یادداشت؛
تنها هفت روز تا محرم باقیست
امام حسین علیه السلام در راه کربلا است و البته پیام نهضت عاشورایی و شهادت طلبی آن بزرگوار در منزلگاه ها و توقفگاههای بین راه نیز، به گوش حق طلبان میرسد.
به گزارش خبرنگار
خبرگزاری صدا و سیما، از زمان حرکت امام حسین(علیه السلام) از مدینه یعنی شب 28 رجب سال60 هجری که همراه با بیشتر خاندان خویش و بعضی یاران، پس از وداع با جدش پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله و سلم )ماه ها و روزها می گذرد و ایشان همچنان تا منزلگاه نینوا پیش می رود و اکنون تنها یک هفته تا کربلا باقی است.
امام حسین(علیه السلام) هدف خروج از مدینه را در وصیتنامهاش چنین بیان میکند: «... و جز این نیست که برای اصلاح در میان امت جدم خارج شدم، میخواهم امر به معروف و نهی از منکر کرده و به راه و روش جدم (رسول خدا) و پدرم علی (علیه السلام) رفتار کنم.
بعد از پایان عرفه و حرکت تاریخی اباعبدالله الحسین (ع) از مکه، امام حسین علیه السلام در روز 14 ذی الحجه در منزلگاهی به نام "ذات عِرق" توقف می کنند.
در این منزلگاه بود که عبدالله بن جعفر، همسر حضرت زینب (سلام الله علیها) اماننامهای را از استاندار مدینه "عمرو بن سعید" که آن ایام در مکه به سر میبرد، گرفت و برای حضرت آورد که مضمون آن چنین بود: من تو را از ایجاد تفرقه بر حذر داشته و از هلاک شدن تو میترسم!! بنابراین به سوی من برگرد تا در امان من بمانی!
حضرت در جواب چنین فرمود: کسی که به سوی خدا دعوت کند عمل نیک انجام دهد و بگوید از مسلمانان هستم، از خدا و رسولش جدا نمیشود ... اگر در نوشتن نامهات خیر مرا آرزو کردهای، خدا پاداش تو را بدهد.
عبدالله پسران خویش (عون و محمد) را به خدمت در کنار حضرت و جهاد با دشمنان سفارش کرد و خود به سوی مکه بازگشت.
قسمتی از نامه امام به عمربن سعید که در این منزلگاه نوشت: بهترین امان، امان خداوند است، از خداوند، ترس از او را در دنیا خواهانیم تا در قیامت به ما امان بخشد.
روز سهشنبه 15 ذی الحجه در توقفگاهی به نام حاجِر بود که حضرت نامهای را برای تعدادی از مردم کوفه توسط "قَیس بن مُسهِر" فرستاد و چنین نوشت: «نامه مسلم بن عقیل که حاکی از اجتماع شما در کمک و طلب حق ما بود به من رسید خداوند به خاطر نصرت و یاریتان پاداش بزرگی نصیبتان کند ... هنگامی که فرستاده من "قیس" بر شما وارد شد در کارتان محکم و کوشا باشید، من همین روزها به شما میرسم.»
"قیس" را در میان راه دستگیر کردند.
او به ناچار نامه امام را پاره کرد تا از مضمون آن آگاه نشوند. سپس او را به قصر دارالاماره نزد عبیدالله بردند، از او خواستند نام افرادی که به حسین (علیه السلام) نامه نوشتهاند افشا کند و یا در برابر مردم به حسین(علیه السلام) و پدر و برادرش دشنام دهد. او بالای قصر رفته و ضمن تمجید از حضرت علی(علیه السلام) و فرزندانش و معرفی خویش، ابن زیاد و یارانش را نفرین کرد و خبر از حرکت حضرت به سوی آنان داد و از مردم خواست دعوت امام حسین (علیه السلام) را اجابت کنند، اینجا بود که عبیدالله دستور داد او را از بالای قصر به پایین انداختند و بدنش قطعه قطعه شد و این چنین به شهادت رسید.
از سخنان امام حسین(علیه السلام) در میان راه مکه تا کربلا: «فَاِنّی لا اَرَی المَوت اِلاّ سَعادَة و الحَیاتَ مَع الظّالِمینَ اِلاّ بَرَماً»؛ من مرگ را جز سعادت نمیبینم و زندگی با ستمگران را جز ننگ نمیدانم.
جمعه 18 ذی الحجه 60 هجری امام و همراهان ایشان یک روز و یک شب در منزلگاه خُزَیمِیّه توقف کردند، عدهای پیوستن «زهیر بن قین» به حسین (علیه السلام) را در این منزلگاه گفتهاند.
امام حسین(علیه السلام) خطاب به زینب کبری(علیهاالسلام) در این منزلگاه میفرماید: خواهرم! آنچه اراده مشیّت خدا بدان تعلق گرفته، همان خواهد شد.
دوشنبه 21 ذی الحجه 60 هجری است و منزلگاهی به نام "زرود"، «زهیر بن قین» که دارای عقیده عثمانی بود در آن سال مراسم حج را بجای آورده و به کوفه باز میگشت، شاید ناخوشایندترین چیز نزد او فرود آمدن در یک محل با حسین (علیه السلام) بود که هر دو در این منزلگاه به ناچار فرود آمدند، در حالی که زهیر با همراهانش مشغول غذا خوردن بود، حضرت از طریق نمایندهای، "زهیر" را به خیمهاش دعوت کرد، اما او تأملی کرد.
همسرش به او گفت: «سبحان الله پسر رسول خدا ترا میخواند و تو اجابت نمیکنی!»
زهیر با اکراه به سوی حضرت رفت، اما هنگام مراجعت از خیمه آن حضرت، آثار خوشحالی از چهرهاش نمایان شد و به همراهان گفت: «من به حسین(علیه السلام) ملحق خواهم شد، هر کس میل دارد در یاری فرزند پیامبر شرکت کند، با ما بیاید و هر کس با ما نیست با او وداع میکنم.»
اما همسرش نیز او را رها نکرد و تا واقعه عاشورا و شهادت زهیر، همراه کاروان حسینی بود.
امام حسین(علیه السلام) بعد از شهادت زهیر فرمود: ای زهیر! خدا تو را از لطف و رحمت خویش دور ندارد و قاتلان تو را همانند لعنت شدگان مسخ شده به بوزینه و خوک لعنت کند.
سهشنبه 22 ذی الحجه 60 هجری، امام شبانه به منزلگاهی به نام ثَعلَبیّه وارد شد، در این منزلگاه خبر شهادت "مسلم بن عقیل" و هانی بن عروه را به حضرت دادند، پس از آن ایشان فرمودند: «اِنّا لِلّه وَ اِنّا اِلَیهِ راجِعون»؛ همه از خدائیم و به سوی او باز میگردیم، پس از اینها زندگی سودی ندارد، آنگاه اشک به صورتش جاری شد و همراهان نیز گریه کردند.
نوشتهاند: امام حسین(علیه السلام) با یارانش اتمام حجت کرد، اما گروهی که به طمع مال و مقام دنیا با امام آمده بودند، پس از این خبر، از حضرت جدا شدند.
سخن امام حسین(علیه السلام) با مردی از اهل کوفه در منزلگاه ثَعلَبیّه: به خدا سوگند که اگر تو را در مدینه ملاقات میکردم، اثر جبرئیل را در خانه ما، و نزول او برای وحی به جدم را، به تو نشان میدادم. ای برادر! عموم مردم دانش را از ما برگرفتند ...
چهارشنبه 23 ذی الحجه 60 هجری است که حضرت حسین(علیه السلام) در منزلگاهی به نام "زباله" چنین فرمودند: شیعیان کوفه ما را بی یار و یاور گذاشتهاند، هرکس از شما بخواهد، میتواند بازگردد و ازسوی ما حقی بر گردنش نیست.
امام حسین(علیه السلام) در جواب مردی که از آیه «یَومَ نَدعوا کُلَّ اُناسٍ بَأِمامِهِم» پرسیده بود، فرمود: پیشوایی، مردم را به راه راست دعوت کرد و گروهی اجابت کردند و پیشوایی، مردم را به گمراهی دعوت کرد و گروهی اجابت کردند، گروه اول در بهشت و گروه دوم در دوزخ خواهند بود.
و امروز 24 ذی الحجه است که تنها 7 روز تا رسیدن امام حسین علیه السلام و یارانشان تا سرزمین نینوا باقی است . وقایع و گفتارهای ایشان در منزلگاه های بعد در یادداشت های دیگر ارائه خواهد شد.
برگرفته از کتاب مدینه تا کربلا، همراه سیدالشهدا.
یادداشت از: فهیمه علیمردانی