به گزارش
خبرگزاری صدا و سیما ؛ در آستانه سالگرد بمباران زندان «دوله تو» در 17 اردیبهشت 60 به مرور وقایع و جنایت های حزب دموکرات در کشتار بی رحمانه مردم این مرز و بوم پرداختیم که در ادامه میخوانید:
بعد از افشاء توطئه تصرف پیرانشهر توسط نیروهای مشترک بعثی در پی حمایت حزب منحله دمکرات و کمکهای رژیم بعثی عراق به آشوبگران کردستان و نیز عکس العمل شدید برادران واحد مبادله گروگانها در مقابل تهدید ضد انقلابیان مبنی بر اعدام گروگانها و با توجه به شروع برنامهریزی یک اعتصاب همگانی در زندان دوله تو و تحت فشار قرار گرفتن ضد انقلاب از طرف مردم کردستان برای تعیین موضع عملی مقابل رژیم بعثی عراقی و انزوای حزب دمکرات به علت وعدههای پوچ مبنی بر تصرف شهرهای فتح شده تا پایان زمستان و آغاز بهار باعث شد تا ضد انقلاب برای سرپوش نهادن بر تمامی مسائل فوق دست به بمباران زندان دوله تو بزند.
چگونگی وقوع فاجعهاوایل اردیبهشت 60 جلسهای با حضور دو تن از اعضای کمیته مرکزی حزب دمکرات و به نمایندگی قاسملو از دفتر سیاسی این حزب به نام جلیل گادانی و فتاح کاویانی و نیز سروان خلبان فراری به نام ایرج سلطانی که به اسم مستعار «امیر خلبان» مسئول منطقه اشنویه از طرف حزب دمکرات بود و 2 تن از افسران بعثی عراق به نام سرهنگ عیار عبد الرضا و رشید صالح از اداره استخبارات کرکوک عراق تشکیل شد که در این جلسه طرح بمباران زندان دوله تو از طرف سروان فراری ایرج سلطانی طرح و تصویب شد.
2 تن از اعضای دفتر سیاسی یعنی جلیل گادانی و فتاح کاویانی از طرفداران خط قاسملو و جلیل گادانی رابط حزب دمکرات با رژیم بعثی عراق بودند. سروان ایرج سلطانی خلبان مخصوص هلی کوپتر اشرف پهلوی بود که متواری شد و به حزب منحله دمکرات پیوست و به دفاع از حقوق خلق کرد پرداخت.
صبح روز 17 اردیبهشت 60 بر خلاف هر روز که برادران را به بیگاری میبردند در حیاط زندان نگه داشتند و تعداد نگهبانان و افراد مسلح که به 150 نفر میرسید، به 12 نفر تقلیل پیدا کرده بود و حتی بنا به گزارشات محرمانه هیات بدوی جریان، از سوی نخست وزیری، تعدادی از افراد حزبی و پیشمرگان حزب که بر اثر نافرمانی از دستورات حزب در زندان بودند به محلهای دیگری منتقل میشوند.
ساعت 10 صبح 1360/02/17 دو فروند هواپیمای عراقی در ارتفاع کم از بالای زندان رد شده و آبادی دوله تو در نزدیکی زندان توسط یکی از هواپیماها بمباران میشود. زندانبانان با دیدن این صحنه که به عنوان شروع عملیات بوده است، اسرا را به زور داخل زندان برده و در زندان را از پشت قفل میکنند و خود در اطراف زندان مستقر میشوند.
هواپیماها پس از بمباران آبادی دوله تو به طرف زندان برمیگردند و یک بمب و یک راکت به طرف ساختمان زندان پرتاب میکنند که ساختمان زندان بر سر برادران ویران شده و تعدادی شهید و تعدادی نیز مجروح و زیر آوار میمانند. پس از این عمل، یک بمب آتشزا شبیه ناپالم پرتاب میکنند که در رودخانه نزدیک زندان میافتد و حوضچه بزرگی درست میکند و پس از این عمل از منطقه دور میشوند.
پس از دور شدن هواپیماها چهار فروند هلیکوپتر توپدار وارد عمل شدند و برادرانی را که مجروح و یا زیر آوار مانده بودند و یا در اطراف ساختمان پراکنده شدهاند، زیر رگبار مسلسلهای سنگین کالیبر 50 میگیرند.
ترکیب هلیکوپترها که به صورت ثابت در بالای سر زندانیان و ساختمان خراب شده بودند به حدی ساده بود که با اسلحه سبک میشد، آنها را سرنگون کرد، ولی نه تنها پیشمرگان حزب به طرف هلیکوپترها تیراندازی نکردند بلکه در حین عملیات هلیکوپترها برادرانی که موفق میشدند جان سالم به در ببرند، مورد اصابت گلوله قرار میدادند با توضیح این که حداقل سه قبضه تیربار کالیبر 50 روی ارتفاعات مستقر بوده است که حتی یک تیر هم شلیک نکرده بودند.
در طی این حمله چند تن از زندانبانان حزب کشته شدند که با توجه به خطر جدی سرنگونی حزب دمکرات توسط مردم کردستان این سرمایهگذاری از طرف حزب دمکرات که چند تن افراد فریب خورده خود را فدا کرد بسیار طبیعی است. در این فاجعه حدود 130 نفر کشته و زخمی شدند که حدود 65 شهید و 60 مجروح داشتهایم.
یکی از نکات جالب که در فاجعه علاوه بر فاش شدن روابط بعث عراق با ضد انقلاب کردستان به چشم میخورد، رسوا شدن روابط پنهانی لیبرالها و متحدان آنها و حزب منحله دمکرات بود که وقتی این جریان اتفاق افتاد افرادی که برای اعتصاب فلان کس از دفتر هماهنگی ریاست جمهوری در یزد پیام مینوشتند یا برای فلان درگیری قائم شهر و یا قزوین و یا … چندین صحنه از نشریات خود را به آن اختصاص میدادند هیچ گونه عکس العملی نشان ندادند و حتی بنی صدر خائن به عنوان ریاست جمهوری و فرمانده کل نیرو برای این شهیدان که اکثراً از نیروهای نظامی بودند نگذاشت جریان مطرح بشود.
حزب خائن دمکرات برای فریب مردم پس از این فاجعه با انتشار یک اطلاعیه، حکومت بعثی عراق را محکوم کرد. در صورتی که ما موارد بسیاری بر هماهنگی مشترک نیروهای بعثی و ضد انقلاب در کردستان وجود داشت به عنوان مثال:
1_ تحویل سلاح و مهمات و امکانات مالی – سوختی و خواربار و پوشاک.
2 – بمباران مواضع نیروی انقلاب در هنگام درگیری جاده بانه – سردشت که باعث متلاشی شدن سازمان نیروهای خودی و شهادت برادر جناب سرهنگ شهرام فر شد.
3– توطئه مشترک تصرف پیرانشهر.
4 – توطئه مشترک باز پس گرفتن «قله دانشدانه» در نزدیکی پاوه.
5 – تسلیم شهر نوسود به بعثیون در هنگام شروع جنگ.
6 – تشدید درگیریها و به راه انداختن موج ترور و انفجار در شهرها.
7 – تسلیم پناهنگدگان عراقی و اعدام بعضی از پناهندگان توسط رژیم بعثی عراق.
8 – تسلیم خلبان یک هواپیمای سرنگون شده عراقی به رژیم بعثی عراق.
خون پاک برادران کرد، ارتش، سپاه و هیات هفت نفره جهاد سازندگی در اثر این بمباران، در هم آمیخته شد.