فرید زکریا: روی سیاره راست گرایان افراطی {دنیای خیالی که راستگرایان افراطی برای خود ساخته اند}, حمله به ساختمان کنگره آمریکا در واقع کار آنتیفا و افراد سیاه پوست بود.
کریس سالسیدو از نیوزمکس: من نیز این گزارشها را درباره احتمال نفوذ آنتیفا {به جمع معترضان} شنیده ام.
- ما حضور آنتیفا و "جنبش سیاه پوستان مهم است" را شاهد بودیم و دیدیدم که گروههای چپگرا برای تحریک به خشونت تلاش کردند.
فرید زکریا: جنبش جان سیاهپوستان مهم است! در حالیکه اکثر این افراد که به ساختمان کنگره آمریکا حمله کرده اند، سفیدپوست هستند. نژاد یکی از بحثهای مهم و جنجالی در دوره (ریاست جمهوری) ترامپ بوده است. اما واقعیت این است که بحث نژاد، قدرتمندترین عاملی است که در طول چند دهه باعث قطبی گرایی شده و حقیقتا نژاد باعث شده است که به اینجا برسیم.
وَن جونز، تحلیلگر سیاسی شبکه سی ان ان: اختلافات نژادی و شعارهای نژادی، لبه تیغ و نوک تیز پیکان هستند. این اختلافات گاه خاموش هستند و گاه نیز با صدای بلند شنیده میشود، اما همواره وجود دارد.
-فرید زکریا: به منظور نقش نژاد باید به اوسط قرن بیستم باز گردیم. سال ۱۹۵۰, آمریکای پس از جنگ جهانی دوم، زماینکه خوش بینی در جامعه موج میزند. کارخانهها مشغول هستند. طبقه متوسط رو به گسترش است. در ورای این تصویر ایده آل گرایانه، یک بحران پنهان شده است.
کارشناسان هشدار دادند وحدت بیش از اندازهای در سیاست آمریکا مشاهده میشود.
جان میچِم: فضای چندقطبی به اندازه کافی نداشتیم و انتخابات روشن و صریح پیش روی کشور قرار نمیگرفت.
-آنها فعالیت خود را تقریبا به شیوه یکسان انجام میدهند و راستش را بخواهید بسیاری از سخنرانیها کاملاً شبیه یکدیگر به نظر میرسد.
-فرید زکریا: این مشکل اکنون عجیب به نظر میرسد، اما احزاب بیش از اندازه با یکدیگر ادغام شده بودند. در حزب جمهوری خواه، تعداد زیادی افراد لیبرال وجود داشت و در حزب دموکرات نیز شمار زیادی محافظه کار دیده میشد.
جان میچم: حزب دموکرات، ائتلافی متشکل از لیبرالهای نیوانگلند و دموکراتهای اهل جنوب بود که هوادار جدایی (سفید پوستان و سیاه پوستان) بودند.
فرید زکریا: دموکراتهای جنوبی، دیکسی کراتها Dixiecrats نام داشتند. بسیاری از دیکسی کرات ها، نژادپرستانی گستاخ بودند.
-من میگویم تفکیک (سیاه پوستاه از سفیدپوستان) باید همین الان، فردا و برای همیشه وجود داشته باشد.
فرید زکریا: این محافظه کاران دموکرات، فراکسیون قدرتمندی را در سنا تشکیل داده بودند.
«اِزرا کلاین» نویسنده کتاب "چرا دچار قطبیدگی شدیم": اگر میخواستید در هر زمینهای با کسی کار کنید و طرح هایتان را به تصویب برسانید، ناچار بودید رابطه خوبی با فراکسیون جنوبیها در حزب دموکرات داشته باشید.
فرید زکریا: جمهوریخواهان نیز ائتلاف شکننده خودشان را داشتند؛ {در این ائتلاف} نلسون راکفلر، لیبرال اهل نیویورک با بری گلدواتر که یک راستگرای افراطی از غرب بود، در کنار یکدیگر حضور داشتند. اوضاع بر وفق مراد بود تا این که جنبش حقوق مدنی آغاز شد.
- در سال ۱۹۵۴ دادگاه عالی آمریکا حکم داد که جدا کردن مدارس (سفید و سیاه پوستان) مغایر با قانون اساسی آمریکاست.
طی ده سال بعد، جنگ داخلی جدیدی در جنوب شکل گرفت تا کودکان سیاه پوست بتوانند وارد مدارس سفید پوستان شوند.
سپس یک زمین لرزه رخ داد: قانون حقوق مدنی در سال ۱۹۶۴ تنها چند ماه پس از ترور جان اف کندی تصویب شد. لیندون جانسون رئیس جمهور جدید دموکرات که به تسلیم کردن کنگره آمریکا در مقابل خواسته هایش مشهور بود، این لایحه را به تصویب رساند.
قانون حقوق مدنی ۱۹۶۴ توسط رئیس جمهور جانسون در کاخ سفید امضاء شد.
جان میچم: زمانی که آن را امضاء کرد به یکی از دستیارانش گفت با این کار، جنوب را برای یک نسل به جمهوری خواهان واگذار کردم. جانسون در این زمینه اشتباه میکرد، اکنون سه نسل است {که جنوب به دست جمهوریخواهان افتاده است}. ما به تدریج شاهد تشکیل حزب دموکراتی بودیم که بیشتر لیبرال بود و جمهوری خواهانی که بیشتر واپس گرا بودند.
-فرید زکریا: در واقع او با این کار جنوب را برای چندین نسل در اختیار جمهوریخواهان قرار داد تا این که در نهایت به نظر میرسید که دو حزب سرانجام شکاف و اختلافات نژادی را برطرف کرده اند. زمانیکه باراک اوباما به نخستین رئیس جمهور سیاهپوست آمریکا تبدیل شد، ما شاهد فوران غرور ملی بودیم. سفیدپوستان و سیاهپوستان، جمهوریخواهان و دموکراتها {همه با هم گریستند}، اما سپس مشخص شد که (مردم) کشور واکنشهایی به شدت متفاوت به این رئیس جمهور جوان و خانواده اش دارند.
ون جونز: به نظر میرسید {ریاست جمهوری اوباما}، نوعی حسادت، نفرت یا فقط بیم از دست دادن شأن و جایگاه را بر میانگیخت. {مردم با خود میگفتند} یک لحظه صبر کنید، من این همه جان میکنم و آنوقت یک سیاهپوست اینقدر از من جلوتر است که وارد کاخ سفیده شده!
-فرید زکریا: یک مرد، بهتر از بسیاری از دیگر مقامات جمهوری خواه، این حس معذب بودن از (ریاست جمهوری) اوباما را درک کرد. او (ترامپ) با پیشبرد فرضیه توطئه مبنی بر اینکه اوباما در خارج از آمریکا متولد شده است، راهی برای بهره برداری از آن یافت.
ترامپ: واقعیت این است که اگر اوباما در این کشور متولد نشده است، نباید رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا باشد.
زن آمریکایی: گواهی تولد اوباما کجاست؟ اگر او شهروند آمریکاست، این گواهی را نشان دهد، به ماجرا فیصله دهد و اثبات کند {که در آمریکا به دنیا آمده است}.
محققان نیز با صرف زمان خود در کنار فعالان «تی پارتی» دریافتند که ورای اظهارات درباره مالیات و فربه شدن دولت، انگیزه افراد بیشتر از ترس درباره مسائل نژادی و مهاجرت سرچشمه میگرفت.
جان میچم: کسانی که در سالهای ریاست جمهوری ترامپ بیش از همه به تندروی گرایش پیدا کرده اند، باور دارند که تنوع (قومیتی و نژادی) نه واقعیتی روشن، بلکه یک ایده پردازی است.
-فرید زکریا: در سال ۱۹۵۰, سالی که گفته میشد دو حزب سیاسی ما خیلی به یکدیگر شباهت دارند, ۹۰ درصدِ جمعیت کشور (آمریکا) را سفید پوستان تشکیل میدادند. اکنون در سال ۲۰۲۱, در حالیکه ما با تهدید موجودیتی درباره تفرقه سیاسی مواجهیم، اکنون حدود ۵۹ درصد از جمعیت آمریکا را سفید پوستان تشکیل میدهند.
جان میچم: ما در آشکارترین تجلیِ سیاست ترس در تاریخ خود به سر میبریم. این جایی است که اکنون در آن قرار داریم.
رودی جولیانی: هواداران ترامپ از دیوار بالا نرفته اند.
سی جی پیرسون، نامزد پیشنهادی حزب جمهوری خواه برای کالج الکترال: هواداران ترامپ، چنین کاری نمیکنند. ما لیبرال نیستیم.
فرید زکریا: در جهان ساختگی و خیالی: جمعیت هوادار ترامپ هرگز نمیتوانسته است به ساختمان کنگره یورش ببرد.
سارا پیلین: بخش زیادی از اینها کار گروه آنتیفا بوده است.
فرید زکریا: {در این دنیای خیالی} کووید- ۱۹ اصلاً جای نگرانی ندارد.
مجری زن درباره ویروس کرونا: این هم یک ویروس مانند آنفلوانزاست.
فرید زکریا: {در این دنیای خیالی} دونالد ترامپ در انتخابات پیروز شده است
مجری زن: این، یک پیروزی سرنوشت ساز برای ترامپ است.
توماس مک اینرنی، ژنرال بازنشسته ارتش آمریکا: (نتیجه) انتخابات را از مردم آمریکا ربوده اند.
فرید زکریا: میلیونها آمریکای توسط شبکههای تلویزیونی و در فضای اینترنت شستشوی مغزی شده اند. آنها با "واقعیتی" کاملاً متفاوت زندگی میکنند. این، بزرگترین تهدید برای دموکراسی ما محسوب میشود. چگونه آنچه میخوانیم، آنچه تماشا میکنیم و آنچه {در شبکههای اجتماعی} به اشتراک میگذاریم، به ویران شهری از اطلاعات نادرست و گمراه کننده تبدیل شد؟
در سپیده دمِ عصر تلویزیون، کارها به مراتب سادهتر بود. سه شبکه بزرگ پخش کننده اخبار، داستانهایی مشابه را به دور از مبالغه برایمان تعریف میکردند؛ اما از نظر شمار زیادی از راستگرایان، رسانههای جریان اصلی به سوی لیبرالها گرایش داشتند.
فرید زکریا: کمتر جمهوری خواهی پیدا میشد که بیش از ریچارد نیکسون از شبکههای (خبری) متنفر باشد.
ریچارد نیکسون (خطاب به خبرنگار): دچار این تصور نشوید که خشم مرا برانگیخته اید. آدم فقط میتواند از دست کسانی خشمگین شود که برایشان احترام قائل است.
فرید زکریا: او (نیکسون) برای کمک به پیشبرد فعالیتهای انتخاباتی خود در سال ۱۹۶۸، شخصی را استخدام کرد که با او هم عقیده بود. این شخصی، «راجر ایلز» بود که در آینده فاکس نیوز را بنیانگذاری کرد.
جولیان زِیلایزر، نویسنده آمریکایی: آنها راجر ایلز را برای (پیشبرد) راهبرد رسانهای خود به تیمشان آوردند.
فرید زکریا: راجر ایلز از کاندیدای خود (ریچارد نیکسون) که به رفتار ناشیانه {مقابل رسانه ها} شهرت داشت، چهرهای متفاوت بسازد که به معجزه شباهت داشت. او برنامههایی را با حضور تماشاچیان در تالارهای شهر تهیه کرد که به خوبی توانست مطبوعات را دور بزند و بر آنها غلبه کند. این به نیکسون کمک کرد در انتخابات ریاست جمهوری پیروز شود.
فرید زکریا:، اما برای متوقف کردن {رسوایی} واترگیتس، هیچ کاری از راجر ایلز ساخته نبود.
جین مایر از نشریه نیویورکر: او (راجر ایلز) احساس میکرد که برخورد شبکههای تلویزیونی با نیکسون به اندازه کافی محترمانه نیست.
جین مایر: او قصد داشت ابزاری رسانهای ایجاد کند که از نیکسونِ بعدی محافظت کند.
فرید زکریا: ایلز به یک کارشناس راست گرای راهبردی رسانهای در دهه ۱۹۸۰ تبدیل شد. او به سبب حملات (انتقادی) بدخواهانه اش مشهور بود. او در سال ۱۹۹۶, ایلز سرنوشت خود را رقم زد. زمانیکه روپرت مرداک میلیونر سراغ او آمد. مزدور محبوب راستگراها، اکنون سرگرم ایجاد یک شبکه خبری جدید بود. کارتل قدیمی رسانههای جریان اصلی فروپاشید. هر یک از شبکههای کابلی در تلاش برای یافتن مخاطبانی برای خودشان بودند. ایلز شبکه خودش را به یک شبکه راستگرای تمام عیار تبدیل کرد که واقعیتها و اظهارنظرها را به شیوهای که هرگز قبلاً دیده نشده بود، مبهم جلوه میداد. بزودی سودآوری و رتبههای بالا (در نظرسنجی ها) نصیب او شد. ایلز باعث شد رقبایش نیز تغییر شکل دهند و مجریان خبری در طرف مقابل (گرایش حزبی دموکرات) نیز به سبک خاص خودشان وارد این نبرد مشت زنی شدند!
-فرید زکریا:، اما هیچ یک از آنها همانند فاکس نیوز نبودند.
جین مایر: ایجاد فضای چندقطبی، بسیار پولساز است. با تحریک و برانگیختن مردم، میتوانید کاری کنید که آنها به تماشا (اخبار) ادامه دهند و زمانیکه نظرشان را جلب کردید، پول داخل جیبشان نیز برای شماست!
فرید زکریا: پس از انقلاب رسانههای کابلی، انقلاب دیجیتال از راه رسید. فیس بوک، فعالیتهای خود را با انگیزههای بلندپروازانه آغاز کرد. اما در حالیکه این شرکت به شدت روی گسترش و رشد کار خود متمرکز بود، الگوریتمهای چیره دستانه ارائه کرد؛ الگوریتمهایی که با هدف تداوم استفاده مردم از این اپلیکیشن طراحی شده بود تا آنها پیوسته سرگرم کلیک کردن و مرور {صفحات فیس بوک} باشند.
-فرید زکریا: الگوریتم ها، مشوق برای {ارسال و تولید} مطالب افراطی و تحریک آمیز بود.
راجر مک نامی، سرمایه گذار اولیه فیس بوک: کلید این الگو، ایجاد قطبیدگی بود. ایده این بود که با ایجاد جذابیت برای احساسات رده پایینِ مردم، نظیر ترس و خشم، زمینه برای تعامل بیشتر آنها فراهم شود.
فرید زکریا: این، یک راهبرد تجاری به شکلی خیره کننده موفق بود، اما این روند سبب ایجاد یک فاجعه سیاسی شد. الگوریتمها به ارائه مطالبی ادامه میدادند که به شکل فزایندهای خشمگین کننده و اغلب، غیر واقعی بود.
زوکربرگ، بنیانگذار فیس بوک: ما چشم انداز خوبی از حیطه گسترده مسئولیتهای خود نداشتیم و این، اشتباهی بزرگ بود. پ
ترامپ در مصاحبه با فاکس نیوز: این یارو (اشاره به باراک اوباما) یا گواهی تولد دارد یا نه.
فرید زکریا: در همین زمان، فاکس نیوز سرگرم انتشار فرضیههای توطئه خودش بود و ترامپ نیز برای آن زمینه چینی میکرد. حتی شبکههای جدیدی که حتی افراطیتر هم بودند، تلاش کردند در این زمینه از فاکس سبقت بگیرند! این شبکهها در جستجوی سودهای ناشی از ایجاد فضای چند قطبی بودند.
-فرید زکریا: در روز ششم ماه ژانویه، ویران شهر اطلاعات نادرست و گمراه کننده در آمریکا، خودش را در معرض دید همگان گذاشت. اکنون هواداران نظریههای توطئه دیگر در حاشیه جامعه قرار نداشتند، بلکه داخل ساختمان کنگره آمریکا بودند.
گواهی دلهره آور از اینکه سرطان دروغ در کشور ما به سرعت رو به گسترش است و اینکه در آمریکا هیچ کس (در برابر آن) مصون نیست.