بندر مکران (یا مکوران طبق تلفظ مردم محلی) منطقهای ساحلی است به مساحت 1500 کیلومتر که در امتداد دریای عمان و اقیانوس اطلس ، در استان های هرمزگان و سیستان و بلوچستان ایران و استان بلوچستان پاکستان قرار دارد.
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما این منطقه در طول تاریخ و پیش از آنکه اعراب عمانی بر این منطقه تسلط پیدا کنند، این منطقه ساحلی با عنوان دریای مکران شناخته میشده است.
ساحل مکران از منطقه الکوه در شمال بندر مینا در ایران آغاز شده است و تا رسیدن به مرز ایران و پاکستان در خلیج گواتر جزو قلمرو ایران محسوب می شود.
بنابر این از خلیج گواتر تا منطقه لسبلا که در شمال بندر کراچی قرار دارد جزو محدوده خط ساحلی پاکستان به حساب میآید.
به غیر از اهمیت استراتژیک این ساحل برای دو کشور ایران و پاکستان، این منطقه برای مدتهای مدید در کانون توجه قدرتهای بزرگ قرار داشته است به نحوی که در دو دهه اخیر بخشی از تحولات منطقهای با دسترسی دو کشور به این خط ساحلی ارتباط داشته است.
دو شهر بندری ، یعنی کراچی ( که مرکز ایالت سند پاکستان محسوب می شود) و بندرعباس در دو سوی خط ساحلی مکران واقع شده و دارای اهمیت ویژه استراتژیک هستند.
درون منطقه مکران دو بندر دیگر ایران و پاکستان، یعنی چابهار و گوادر، قرار دارند که به ترتیب در استان سیستان و بلوچستان ایران و استان بلوچستان پاکستان واقعند و اخیراً توجه این دو قدرت رقیب منطقهای، یعنی هند و چین را به خود جلب کردهاند. البته قبل از افول اتحاد جماهیر شوروی در افغانستان و قبل از فروپاشی کامل بلوک شرق، چنین رقابتهایی در پس پرده بین بلوک شرق و غرب صورت می گرفت.
گفته می شود که ذولفقار علی بوتو، از نخست وزیران پیشین پاکستان و رهبر حزب مردم پاکستان (PPP) در سالهای پایانی دهه 70 در آستانه امضای موافقتنامهای قرار داشت که به موجب آن شوروی سابق مجوز مییافت پایگاهی دریایی را در بندر گوادر ایجاد کند.
به عبارت دیگر، برخی بر این باورند که کودتای ژنرال ضیاالحق رییس جمهور پیشین پاکستان و به دنبال آن اعدام بوتو با پروژه گوادر بی ارتباط نبودهاند.
واکنش امریکا به آن پروژه، طرحی برای ساخت پایگاه نیروی دریایی در منطقه کنارک ایران در نزدیکی بندر چابهار بود که با پیروزی انقلاب اسلامی ایران متوقف شد.
طبق نظر برخی از تحلیلگران، اشغال افغانستان توسط شوروی نیز بی ارتباط به منطقه ساحلی مکران نبوده زیرا بعد از تلاشهای منجر به شکست روسها، و اشغال دو سوی ساحل مکران از سوی آمریکاییها، رهبران روسیه بر افغانستان تمرکز کردند تا راهی به سوی بلوچستان و ساحل مکران بیابند. طبق پروژهای که روسها طرحریزی کرده بودند، گروههای چپگرای مرتبط با روسیه درون مرزهای ایرانی و تمدن اسلامی از رشتهکوه هندوکش تا منطقه ساحلی مکران، قرار بود ساختار جدید قدرتی در شکل فدرالیسم یا کنفدرالیسم ایجاد کنند.
طبق این نقشه دو بندر مهم گوادر در استان بلوچستان پاکستان و چابهار در استان سیستان و بلوچستان ایران میبایست توسط شبکه راهاهن به یکدیگر و آسیای میانه متصل میشدند تا تحرکات نظامی اتحاد جماهیر شوروی به سهولت صورت گیرد.
به دنبال فروپاشی بلوک قدرت شرق و خلا قدرتی که در ادامه آن به ویژه در افغانستان ایجاد شد، تفاوتی در ماهیت رقابت بر سر ساحل مکران ایجاد نشد و تنها تعداد بازیگران درگیر در این رقابت افزایش یافت. به نظر می رسد که تا حدی از توجه امریکا و روسیه نسبت به این منطقه کاسته شده است اما چین و هند درگیر رقابت جدیتری بر سر این منطقه هستند. در همین حال، افغانستان و آسیای میانه (که هم اکنون شامل 5 کشور می شود که از دل شوروی سابق بیرون امدهاند) همچنان محور "بازی بزرگ" به شمار میآیند.
البته نشانههای جدیدی وجود دارد که روسیه و امریکا دوباره در حال توجه نشان دادن به سواحل مکران هستند. با این وجود، در حال حاضر چین و هند ماهیت رقابت خود را از رقابت نظامی به رقابت اقتصادی و تجاری تغییر دادهاند و بر اساس آن حضور خود را در دو شهر بندری گوادر و چابهار برنامهریزی میکنند.
چین و پاکستان به بندر گوادر به عنوان یک هاب فعال تجاری و اقتصادی مانند هنگ کنگ و سنگاپور می نگرند و در نظر دارند آن را به بندر آزاد اقتصادی تبدیل کنند.
در این صورت، نه تنها استان بلوچستان پاکستان از موقعیت ایزوله فعلی خود خارج شده و در مسیر توسعه قرار میگیرد بلکه در سطح منطقه جغرافیایی بزرگتری (از استان مسلماننشین سین کیانگ تا آسیای مرکزی و افغانستان و پاکستان) نیز عزم برای توسعه ایجاد میشود. این منطقه تقریبا همان منطقهای است که از تمدن ایرانی و اسلامی بهره میگیرو و سابقاً مورد توجه شوروی قرار داشت.
بعلاوه، پروژههای ریلی و جادهای بسیاری (که مورد قبول پاکستان و چین قرار گرفته و برخی از آنها در حال انجام هستند) از جمله بزرگراه مکران، کراچی را به گوادر متصل کرده و نشاندهنده اراده سیاسی پکن و اسلاماباد برای انجام این پروژه است.
علاوه بر این، حضور و سرمایهگذاری چین در بندر گوادر پاکستان، که بخش مهمی از موافقتنامه 46 میلیارد دلاری چین با پاکستان است، از اقتصاد و تجارت صرف فراتر خواهد رفت. چین در حال ساختن اولین پایگاه نیروی دریایی خارجی خود در بندر گوادر پاکستان است تا بتواند نقش خود را به عنوان قدرتی در حال ظهور در آینده تحولات جنوب آسیا، خاورمیانه، و آسیای مرکزی ایفا کند.
طبق برنامهی چین، بزرگراه مکران، بندر گوادر را از طریق منطقه قراقروم به کاشغر در استان سین کیانگ چین متصل میسازد. در موازات این بزرگراه، مسیر راهآهن و خط لوله گاز دسترسی چین را به منابع انرژی در خلیج فارس و انجام تجارت از راه بندر گوادر ممکن میسازد. همچنین، خطوط ریلی و جادهای در نهایت کویته مرکز استان بلوچستان پاکستان را به گوادر متصل کرده در حالیکه این شهر از راه مرز بین المللی وش-چمن میان افغانستان و پاکستان به افغانستان و آسیای مرکزی نیز متصل خواهد شد.
در مقابله با پروژه مشترک چین و پاکستان ، ایران و هند نیز درصدد اجرای پروژهای مشابه در بندر چابهار که در 70 کیلومتری گوادر واقع است هستند تا از راه ریل و جاده بندر چابهار را به زاهدان، مرکز استان سیستان و بلوچستان متصل کنند.
از آنجا، این خط به راهآهن ملی ایران در شهر بیرجند اتصال یافته و از آنجا به سوی آسیای میانه امتداد مییابد. همین خط ریلی در شهر زابل انشعاب یافته و به افغانستان و سپس به آسیای میانه میرسد.
تصور می شود که هر دو این پروژهها در بنادر گوادر و چابهار در نهایت به توسعه انسانی، اقتصادی، تجاری و فرهنگی در سرتاسر منطقه آسیای جنوبی و آسیای مرکزی بینجامد و ایران و افغانستان را نیز در برگیرد.
این منطقه به عنوان حوزه جغرافیایی فقر شناخته میشود و مستعد ایجاد جریانهای افراطی دینی و قومی که با دولتها در تضاد هستند میباشد. مثال بارز این امر ظهور گروه تکفیری تروریستی داعش است.
با چنین رویکردی، برنامه هند برای سرمایه گذاری در چابهار و برنامه چین برای سرمایه گذاری در بندر گوادر که هر دو در امتداد ساحل مکران قرار دارند را باید مدنظر داشت. رقابت میان دو کشور برای ایجاد روابط مستحکمتر با جنوب و مرکز آسیا با تمرکز بر دو بندر چابهار و گوادر نیز باید به صورت جدی مورد توجه قرار گیرد.
این امر را که نارندرا مودی اولین نخست وزیر هند است که در طی دیدار اخیر خود از ایران از چابهار دیدن می کند نمی توان بدون توجه به این معادلات درک کرد ؛ همان طور که رییس جمهور چین اولین مقام عالی این کشور است که از بندر گوادر پاکستان دیدار می کند. بنابراین منطقی است که بگوییم ساحل مکران که مدتها به دست فراموشی سپرده شده بود، هم اکنون به دلایل مختلف به کانون توجه چین و هند به عنوان قدرتهای منطقهای تبدیل شده است و این توجه ممکن است به روسیه و امریکا نیز منتقل شود. محتمل به نظر می رسد که در دهههای آتی، ساحل مکران نقش مهمتری را نسبت به امروز ایفا کند.
از این دیدگاه، دو بندر گوادر در امتداد خط ساحلی بلوچستان پاکستان و بندر چابهار در امتداد خط ساحلی سیستان و بلوچستان ایران که در طول ساحل مکران و در فاصله کمی از یکدیگر قرار دارند می توانند برای اهداف مختلف به کار گرفته شوند. این بدان معناست که این دو بندر می توانند به بنادر رقیب تبدیل شوند و رقابت میان چین و هند را به عنوان قدرتهای در حال ظهور و رقابت میان روسیه و آمریکا را در سطح جهانی تشدید کنند.
یا به صورت متضاد ، این دو بندر ممکن است به بنادر تجارت آزاد تبدیل شده و توسعه اقتصادی را در این منطقه فقیر به نفع تمام کشورهای واقع شده در محدوده تمدن ایرانی و اسلامی موجب شود. در حال حاضر مشخص نیست که کدامیک از سناریوهای فوق درباره آینده بنادر گوادر و چابهار صدق خواهد کرد اما با اطمینان میتوان گفت که ساحل مکران، هم در ایران و هم در پاکستان، در حال دستیابی به موقعیتی است که با گذشته آن تفاوت خواهد داشت.
فهم بموقع و صحیح این موضوع و تدوین برنامههای هماهنگ طبق آن یک لازمه است که نمیتوان از آن غافل شد.
منافع ملی و حتی امنیتی در آینده لازمه آن است که به ساحل مکران با دید جدیدی نگریسته شود. به عنوان قدم اول، عنوان "دریای عمان" که مانند "خلیج عربی" نامی ساختگی و بدون پیشینه تاریخی است باید با "مکران" جایگزین شود.
در گامهای بعدی، چابهار باید قادر باشد نقش اتصال دهندگی خود را به عنوان محرک تجارت و اقتصاد در استانهای جنوب شرقی ایران ایفا کند. این بندر می تواند در آینده همین نقش را برای افغانستان و کشورهای اسیای مرکزی ایفا کند و به جای وارد شدن به رقابت با بندر گوادر، با آن متحد شود تا این دو بندر استراتژیک و مهم در امتداد ساحل مکران به عنوان شریک و مکمل یکدیگر به شمار آیند.
به هر ترتیب، حضور پر قدرت چین در بندر گوادر و تمایل هند به حضور پر قدرت در بندر چابهار ایران، پاکستان و ایران را در موقعیتی استثنایی قرار داده تا از این حضور در جهت تقویت توسعه ملی و منطقهای بهره گرفته و آسیای مرکزی، جنوبی، کشورهای عرب خاورمیانه و سواحل آفریقا در امتداد اقیانوس هند را به یکدیگر متصل کند که به نفع تمامی کشورهای واقع در این مناطق خواهد بود.
لازمه بهرهبرداری صحیح و به موقع از امتیاز موجود در امتداد ساحل مکوران همکاری و نه رقابت جویی است.
ساحل مکوران باید از دیدگاه ظرفیتهای توسعهای همه جانبه مورد نظر قرار داد. با چنین رویکردی، بندر گوادر میتواند در آینده برای منطقه نقش سنگاپور را بازی کند و چابهار نیز مانند دوبی باشد.
اگر چنین تجربهای را بتوان بدون مانع به ثمر رساند، همگرایی میان کشورهای منطقه به نحو چشمگیری افزایش خواهد یافت.