کارنامه سیاه سازمان ملل در دوران بان کیمون
سازمان ملل در دوران دبیر کلی بان کی مون در ایفای نقش ابتدای خود، یعنی حفظ صلح و امنیت بین المللی، کارنامه سیاهی داشته است.
سازمان ملل در دوران دبیر کلی بان کی مون کارنامه سیاهی داشته و در ایفای نقش ابتدای خود که حفظ صلح و امنیت بین المللی می باشد، ناتوان بوده است.
سازمان ملل متحد سازمانی بین المللی است که در سال 1945 میلادی تأسیس و جایگزین جامعه ملل شد. هدف از تاسیس این سازمان این بوده که کانون نشست ها و مذکرات صلح باشد و با ممانعت و محدود نمودن مخاصمات مسلحانه در عرصه داخلی و بین المللی صلح و امنیت را در جهان بر قرار کند.
اما در مدت دبیرکلی بان کیمون اقدام منفعلانه و جانبدارانه سازمان ملل در مخاصمات مسلحانه همواره، بویژه در چند سال اخیر، سبب شده این سازمان دیگر به اسم نهاد حافظ صلح و امنیت بین المللی شناخته نشود بلکه به عنوان یک نهاد بین المللی که دامنه اختیارات آن به سیاستهای قبل از جنگ جهانی دوم و رویه عمل آن در بازی قدرت به عصر جنگ سرد باز می گردد، شناخته شود.
روزنامه ایندیپندنت در گزارشی درباره وضعیت سازمان ملل متحد نوشت: مسئله سوریه، کره شمالی و اوکراین چند نمونه از طیف وسیعی از تهدیدهای معاصر برای بشریت است که سازمان ملل نقش موثری در آن خصوص نداشته و میزان این ضعف در هر مورد متفاوت بوده است. در سوریه و در واقع در عراق در همسایگی آن، در خصوص داعش که هنوز سرزمین های زیادی را تحت اشغال دارد که البته سلطه آن رو به کاهش است، شاهد این سردرگمی درباره «مداخله» و پیامدهای انسانی آن هستیم. عقل سلیم و انسان دوستی و هر منطق اخلاقی قاعدتا نیاز فوری را به تلاشی از جانب سازمان ملل ایجاب می کند که چیزی بیش از صرفا یک دیپلماسی مکمل باشد. حتی اگر سازمان ملل خود هیچ نیرویی نداشته باشد، مانند همیشه، می تواند به کشورهای عضو مجوز بدهد نیروهایشان را برای این منظور به کار گیرند. متاسفانه چنین اقدامی صورت نگرفته است.
ایندیپندنت در ادامه به ناکارآمدی سازمان ملل در مخاصمه مسلحانه بین المللی در سوریه اشاره کرد و افزود: انگلیس، استرالیا، دانمارک، روسیه و آمریکا قبلا در سوریه وارد عمل شده اند، اما بدون ارجاع به سیاست سازمان ملل، و گاهی در مخالفت با آن. مردم سوریه به شکل فجیعی توسط داعش، دیگر گروههای شورشی با وابستگی های مختلف و ... کشته می شوند. کسانی که جان سالم به در می برند به سوی اروپا متواری می شوند که بزرگترین موج آوارگان را از زمان پایان جنگ جهانی دوم ایجاد کرده است. از طرفی با توجه به اینکه سوریه عضو سازمان ملل است و رئیس جمهور آن هنوز در کاخ ریاست جمهوری است، اما ادله موجود درباره ضرورت مداخله بشردوستانه به آسانی با شرایط مندرج در منشور هزار و نهصد و چهل و پنج سازمان ملل جور در نمی آید.
علاوه بر موارد اخیر می توان به ناکارآمدی سازمان ملل در ویتنام، فاجعه فلسطین و ... نیز اشاره کرد. سازمان ملل در برابر همه این بحرانها نقشی کاملا بی ثمر داشته یا در بهترین حالت دچار سردرگمی بوده است. این سازمان حتی از ماموریتهایی با پشتوانه اخلاقی برای نجات مردم ستمدیده حمایت نکرده است.
سلطه کشورهای غربی خصوصا آمریکا بر سازمان ملل سبب شده این سازمان جانبدارانه در خدمت اهداف سلطه طلبانه و خصمانه این کشورها اقدام نماید. سازمان ملل حتی نتوانست آمریکا و انگلیس را از نقض جدی قانون بین الملل از سال هزار و نهصد و چهل و پنج تاکنون باز دارد که پیامدهای فاجعه باری داشت.
با این اوصاف به نظر می رسد باید در ساختار و نقش سازمان ملل بازنگری شود و به یک نهاد مستقل و کارآمد متناسب با مسائل و تغییرات صورت گرفته در جهان تبدیل گردد. چراکه این نهاد با کارنامه منفی که در این چند سال اخیر داشته است، جایگاه منصفانه و عادلانه خود را از دست داده است. به طوری که در برخی از کشورها حتی به تظاهرات علیه سیاست های جانبدارانه این سازمان پرداخته می شود. روز گذشته در خیابان های شهر بوجومبورا پایتخت بروندی علیه سازمان ملل متحد تظاهرات برگزار شد. شرکت کنندگان در این تظاهرات، در مقابل دفتر کمیساریای عالی امور آوارگان پناهندگان سازمان ملل متحد در پایتخت بروندی تجمع کردند. آنها حمایت های سازمان ملل متحد از اقدامات دولت بروندی را محکوم کردند.
----------------------
بررسی و تحلیل/ مسلم ملکی