پخش زنده
امروز: -
دبیر کل حزب الله لبنان تصریح کرد رئیس جمهور پیر آمریکا، تصویری از آمریکایی است که وارد دوران پیری و سالخوردگی شده است.
به گزارش گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری صداوسیما به نقل از شبکه تلویزیونی المسیره، دبیر کل حزب الله لبنان در سخنرانی به مناسبت شانزدهمین سالگرد جنگ تموز و با اشاره به تحولات سیاسی لبنان و منطقه، عید سعید قربان را تبریک گفت و برای حجاج بیت الله الحرام آرزوی قبولی حج کرد.
سید مقاومت همچنین وفات شیخ «عبدالسلام عباس الوجیه» دبیرکل انجم علمای یمن را به سید عبدالملک بدرالدین رهبر انصار الله و مردم این کشور تسلیت گفت و تاکید کرد که این عالم مجاهد، شجاع و استوار زندگی خود را در راه اسلام عزیر و دفاع از ملت مظلوم یمن در همه جنگهای گذشته و حال علیه این مردم سپری کرد و در طول زندگی خود از مسائل امت و در رأس آن مسئله فلسطین و قدس دفاع کرد و مواضع همیشگی و دائمی و قوی در کنار مقاومت لبنان در همه مراحل اتخاذ و با توطئهها و تهدیدات علیه منطقه و ملتهای آن مقابله کرد.
سید حسن نصرالله در ادامه افزود: در روزهای اخیر ما شاهد مناسبتهای مختلفی بوده ایم. از جمله عملیات «الوعد الصادق» که در روز ۱۲ ژوئیه انجام شد. پس از آن سالگرد جنگ ژوئیه ۲۰۰۶ است که ۳۳ روز طول کشید و در تاریخ ۱۴ اوت ۲۰۰۶ با کسب پیروزی بزرگ برای مقاومت به پایان رسید.
دبیر کل حزب الله لبنان خاطر نشان کرد: امسال با چهلمین سال تأسیس حزب الله و آغاز مسیر ایمانی و جهادی ما همزمان شده است. چهلمین سالگرد تأسیس حزب الله نشانهها و نمادهای معنوی، فرهنگی، فکری و روحی با خود همراه دارد. ان شاء الله اگر عمری باقی باشد پنجاهمین، شصتمین و هفتادمین سالگرد آن را جشن بگیریم. اما برنامهای برای جشن گرفتن سالیانه برای تأسیس حزب الله نداریم، زیرا ما روزی برای تأسیس تعیین نکرده ایم تا بخواهیم آن را جشن بگیریم. هر چند امسال قصد داریم که چهلمین سالگرد تأسیس حزب الله، یادبود پیروزی در جنگ تموز و سالگرد آزادسازی مناطق شرقی لبنان از دست گروههای تکفیری را با هم جشن بگیریم.
دبیر کل حزب الله لبنان با اشاره به تحولات سیاسی لبنان و منطقه گفت: مهمترین مسئلهای که باید به آن اشاره کرد، مسئله ترسیم مرزهای دریایی و موضوع نفت و گاز و استخراج نفت و گاز و مشکلات مربوط در این زمینه با رژیم صهیونیستی است. در این راستا به برخی دستاوردهای مقاومت در این پرونده اشاره میکنیم. از جمله دستاوردهای مقاومت در جنگ تموز، سرنگونی طرح خاورمیانه جدید آمریکا بود که دولت «جورج بوش» برای آن برنامه ریزی کرده بود و «کاندولیزا رایس» وزیر خارجه او در منطقه درباره آن سخن گفت. در روزهای نخست جنگ خصمانه علیه لبنان در تموز ۲۰۰۶، کاندولیزا رایس به منطقه آمد و گفت ما شاهد متولد شدن خاورمیانه جدید هستیم. همه ما به یاد داریم پس از حوادث ۱۱ سپتامبر که به بهانهای برای حمله به منطقه تبدیل شد، افغانستان و عراق اشغال شد و آمریکا به صورت مستقیم در منطقه حضور یافت. آمریکا طرحی برای سیطره بر منطقه از طریق نیروهای نظامی مسقیم در نظر داشت و ما شاهد بودیم که این کشور به منطقه لشگرکشی نظامی عظیمی کرد و ناوها به سوی منطقه به راه افتادند.
سید حسن نصرالله در ادامه گفت: مرحله دوم طرح آمریکا پس از حمله به افغانستان و عراق که شواهد و مدارک آن را اثبات کرده و سیاستمداران و تحلیلگران بزرگ درباره آن سخن گفتند، نابودی مقاومت در فلسطین و لبنان و ساقط کردن دولت سوریه و سیطره بر آن بود و در ادامه ایران باقی میماند که محاصره و منزوی میشد. اینها همه اهدافی بود که آمریکا در سال ۲۰۰۶ به دنبال تحقق آن بود. آنها در ادامه میخواستند در سال ۲۰۰۷ نظام اسلامی را در ایران سرنگون کنند و آمریکا به صورت مستقیم از طرق نیروها، ژنرالها و حکمرانان مستقیم خود و نه فقط از طریق دست نشانده ها، بر منطقه و دریاها و ثروتهای این منطقه سیطره یابد و رژیم موقت و غاصب صهیونیستی به محور سیاسی، امنیتی و اقتصادی بدل و وجود آن در منطقه طبیعی تلقی شود. این خلاصه اهداف طرح خاورمیانه جدید بود و چه بسا در این طرح، تجزیه برخی کشورها را گنجانده بودند.
وی همچنین تصریح کرد جنگ تموز و استقامت مقاومت و لبنان در این جنگ، اهداف دشمن را به شکست کشاند و ضربه سختی به طرح خاورمیانه جدید وارد کرد. من نمیگویم جنگ تموز به تنهایی این طرح را ساقط کرد، ولی قطعا ضربه بسیار سختی به این طرح وارد کرد، زیرا در آن زمان هنوز نوبت به سوریه نرسیده بود و شدت گرفتن مقاومت در عراق و فلسطین، اشغالگران آمریکایی را مجبور به خروج از منطقه کرد که بعدها به بهانه داعش به منطقه بازگشتند.استقامت سوریه، ایران و لبنان و افزایش مقاومت در لبنان به طرح خاورمیانه جدید پایان داد. البته این طرح یکی از نسخههای آمریکا برای سیطره بر منطقه بود. آمریکاییها بعدا به نسخه دیگری رو آوردند و هنگامی که دولت اوباما آمد، بر روی بهار عربی سرمایه گذاری کردند و آن تحولات را که شاهد بودیم در منطقه رقم زدند. امروز نیز در پی اجرای نسخههای جدید هستند.
دبیرکل حزب الله لبنان در ادامه با اشاره به تحولات سیاسی لبنان و منطقه گفت: سفر بایدن رئیس جمور آمریکا به منطقه انجام شده است. در هفتههای گذشته تحلیلها و پیش بینیهای زیادی درباره سفر بایدن شد و بسیاریها درباره تشکیل «ناتوی عربی» و «ناتوی خاورمیانه» با حضور کشورهای عربی و حاشیه خلیج فارس و رژیم صهیونیستی سخن گفته اند و برخیها نیز از طرح دفاع هوایی مشترک عربی - اسرائیلی سخن گفته اند. عدهای هم از ایجاد ائتلاف جدید با عناوین مختلف و با هدف ایستادن در مقابل جمهوری اسلامی ایران سخن میگویند. برخیها نیز به این سفر امید بسته اند در حالی که در واقع دچار توهم و خیال بافی هستند. من نمیخواهم با تحلیل این سفر، خودم و شما را خسته کنم. چون تا چند روز آینده همه اهداف این سفر مشخص خواهد شد و من در خصوص این سفر به سخنانی اکتفا میکنم.
سید مقاومت همچنین تاکید کرد به مردم لبنان، ملتهای منطقه و همه کسانی که سخنان من را پیگیری میکنند میگویم که آمریکای امروز با آمریکای سالهای ۲۰۰۳ و ۲۰۰۶ تفاوت دارد. رئیس جمهور سالخورده آمریکا که این سالخوردگی و ناتوانی در سن، رفتار و حرکات او نمایان است، تصویری از آمریکایی است که عملا وارد مرحله پیری و سالخوردگی شده است. امروزه موضع و جایگاه آمریکا در جهان تغییر کرده و خروج از دایره اراده و خواست آمریکا در جهان به موضوع عادی و طبیعی در بسیاری از مناطق تبدیل شده است. در بخش اقتصادی نیز آمریکا بالاترین سطح تورم را در بیش از ۴۰ سال گذشته تجربه میکند. حتی اخیرا اخبار فقر و آوارگی در مهمترین شهرهای آمریکا منتشر شده است. اوضاع اجتماعی، فرهنگی، نژاد پرستی، اختلافات داخلی و اوضاع امنیتی وخیمی که در اخبار پیرامون آمریکا نقل و منتشر میشود، نمونه اندکی از حوادث امنیتی هولناک جاری در داخل این کشور است. پس خیالتان راحت باشد که آمریکای فعلی، آمریکای ۲۰ سال پیش نیست و وضعیت کاملا متفاوتی را تجربه میکند.
وی سپس افزود: از سوی دیگر، آنچه رئیس جمهور آمریکا را به منطقه کشانده دو موضوع است. موضوع نخست، قانع کردن کشورهای حاشیه خلیج فارس برای تولید و صادرات مقادیر بیشتر نفت و گاز است. این، هدف اصلی و نخست سفر بایدن به منطقه حتی قبل از موضوع اسرائیل است. زیرا آمریکا در حال حاضر وارد جنگ بزرگی در تقابل با روسیه شده و مشکل با چین نیز قابل طرح است. آمریکا جرأت تقابل مستقیم با روسیه و چین را ندارد، زیرا اینها کشورهای هستهای هستند و هر گونه تقابل با آنها ممکن است به جنگ هستهای جهانی منجر شود. از این رو آمریکا دولت، ملت و ارتش اوکراین را وارد جنگ کرده و همه کشورهای اروپایی را در این جنگ با خود همراه کرده است. حال اینکه کشورهای اروپایی به شدت در بخش اقتصادی و ارزش یورو و زمستان پیش رو دچار مشکلات هستند و امروز در اخبار شنیدیم که انتقال گاز روسیه به آلمان ممکن است بیشتر از توقف به علت تعمیر و نگهداری (نورد استریم -۱) طول بکشد. اگر این توقف انتقال گاز ادامه یابد، میلیونها فرصت شغلی در آلمان متوقف میشود.
وی گفت: با وجود همه این شرایط، آمریکا کشورهای اروپایی و ناتو را با خود همراه کرده و وارد نبرد واقعی در اوکراین شده است. آمریکا نمیتواند به روسیه اجازه دهد در این جنگ پیروز شود. مهمترین فاکتورهای این نبرد به شدت با نفت و گاز روسیه مرتبط هستند، زیرا غرب اگر بپذیرد انتقال نفت و گاز روسیه به اروپا ادامه یابد، یعنی همه تحریمهایی که تا کنون علیه روسیه اعلام کرده اند، هیچ فایدهای نداشته است. از سوی دیگر، پول ملی روسیه قدرت گرفته است و ذخیره ارزی و درآمدی این کشور وضعیت بسیار خوبی دارد؛ بنابراین از مهمترین عناصر نبرد آمریکا - روسیه این است که اروپا نفت و گاز روسیه را تحریم و واردات آن را قطع کند که در این صورت، اروپا باید برای آن جایگزین بیابد و آمریکا متعهد شده است این جایگزین را تأمین کند. اروپاییها برای یافتن جایگزین نفت و گاز روسیه با چند کشور وارد مذاکره شدند، ولی به نتیجه نرسیدند. امروزه نخستین مأموریت اساسی، تعیین کننده و مؤثر آمریکاییها که مسیر و نتایج جنگ روسیه و اوکراین را مشخص میکند، موضوع تأمین نفت و گاز جایگزین برای اروپا است. اما زمان برای اروپاییها به شدت در حال گذر است، زیرا فرض بر این است که آنها در خلال تابستان و ابتدای پاییز نیازمندیهای خود را در بخش نفت و گاز تأمین کنند. از این رو نخستین هدف سفر بایدن به منطقه، تأمین نفت و گاز است؛ و بایدن در این سفر از کشورهای خلیج فارس، عربستان، امارات، قطر و سایر کشورها میخواهد تا تولید نفت خود را افزایش دهند.
وی خاطر نشان کرد: هدف دوم سفر بایدن به منطقه تأکید بر پایبندی آمریکا به امنیت و دفاع از رژیم صهیونیستی و اولویت دادن به این رژیم و تأکید بر طرح عادی سازی روابط آن با برخی کشورهای عربی و در صورت امکان گسترش دایره این عادی سازی است. ایران و محور مقاومت نیز در برنامه کاری بایدن قرار دارند,، اما نفت و گاز و اسرائیل در اولویت هستند.
وی گفت: درباره پرونده فلسطین نیز بایدن هیچ چیز برای ارائه به ملت فلسطین ندارد. او امروز در فرودگاه درباره طرح دو کشور سخن گفت و این سخنان او بیشتر حالت تعارف دارد تا بگوید که از وجود این طرح مطلع است. بایدن به هیچ عنوان چیزی برای ارائه به ملت فلسطین ندارد. او در نخستین سخنان خود در فرودگاه علنا گفت که صهیونیست است و تأکید کرد ضرورتا لازم نیست کسی یهودی باشد تا صهیونیست محسوب شود.
دبیر کل حزب الله لبنان در بخش دیگری از سخنانش گفت: اما در موضوع یمن، تمام تلاش بایدن تمدید آتش بس در این کشور است. بله، او خواهان تمدید آتش بس در یمن است. هنگامی که آمریکا خواست در یمن آتش بس برقرار شود، آتش بس برقرار شد. طبیعتا مظلومان یمنی نیز در مقابل فرصت آتش بس قرار گرفته اند و این تجربهای است تا از آن برای خدمت به منافع ملت یمن استفاده کنند. اما در واقع آنچه بایدن باید درخواست کند، تمدید آتش بس در یمن نیست بلکه پایان جنگ در یمن است. او نباید فقط خواستار تمدید آتش بس شود بلکه باید پایان جنگ و لغو کامل محاصره علیه یمن را مد نظر داشته باشد و به یمنیها فرصت و اجازه دهد تا با هم مذاکره و دیدار و راهی برای مشکلات پیدا کنند، زیرا برخی یمنیها برای مذاکره منتظر اجازه عربستان و آمریکا هستند. دولت آمریکا اگر بخواهد قادر به تحقق این هدف است، زیرا جنگ در اصل جنگ آمریکا علیه ملت یمن است و عربستان و سایر کشورهای دخیل در جنگ، ابزارهایی هستند که وارد این جنگ شده اند.
دبیر کل حزب الله لبنان خاطر نشان کرد: همه ما مسئله محاصره قطر را به یاد داریم که شمار زیادی از کشورهای حاشیه خلیج فارس و عربی در آن حضور یافتند و هنگامی که آمریکا منافعش ایجاب کرد این محاصره پایان یابد، یک شبه این محاصره پایان یافت بدون اینکه شروطی که بر قطر تحمیل شده بود محقق شود. اکنون بایدن به سادگی میتواند جنگ یمن را پایان داده و محاصره علیه ملت یمن را لغو کند و به یمنیها فرصت و اجازه دهد تا برای حل مشکلات داخلی خود راه حلی پیدا کنند. بله، آمریکا موافق تمدید آتش بس در یمن است و به آن توجه میکند، زیرا میخواهد کشورهای خلیج فارس با آرامش مقادیر بیشتری نفت و گاز صادر کنند.
سید مقاومت گفت: از جمله نتایج دیگر جنگ تموز، ایجاد قواعد بازدارندگی در مقابله با دشمن اسرائیلی است. این معادلهها و ایجاد بازدارندگی و رعب و هراس علیه دشمن، پس از جنگ تموز ایجاد شده است. از سال ۲۰۰۶ و به مدت ۱۶ سال تا به امروز لبنان از وضعیت امنیتی خوبی در زمینه نزاع با دشمن و در مقایسه با گذشته برخوردار بوده است. این معادلات باعث شده است تا دشمن نتواند لبنان را به راهبرد نبردهای بیناجنگی خود وارد کند، زیرا دشمن برای هرگونه اقدام نظامی باید هزاران بار در محاسبات خود بازنگری کند، چون میداند با واکنش مواجه خواهد شد. در این چارچوب ما شنیدیم که پس از سخنان ما درباره مرزهای دریایی و نفت و گاز، وزیر جنگ دشمن آمد و تهدید کرد و گفت ما آماده جنگ هستیم و اگر لازم باشد مجددا به سوی بیروت، صیدا و صور حرکت خواهیم کرد. اما گانتس به خوبی میداند با این سخنان و تهدیدات، خود و اسرائیلیها را مسخره کرده است و همه اسرائیلیها میدانند که اینها سخنان بیهوده وبی معنایی است که مطلقا هیچ ارزشی ندارد.
دبیر کل حزب الله لبنان گفت: رژیم اشغالگر در جنگ غزه و همه جنگهای دیگری که وارد آن شده است، از حمله هوایی و بمباران، حمله موشکی و توپخانهای استفاده کرده و هنگامی که پیشروی زمینی لازم بوده است، با مصیبت مواجه شده اند. در همین رزمایش نظامی اخیر تحت عنوان "ارابههای آتش" همه شبیه سازیهای آنها مبتنی بر علمیات آتش بار بود نه پیشروی زمینی. از این رو من به وزیر جنگ رژیم صهیونیستی میگویم شما بیش از ۱۵ سال است که جرأت نکرده اید علیه نوار غزه محاصره شده که جغرافیای مسطحی دارد و در شرایط سختی به سر میبرد و تسلیحات ساخت محلی دارد، چند گام به جلو بر دارید؛ اکنون لبنان را تهدید میکنید که تا بیروت، صور و صیدا پیش میروید؟ اگر شرایط را با ۲۰، ۳۰ و ۴۰ سال پیش مقایسه میکنید، کاملا در اشتباه هستید.
سید حسن نصرالله افزود: من به دشمن توصیه میکنم که روزهای آخر جنگ تموز را بازخوانی کند. آنها هنگامی که تصمیم گرفتند وارد شهر «بنت جبیل» شوند که با مرزهای بین المللی مسافت بسیار کوتاهی دارد، نیروهای نخبه و ژنرالهای ارشد، گردانهای توپخانه، سلاح هوایی، موشکی و بالگردها را مجهز کردند و وارد جنگ شدند و بخش اعظم شهر را ویران کردند و کل شهر را محاصره کردند و فقط یک جبهه را باز گذاشتند تا رزمندگان از آن فرار کنند، ولی نه تنها فرار نکردند بلکه رزمندههای بیشتری از این روزنه وارد شهر بنت جبیل شدند. صهیونیستها نه تنها از اشغال کل شهر بنت جبیل عاجز ماندند بلکه حتی نتوانستند ورزشگاه این شهر را نیز برای نصب پرچم جعلی خود اشغال کنند. از این رو سخن گفتن وزیر صهیونیست از پیشروی به سوی بیروت، صور و صیدا سخنان سخیف و بی ارزشی است و همه لبنانی این سخنان و تهدیدات را مسخره میکنند. این رژیم ۳۳ روز پشت دروازههای روستاهای ما زمین گیر شد. آنها سه روز در مرز شهرک مارون الراس که در آن تعداد محدودی رزمنده حضور داشتند، متوقف شدند و هیچ پیشرفتی کسب نکردند.
دبیرکل حزب الله لبنان در ادامه سخنرانی به مناسبت شانزدهمین سالگرد جنگ تموز و با اشاره به تحولات سیاسی لبنان و منطقه گفت: از جمله درسها و عبرتهای جنگ تموز که با آینده و گذشته ارتباط دارد، این است که بستر حضور مقاومت و حمایت مردمی از آن با سال ۱۹۸۲ تفاوت دارد. اغلب مردم در جنوب لبنان از گزینه مقاومت حمایت میکنند و چارچوب مقاومت و شمار رزمندگان مقاومت بسیار گسترده و بی سابقه است. امکانات مقاومت و توان نظامی آن نیز بسیار وسیع و بی سابقه است. اراده و روحیه جنگی و رزمی مقاومت هم بیشتر و قویتر از هر زمانی است. جغرافیا، محیط و حمایت مردمی هم به نفع مقاومت است. مهمتر از همه اینها، خداوند متعال با مقاومت است و او در گذشته مقاومت را یاری داد و پیروز گرداند و در آینده نیز این روند تکرار خواهد شد. این وعده خداوند است که خلافی در آن وجود ندارد.
از دیگر نتایج جنگ تموز، ظهور قدرت عملیاتی مقاومت بود که قادر است از لبنان حمایت و محافظت کند. مقاومت اکنون قادر است با قدرت از خاک، ملت و امنیت ملی لبنان در مقابله با دشمن اسرائیلی و ثروتهای طبیعی آن دفاع کند. مقاومت تنها قدرتی است که لبنان برای دستیابی به حقوق خود در حوزه نفت و گاز و استخراج و فروش آن در اختیار دارد.
در این پرونده چندین نکته اساسی وجود دارد؛ نخست اینکه هیچ یک از لبنانیها با هم درباره این موضوع اختلاف ندارند که فرصت طلایی، استخراج نفت و گاز برای نجات لبنان است. هنگامی که از نجات لبنان سخن میگویم منظور نجات دولت است. دولت لبنان عاجز است و اگر ذخیره بانک مرکزی پایان یابد، دولت ممکن است حتی نتواند حقوقهای فعلی را نیز پرداخت کند و یارانههای دارو و آرد متوقف میشود. ما حتی اگر با صندوق بین الملی پول به توافق برسیم و آمریکا اجازه چنین توافقی را بدهد و این صندوق نه تنها ۳ میلیارد بلکه ۱۰، ۱۱ و ۱۲ میلیارد دلار به ما وام بدهد، این وامها مشکل لبنان را حل نمیکند چرا که مشکلات لبنان بسیار بیشتر از اینهاست. گزینه دوم، قرض گرفتن ۳ یا ۱۱ میلیارد دلار نیست در حالی که ما صدها میلیارد دلار منابع مالی و درآمد در اختیار داریم که میتوانیم با سرمایه گذاری بر روی آن، بدهیهای خود را پرداخت کنیم و یارانه دارو، آرد و سوخت را دوباره برگردانیم. این، تنها راه حل نجات لبنانیهای عزیز و با عزت است.
فرصت طلایی برای ما از همین اکنون به مدت دو ماه و حتی کمتر از دو ماه است، یعنی روزهای باقی مانده ژوئیه، کل ماه اوت نهایتا تا اوایل سپتامبر. چرا میگوییم فرصت طلایی؟ به خاطر اینکه اگر جنگ اوکراین نبود آمریکا و اروپا به جایگزین نفت و گاز نیاز پیدا نمیکردند. مقصود ما این نیست که نفت و گاز لبنان را میتوانیم به آنها بفروشیم. خیر؛ زیرا اکتشاف، استخراج و فروش نفت و گاز به سالها زمان نیاز دارد. اما لبنان میتواند در مسیر استخراج و فروش نفت و گاز اسرائیل یا منطقه به اروپا مانع تراشی کند. به همین خاطر است که اسرائیل در میدان کاریش سریعتر وارد عمل شده است. دو ماه لازم است تا اروپا جایگزین نفت و گاز پیدا کند؛ همچنین به دو ماه زمان نیاز است تا یک شرکت بتواند نفت و گاز را از میدان کاریش استخراج کند. اگر این دو ماه به پایان برسد و لبنان نتواند به حقوق خود دست باید، موضوع بسیار سخت خواهد شد. از این رو اگر بخواهیم پس از استخراج نفت و گاز توسط اسرائیل در کاریش برای احقاق خود تلاش کنیم، هزینه آن بسیار بالا خواهد بود. به همین خاطر بود که من در سخنرانی قبلی گفتم وقت بسیار تنگ است. اما اسرائیل و منابع جهانی اعلام کرده اند که استخراج نفت و گاز در میدان کاریش، ماه سپتامبر خواهد بود. پس ما تا آن زمان فرصت داریم. مسئولان، دولت و مردم لبنان همه باید از این فرصت طلایی استفاده کنند.
من به مذاکره کنندگان لبنانی میگویم به آمریکا اجازه ندهید که شما را فریب دهد و زمان تلف کند. من بسیار آزرده شدم هنگامی که از برخی مسئولان لبنانی شنیدم که توافق در سپتامبر حاصل میشود. اما من میگویم اگر منتظر توافق در سپتامبر هستید، حسابمان رسیده است. اگر قبل از سپتامبر حق خود را گرفتید و مرزهای دریایی را تثبیت کردید و آمریکا و سازمان ملل به حقوق لبنان اعتراف کردند و آ ن را به رسمیت شناختند، که خوب است، اما پس از آن، احقاق حقوق بسیار سخت و هزینه بردار خواهد بود. هر چند ما تلاش را برای احقاق حقوق متوقف نخواهیم کرد، ولی راه سخت و هزینه برداری در پیش خواهیم داشت.
به مذاکره کنندگان تأکید میکنم که به سخنان شیرین آمریکاییها گوش ندهید. چرا؟ چون تقریبا یک سال از واردات کشتیهای مازوت از ایران میگذرد و آن زمان سفیر آمریکا در واکنش به این اقدام ما وارد میدان شد و به ملت لبنان وعده داد که از مصر گاز و از اردن برق وارد و قانون سزار را متوقف میکنند و بانک جهانی به لبنان قرض خواهد داد. یک سال از این وعدهها میگذرد، ولی کدام محقق نشده است. فقط هیئتها میایند و میروند و نشستهای وزارتی و جلسهها با حضور مصری ها، اردنی ها، سوریها و لبنانیها برگزار میشود، ولی هیچ نتیجهای ندارد. چند روز پیش وزیر انرژی لبنان از مصر بازگشت و گفت مصریها برای انتقال گاز آماده هستند و همه زمینهها فراهم است و داستان به پایان رسید، ولی منتظر هستیم آمریکا ما را از قانون سزار مستثنی کند و بانک جهانی به ما قرض بدهد. واقعت این است که مصر و اردن سالها است که با انتقال گاز و برق به لبنان مشکل نداشته اند و این آمریکا بوده است که لبنان را از قانون سزار مستنثی نمیکند. چاره کار فقط استثنا قائل شدن برای لبنان از قانون سزار است تا گاز مصر یا برق اردن را از طریق سوریه وارد کند. این در حالی است که آمریکا برای عراق استثنا قائل شده است و میتوادن از ایران که نفت و گازش تحت تحریم است، گاز خریداری کند.
هنگامی که آمریکا افغانستان را اشغال کرد برای دولت تحت سیطره خود استثنا قائل شد تا از ایران گاز، نفت و مشتقات نفتی خریداری کند. اما لبنان اکنون به یک ساعت برق نیاز دارد. چه امیدی به این آمریکا که رفتارش این گونه است وجود دارد؟ آیا منتظر هستیم که مرزهای آبی ما را ترسیم کند و به شرکت توتال و سایر شرکتها اجازه دهد نفت و گاز در لبنان استخراج کند؟ این میانجی آمریکایی هم که اکنون به لبنان آمده است و ما او را میانجی نمیدانیم بلکه یک طرف ماجرا ست و به نفع اسرائیل کار میکند و لبنان را تحت فشار قرار میدهد. آمریکا حتی رفتار شایسته و لایقی با این پرونده ندارد و با تمسخر، خنده و شوخی با مذاکره کنندگان لبنانی رفتار میکنند و در مضمون مذاکرات نیز به همین ترتیب، چرا که اصلا برای لبنان حقی قائل نیستند. این در حالی است که اسرائیل در همین زمانی که ما منتظر مذاکرات بودیم، مرحله اکتشاف در میدان کاریش را تکمیل کرد و اکنون به مرحله استخراج رسیده است.
دو موضوع باعث شد تا "عاموس هکستین" به اصطلاح میانجی آمریکایی در پرونده ترسیم مرزها به لبنان بیاید. علت این سفر، احترام به عزت لبنانیها و دولت لبنان نبود بلکه موضوع نخست، نیاز آمریکا به نفت و گاز برای اروپا بود. موضوع دوم قدرت مقاومت بود. آنها هنگامی که دیدند مقاوم تهدید میکند، مجبور شدند به لبنان سفر کنند. اگر تهدید مقاومت نبود و میدانستند که مقاومت پهپاد و موشکهای نقطه زن و توان هوایی دریایی و زمینی ندارد و اگر میدانستند که مقاومت شجاعت و جرأت تهدید و پیشروی و اقدام ندارد، هوکشتاین به لبنان نمیآمد. آنها به لبنان آمدند، زیرا احساس کردند نفت و گاز میدان کاریش در معرض تهدید و خطر است.
لبنان اکنون با دشمنی مواجه است که نقطه ضعف دارد و این نقطه ضعف، نیاز مبرم به نفت و گازی است که میخواهد از رژیم صهونیستی دریافت کند. از سوی دیگر نقطه قدرت لبنان، مقاومت است که قادر به تعطیل کردن و مانع ایجاد کردن در مسیر استخراج و فروش نفت و گاز است و میتواند هر کار دیگری انجام دهد. لبنان یا هر کشوری که میخواهد وارد مذاکرات شود، باید برگههای قدرت در اختیار داشته باشد. اما عناصر و برگههای قدرت لبنان چیست؟ آیا اتحادیه عرب، سازمان کنفرانس اسلامی یا همکاری اسلامی و سازمان ملل، شورای امنیت و اروپا از لبنان حمایت میکنند؟ حال اینکه ما میبینیم لبنان و مردم فلسطین، سوریه، یمن و همه مظلومان رها شده اند و در پی نیروهای ذاتی خود هستند.
تنها نقطه قدرت لبنان، مقاومت است. آمریکا میانجی بیطرف نیست و از اسرائیل جانبداری میکند و میخواهد بیشترین دستاورد را برای اسرائیل علیه لبنان کسب کند. در واقع این سیاست آمریکا است که بایدن نیز از لحظه فرود آمدن در فرودگاه بن گوریون آن را به نمایش گذاشت.
برخی مقامات لبنان قانع شده اند که تنها برگه قدرت واقعی به دست لبنان، مقاومت و تهدیدهای مقاومت است. حال برخیها این موضوع را علنا اعلام میکنند و برخی دیگر ترس دارند که صریح باشند. اما من باید به مقامات لبنانی بگویم مقاومت تنها نقطه قدرتی است که باید از آن استفاده کنید. ما به اسم مقاومت به شما میگوییم که از ظرفیتها و قابلیتهای ما برای دفاع از لبنان استفاده کنید.
آمریکا و اسرائیل به خوبی میدانند که ما در پرونده استخراج نفت و گاز جنگ روانی راه نینداخته ایم و بسیار جدی هستم. مذاکره کننده لبنانی نیز باید بداند که یک برگه قدرت واقعی در اختیار دارد.
پس از عملیات پهپادی اخیر بر فراز میدان گازی کاریش شنیدیم که برخی مقامات لبنانی گفتند این اقدام خارج از توافق بود. من میپرسم کدام توافق؟ چه کسی با چه کسی توافق کرده است؟ اگر بدون اطلاع ما توافق کرده اید که این بحث دیگری است. اما ما به عنوان مقاومت با هیچ کسی توافق نکرده ایم و به کسی وعده نداده ایم که هیچ اقدامی انجام نمیدهیم و منتظر مذاکرت باقی میمانیم. هر کسی که به آمریکاییها یا هر طرف دیگری در جهان میگوید و به آنها وعده میدهد که حزب الله هیچ اقدامی در حال و آینده انجام نمیدهد، آنها و خودش را فریب میدهد و منافع لبنان را هدر میدهد. ما به مذاکره کننده لبنانی میگوییم به جای اینکه به طرف مقابل اطمینان بدهید، باید آنها را بترسانید، زیرا این تنها برگه قدرت به دستان شما است. دشمنان اگر خیالشان راحت و مطمئن باشند، هیچ اقدامی انجام نخواهد داد.
برخیها میگویند حزب الله چگونه عملیات پهپادی انجام داد در حالی که ادعا میکند از دولت حمایت میکند؟ کسانی که چنین میگویند در اشتباه هستند. ما در پرونده ترسیم مرزهای دریایی در پشت دولت هستیم، زیرا در این پرونده دخالت نمیکنیم. ما نمیخواهیم در موافقت یا مخالفت با پرونده ترسیم مرزهای دریایی موضع گیری کنیم؛ و برای این موضع گیری نکردن دلایل اعتقادی، فرهنگی، ایدئولوژیک، معنوی و تاکتیکی خودمان را داریم. وقتی میگوییم در این پرونده در پشت دولت قرار داریم، یعنی این دولت است که مذاکره میکند نه ما. شایعاتی مطرح شده است که حزب الله وارد خط مذاکرات ترسیم مرزها شده است. اما ما هیچگاه نگفته ایم در عرصه فشار بر دشمن و انجام اقداماتی که به نفع مذاکرات است، در پشت دولت هستیم. بلکه برعکس ما در این خصوص دست بسته نخواهیم بود. ما تحولات را پیگیری میکنیم و حق ما است که هر وقت لازم بدانیم هر اقدامی را در حجم و شکل مناسب برای فشار بر دشمن و به نفع مذاکره کننده لبنانی انجام دهیم. بر همین اساس بود که گام ارسال پهپادها را نیز برداشتیم.
اکنون اندکی درباره پهپادها سخن بگوییم. ما سه پهپاد را در حجمهای متفاوت ارسال کردیم که مسلح نبودند و عمدا پهپادهای غیر مسلح ارسال کردیم. ما پیش بینی کردیم که وقتی پهپادها را ارسال میکنیم اسرائیل آن را سرنگون میسازد. برادران ما گفتند که یک پهپاد را ارسال کنیم تا اطلاعات جمع آوری کند و بازگردد. اما ما به اتفاق گفتیم خیر؛ ما میخواهیم پهپادها بروند و اطلاعات را جمع آوری کنند و اسرائیل آنها را سرنگون کند. چرا؟ زیرا ما میخواستیم نیروی هوایی اسرائیل اقدام به شلیک موشک کند. ما میخواستیم ناوچههای جنگی اسرائیل موشک شلیک کنند. ما میخواستتیم کشتی ها، مهندسان و کارگران و همه خدمه کشتیها بدانند که در منطقه نا امن مستقر هستند و تهدید علیه آنها، واقعی است. ما به این تیجه رسیدیم اگر پهپادها بروند و برگردند، ما بیانیهای صادر میکنیم که این مأموریت انجام شد و اطلاعات مورد نظر ما را جمع آوری کرد و ممکن است مردم حرف ما را باور کنند یا نکنند. اما اصل حادثه این بود که پهپادها بروند و اسرائیل به سوی آنها موشک شلیک و آنها را سرنگون و در این خصوص موضع گیری کند؛ و همین طور هم شد و اسرائیل قبل از ما درباره پهپادها بیانیه صادر کرد.
ما عمدا سه پهپاد ارسال کردیم تا حجم واکنش به آن قابل توجه باشد واگر یک پهپاد بود هدف ما را محقق نمیکرد. همچنین برای نخستین بار در تاریخ جعلی اسرائیل سه پهپاد در آنِ واحد به سوی آن شلیک شده است. سابقه داشته است که یک پهپاد به سوی اسرائیل پرواز و آن را سرنگون کنند. از غزه و یک یا دو بار هم از ایران و سوریه این اتفاق افتاده است. اما سه پهپاد در آنِ واحد، زمان واحد و علیه یک هدف واحد برای نخستین بار صورت گرفت.
ما قادر هستیم شمار زیادی از پهپادها را در آنِ واحد به سوی دشمن بفرستیم. ما قادر هستیم پهپادها را در حجمهای متفاوت و مسلح یا غیر مسلح به پرواز درآوریم. در عین حال ما آماده مقابله با همه احتمالات در واکنش با ارسال این پهپادها بودیم.
پیام ارسال پهپادها واضح بود و نشان داد که ما در پرونده استخراج نفت و گاز جدی هستیم و جنگ روانی انجام نمیدهیم و ما مرحله به مرحله گامهای لازم را بر میداریم و بدون تردید اقدام مقتضی را در زمان لازم انجام خواهیم داد. آمریکا و اسرائیل این پیام را دریافت کردند. اینکه برخیها در داخل این پیام را دریافت کرده اند یا نه، زیاد اهمیت ندارد. مهم این است که دشمن این پیام را دریافت کرده است. در مرحله بعد، ارسال این پهادها برای دوستان حامل این پیام بود که در موضع قدرت قرار دادرند و نیاز به ترس و لغزیدن نیست.
این پیامها توسط دشمن دریافت شد و دلیل آن این است که اسرائیل هیچ واکنشی به این علمیات نشان نداد و این مسئله باعث انتقاد در داخل رژیم صهیوینستی شد. همچنین تماسهایی که پس از ارسال پهپادها با دولت لبنان و ما برقرار شد، نشان میدهد که پیام به صورت جدی دریافت شده است.
به لحاظ قدرت و توان مقاومت، دشمن باید از حجم آن اگاه باشد و حتما آگاه است. اما دوستان باید مطمئن باشند که توانمندیهای ما متنوع است. ما قدرت پهپادی در اختیار داریم که اسرائیل از مقابله با آن دچار سردرگمی شد. اما ما گزینههای متعدد و متنوع دیگری داریم؛ در هوا یا دریا و خشکی همه این گزینهها روی میز قرار دارد.
ما تأکید میکنیم که اتلاف زمان مفید نیست. ما قادر به انجام هر کاری هستیم که به نفع پرونده استخراج نفت و گاز باشد و در زمان مقتضی با حجم و شکل مناسب آن را انجام خواهیم داد.
بار دیگر باید تأکید کنم که پشت لبنان به قدرت واقعی بازدارنده مقاومت گرم است و لبنان باید از وجود مقاومت و تهدید و اقدام آن در صورت لزوم بهره ببرد.
دبیرکل حزب الله لبنان در بخش پایانی سخنرانی به مناسبت شانزدهمین سالگرد جنگ تموز و با اشاره به تحولات سیاسی لبنان و منطقه گفت: دولت لبنان در پرونده ترسیم مرزهای دریایی مذاکره میکند و مطلوب این است که آمریکا و سازمان ملل این رمزها را به رسمیت بشناسند. اما این هم کافی نیست چرا که در جنگ ۱۹۷۸ و ۱۹۸۲ مرزهای دریایی لبنان مورد اختلاف نبود و همه درباره آن توافق داشتند. مطلوب این است که اجازه اکتشاف و استخراج نفت برای شرکتها مثلا شرکت توتال صادر شود.
تنها گزینه پیش روی لبنان این است که به اعمال فشار روی بیاورد. من میخواهم به دشمن و دوست بگویم که در بحث استخراج نفت و گاز جنگ روانی انجام نمیدهیم.
اگر در پرونده اکتشاف و استخراج نفت و گاز موفقیتی کسب نکنیم، سرنوشتی بسیاربدتر از جنگ در پی خواهد داشت. ما باید برای یک بار امتحان کنیم که شجاع و متحد باشیم و علیه آمریکا و اسرائیل موضع استوار و متحد اتخاذ کنیم و در این مسیر خوانشهای اشتباه نداشته باشیم. ما شاهد روند پرونده هستهای ایران هستیم و دشمنان از سال ۱۹۸۲ تا کنون بحث ایران و سوریه را پیش میکشند و همه اینها سخنان بیهوده است.
اگر دشمنان حقوق ما را نداده و به شرکتها اجازه استخراج نفت و گاز ندهند، ممکن است عرصه تحولات را در همه دنیا تغییر دهیم. اگر قرار باشد لبنانیها دچار گرسنگی شوند و لبنان به سوی فروپاشی پبش برود، جنگ بسیار شرافتمندانهتر است. چرا که مسیر نخست یعنی فروپاشی، ویرانی و گرسنگی نقطه پایان ندارد، ولی برای جنگ نقطه پایانی تصور میشود. ما امیدواریم که موضع لبنان در این پرونده، قوی و متحد باشد.
من امشب به دشمن میگویم که دچار اشتباه محاسباتی نشود. آمریکا و هکستاین نیز باید بدانند که لبنانی را مسخره نکنند و آنها را فریب ندهند، چرا که لبنانیها فریب نمیخورند. ما هشدار میدهیم که ارسال پهپادها اندکی از آن چیزی است که ممکن است در صورت لزوم آن را انجام دهیم. اگر قرار باشد عواقب امور منفی باشد، ما فقط علیه میدان کاریش موضع گیری نخواهیم کرد و معادله جدیدی را در کاریش و ورای آن رقم خواهیم زد. ما تحولات سواحل فلسطین و همه میادین، انبارها و سکوهای نفت و گاز را با انواع و اشکال آن پیگیری میکنیم وجزئیات آن را در اختیار داریم. اگر لبنان اجازه نداشته باشد با حق طبیعی اش از نفت و گاز، خود را نجات ندهد هیچ کسی نخواهد توانست گاز و نفت را در منطقه استخراج کند و آن را به فروش برساند.ای ملت لبنان ما به آخر خط رسیده ایم.ای مردم لبنان چه وعدهای به شما میدهند و قرار است چه چیزی برای شما فراهم کنند؟ چگونه میخواهند شما را نجات دهند؟ در حالی که شما اکنون به یک ساعت برق نیاز دارید. عدهای میخواهند این کشور فرو بپاشد، گرسنه باشد، تسلیم شود و از حقوقش کوتاه بیاید و به برده آنها تبدیل شد، ولی تحقق این اهداف برای آنها غیر ممکن است.