گزارش یک جشن متفاوت؛ عقد در زندان
مراسم ازدواج یک زندانی محکوم به قصاص در زندان رجایی شهر برگزار شد.
به گزارش خبرنگار
خبرگزاری صدا و سیما؛ برخی برای مهربانی کردن به دیگران و دوست داشتن آنها دنبال بهانه نیستند و از هر شرایطی استفاده می کنند حتی اگر به قیمت تقسیم کردن زندگی با یک زندانی محکوم به قصاص باشد.
صبح امروز؛ زندان رجایی شهر کرج شاهد پیوند ازدواج متفاوتی بود، متفاوت از این جهت که داماد محکوم به قصاص بود و عروس با این شرایط حاضر به ازدواج شد.
این مراسم در فضایی متفاوت در زندان رجایی شهر برگزار شد و پدر،مادر و یکی از خواهران داماد نیز حضور داشتند.
- دایی قاتل خواهرزاده
شاید برای شما هم جالب باشد که بدانید این عروس و داماد چطور در زندان با هم آشنا شده اند؟
ماجرا از این قرا ر است که داماد در سال 88 و در جریان یک نزاع خانوادگی مرتکب قتل خواهر زاده خود می شود.
پس از وقوع قتل"امیر" به زندان منتقل می شود، تلاشها برای اخذ رضایت از اولیای دم به نتیجه نمی رسد تا این که سال گذشته سرنوشت این زندانی محکوم به قصاص به مسیر دیگری می رسد.
سال گذشته برادر "مه لقا" یعنی عروس امروز، برای بازداشت موقت به زندان رجایی شهر منتقل و با "امیر" هم بند می شود.
-ملاقات در زندان ، بهانه ازدواج
این زوج جوان دو بار در حین ملاقات های زندان با هم روبرو می شوند و عروس پس از جویا شدن از وضعیت پرونده "امیر" تصمیم می گیرد برای اخذ رضایت وی تلاش کند.
در نهایت این که "مه لقا" با همراهی خانواده "امیر" موفق می شود رضایت مادر مقتول را که خواهر"امیر" است بگیرند اما پدر مقتول حاضر به رضایت نشد.
تلاش های "مه لقا" برای پیگیری پرونده "امیر" موجب علاقه مندی این زوج به یکدیگر شد تا این که داماد از سوی مادرش از عروس خواستگاری کرد.
"امیر" درباره وقوع این اتفاق جالب در زندان گفت: مه لقا خیلی مهربان است و تلاشهای او من را به زندگی امیدوار کرد و با تمام وجودم به او علاقمند شدم.
وقتی از این تازه داماد پرسیدم اگر یک روز مه لقا از ازدواج با او پشیمان شود چه می کند؟ افزود: من هرگز نمی گذارم از ازدواج با من پشیمان شود و برای خوشبختی او تلاش می کنم.
وی گفت: در این مدت تنها 2 بار همسرم را از پشت شیشه آن هم به مدت 15 دقیقه دیده بودم.
این متهم به قتل افزود: تحصیلات من، سیکل است اما همسرم فوق لیسانس تربیت بدنی دارد.
وی در پاسخ به اینکه تا حالا با خواهرتان تماس تلفنی داشتهاید، گفت: در این مدت 2 بار با خواهرم تماس تلفنی داشتم و تنها در این تماسها از او خواستهام تا مرا حلال کند زیرا میدانم چه درد و رنجی متحمل میشود.
این محکوم به قصاص درباره اینکه سرنوشت پروندهاش چه میشود، افزود: پدر مقتول که شوهر خواهر سابقم است تقاضای 200 میلیون دیه کرده است اما متاسفانه هنوز نتوانستم این مبلغ را فراهم کنم.
امیر در ادامه از حال و هوای زندان و بندی که در آن تحمل کیفر میکند این چنین گفت: از دیشب خودم و تمام همسلولیهایم نخوابیدهایم، همه ما بسیار استرس داشتیم و من هم نگران بودم که به امروز می رسم یا خیر؟
وی افزود: وقتی خواستم بیایم همه برایم دست زدند و از زیر قرآن رد شدم و احتمال میدهم که وقتی بعد از جاری شدن خطبه عقد به داخل بند برگردم برایم جشن بگیرند.
_از خیران کمک می خواهم
امیر درباره نیاز خود و همسلولیهایش به کمک خیرین گفت: کسانی که محکومان پروندههای قتل هستند همه عمدتاً بر سر یک بیاحتیاطی و متأسفانه لجبازی امروز پشت میلهها گرفتار شدهاند و اکثرشان هم اگر پول دیه را هم بتوانند فراهم کنند از زندان آزاد میشوند در حالیکه متأسفانه کسی نیست به آنان کمک کند.
این زندانی محکوم به قصاص در تشریح چگونگی وقوع قتل گفت: من در زندگی خودم هیچ وقت دنبال ناهنجاری ها نبودم و هرگز با رفقای بد همنشین نبودم، اما از آنجایی که پدرم یک باغبان ساده مدرسه بود و 7 خواهر و برادر بودیم پس از پایان تحصیلات دوره راهنمایی شروع به کار کردم.
وی ادامه داد: سال 88 دوره سربازی را می گذراندم و روز حادثه برای استراحت از پادگان به منزل آمدم، هنوز خوابم نبرده بود که صدای بلند برادر و خواهر زاده ام محمد را شنیدم، خوب دقت کردم متوجه شدم این دو با هم درگیر شده اند. رفتم بیرون و متوجه شدم محمد خواهر زاده ام با چاقو به برادرم حمله و او را زخمی کرده است. خواستم وساطت کنم که به من هم یک ضربه زد اما تلاش کردم چاقو را از محمد بگیرم که البته گرفتم ولی وی به سمت من حمله ور شد و چاقو به ریه های محمد اصابت کرد.
وی افزود: برادر و خواهر زاده ام را به بیمارستان رساندم اما پس از ساعتی محمد فوت کرد و من به زندان منتقل شدم.
_ در پس شادی ام غمی پنهان است
در ادامه مراسم عقد این زوج جوان با یکی از خواهران امیر صحبت کردم و در حالی که اشک شوق می ریخت، گفت: فکرش را نمی کردم که برادرم در زندان ازدواج کند، از طرفی خوشحالم اما در دلم، غمی پنهان است که دیه آزادی برادرم را فراهم کنیم.
وی تاکید کرد: با شناختی که از برادرم دارم به طور قطع همسرش را خوشبخت خواهد کرد.
خواهر امیر در پاسخ به این سوال که به نظرتان عروستان بعدها پشیمان نمیشود، گفت: بارها با او صحبت کردیم و تلاش کردیم تا پشیمانش کنیم اما او مصمم بود و عنوان کرد نه تنها از این تصمیمش پشیمان نمیشود بلکه به طور قطع با او خوشبخت می شود.
وی گفت: من پس از شنیدن این خبر بسیار خوشحال شدم زیرا این اتفاقات باعث میشود روحیه زندانی بالا رود و امید به زندگی بالا رود.
_زندان محلی خشن نیست
اما در ادامه رئیس زندان رجایی شهر هم به جمع میهمانان جشن پیوست و در پاسخ به این سوال که تاکنون چند برنامه عقد در زندان انجام گرفته است،گفت: پیش از این هم چندین نوبت در زندان رجاییشهر مراسم عقد برپا کردیم و این موضوع مسبوق به سابقه است.
محمد مردانی تصریح کرد: همه دست به دست هم دادند تا این مراسم به خوبی برگزار شود و برای این زن و شوهر خاطره خوشی به جا بماند.
وی افزود: ما باید به مردم نشان دهیم که زندان همه اش خشونت نیست و روی خوش هم دارد و روی خوش هم براساس همین کارها شکل میگیرد.
مردانی درباره خاطره خوشش از سالهایی که در زندان مسئولیت داشته، گفت: بهترین خاطرات من مربوط به زمان هایی است که موفق شدیم پای چوبه دار رضایت یک خانواده را بگیریم و یک فرد را از قصاص نجات دهیم.
-5 سکه طلا، یک آینه و شمعدان و یک سفر حج عمره مهریه عروس
پس از رسیدن عروس که البته با کمی تاخیر هم به زندان آمد، خطبه عقد این زوج جوان جاری شد و عروس با مهریه یک جلد قرآن کریم، 5 سکه طلا، یک دست آینه و شمعدان و یک سفر حج عمره از طرف پدر و مادر داماد، بله گفت.
مه لقا درباره احساسش به خبرنگاران گفت: احساس فوقالعاده خوبی دارم و خوشحالم که نتیجه 7 ماه تلاشهایم به سرانجام رسید و مطمئنم امیر مرا خوشبخت می کند و من از این ازدواج پشیمان نمی شوم.
-خوشبختی این زوج در گرو 200 میلیون تومان
امروز امیر هم به جمع افراد متاهل پیوست و برای آنکه آزاد شود و زندگی مشترکش را آغاز کند نیازمند 200 میلیون تومان است.
ما بارها و بارها شاهد حرکت های خیرخواهانه نیکوکاران برای آزادی زندانیان دیه بوده ایم و این بار هم حتما با کمک به امیر و همسرش، خوشبختی دوباره را به این زوج جوان خواهند داد.