکن است پیروزی کوربین به عنوان نماینده مطالبات رادیکال تر اجتماعی، افزایش اعتراضات و تظاهرات خیابانی طرفداران حزب کارگر را به دنبال داشته باشد. به عنوان مثال کوربین وعده برگزاری اجتماعات بزرگی را در چارچوب دستور کار چپ این حزب از جمله در موضوع مخالفت با گسترش مدارس گزینشی غیر انتفاعی داده است.
انجام تغییرات نهادی درون حزب کارگر
رهبر حزب احتمالا قدرت بیشتری برای انجام تغییرات نهادی مد نظر خود در درون حزب کارگر به دست خواهد آورد. به عنوان مثال کوربین انجام طرحی را دنبال می کند که اعضاء کابینه در سایه به نسبت مساوی توسط رهبر حزب؛ اعضاء حزب و نمایندگان پارلمانی حزب انتخاب شوند.
چالش های پیش روی حزب کارگر
با وجود فرصت هایی که انتخاب مجدد آقای کوربین به عنوان رهبر حزب کارگر برای این حزب فراهم می کند، پویش های سیاسی و انتخاباتی حزب کارگر همچنان با چالش هایی مهم مواجه است. از جمله، با وجود موفقیت کوربین و جناح چپ حزب کارگر در کسب نظر جوانان؛ نخبگان؛ کارگران و شهروندان نابرخوردار، موقعیت انتخاباتی این جناح در کل جمعیت انگلستان چندان رضایت بخش نیست. به عنوان مثال، نظر سنجی ICM نشان می دهد که 41 درصد مردم انگلستان در انتخابات پارلمانی سال 2020 به حزب محافظه کار رای خواهند داد حال آنکه این رقم برای حزب کارگر 26 درصد خواهد بود.
شاید مهمترین دلیل این مسئله این باشد که مردم انگلستان عموما متمایل به رای دادن به ایده ها و سیاست های میانه هستند. این نکته از آنجا اهمیت می یابد که خانم می نیز در تلاش برای معرفی خود به عنوان فردی است که به مطالبات گروه های حاشیه ای و نابرخوردار تر جامعه توجه می کند.
دیگر آنکه پرسش مهمی که مطرح است آن است که ایده هایی چون خلع سلاح هسته ای که از محورهای گفتمانی جناح چپ حزب کارگر محسوب می شود، در دوران ارجحیت گام به گام مولفه های سخت افزاری قدرت و تقویت گفتمان ناسیونالیسم/ امنیت، تا چه میزان اقناع کننده خواهند بود.
در اینجاست که رهبران جدید حزب کارگر، مسیر دشواری در پیش دارند تا جامعه را قانع کنند که ایده های حکمرانی آن ها، در دنیای واقع نیز موثرتر از ایده های احزابی چون حزب محافظه کار است.