مسئله اساسی آن است که هر نوع راه حلی نباید باعث ایجاد خلأ در نهادهای حکومتی شود. بعضی افراد و بعضی روزنامه نگارانی که ما آنها را محترم محسوب میکنیم و واقع بین هستند، گفتند که حزب الله نمیتواند بگوید میخواهد مانع از بروز خلأ (قدرت) شود، زیرا خود این حزب، کشور را دو سال و نیم معطل کرده بود تا میشل عون به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد، اما این قیاس وسنجش اشتباه و ظالمانه است. ما باعث ایجاد خلأ در کشور نشده ایم. در مدت آن دو سال و نیم، دولت به کار خود ادامه میداد و نقش ریاست جمهوری را هم ایفا میکرد. مجلس نمایندگان هم در آن مدت فعال بود.
همه راهها باز و همه کارخانه ها، دانشگاه ها، مدارس و بیمارستان فعال بود و هیچ کسی به خیابانها نیامد. کار کشاورزان، ساخت و سازها و فعالیتهای تجاری و تردد خودروها ادامه داشت و هیچ چیزی در کشور مختل نشده بود. درباره تنها چیزی که کمبود وجود داشت، آن بود که باید یک فردی به عنوان رئیس جمهور در کاخ بعبدا مینشست و اختیاراتی را که قانون اساسی به او واگذار کرده است، برعهده میگرفت، اما اختیارات ریاست جمهوری برعهده دولت گذاشته شده بود. درست نیست که ما خلأیی را به کشور به مدت دو سال و نیم، تحمیل کردیم. بله درست است که ما مانع برگزاری انتخابات ریاست جمهوری شدیم، اما این مسئله با ایجاد خلأ در حکومت تفاوت دارد. مقایسه این دو شرایط با یکدیگر، قیاس مع الفارق است. بر این اساس میگوید روز گذشته رئیس جمهور، راه را برای مذاکره بر روی تظاهرکنندگان باز کرد.
اگر تظاهرکنندگان، رهبران مشخصی ندارند، خودشان رهبرانی را انتخاب کنند و هیئتهایی را انتخاب کنند که نماینده آنها باشند. اگر نمیتوانید یک رهبری واحد انتخاب کنید، مانند دیگر مناطق جهان، هر یک از میدانهای محل برگزاری تظاهرات، هیئتهایی را به عنوان نمایندگان خود انتخاب کردند. این هیئتها میتوانند به عنوان نماینده تظاهرکنندگان با یکدیگر دیدار کنند و درباره مطالبات شان که هماهنگ با مطالبات مردمی باشد، به توافق برسند. البته نه اینکه خواستههای آنها مطابق خواست بعضی طرفهای سیاسی باشد. آنها میتوانند نزد رئیس جمهور بروند و با او گفتگو کنند.
این مسئله به معنای آن نیست که تظاهرکنندگان باید از خیابانها و میدانها خارج شوند. به هیچ وجه اینطور نیست. میتوانید در خیابانها و میدانها باقی بمانید و زیر فشار مردمی، تظاهرات و اعتراضات، مذاکره کنید. مشکلی در این باره نیست. یکی از دستاوردهای مثبت اعتراضات مردم همین است. هیچ کسی مذاکره را پیشنهاد نمیکند تا تظاهرات متوقف شود. هر روز میتوانید تظاهرات و اعتراض کنید. مسایل مثبت و خوب تحرکات مردمی و چشم انداز و ارزیابی خود را بیان و راه درمان را هم مطرح کردم. میتوانید درباره همه چیز سخن بگویید.
از جمله وضع دولت، فساد و اوضاع اقتصادی البته در چارچوب مطالبات تظاهرکنندگان، سخن بگویید. اگر کسی تمایلات سیاسی دارد و میخواهد بر موج تظاهرات سوار شود، چنین کاری درست نیست و تظاهرکنندگان نباید چنین اجازهای به او بدهند. درباره مسئله بستن خیابانها باید بگویم که من بحثی درباره اصل این کار ندارم. ما میپذیریم که بستن راهها یکی از شیوههای اعتراضات مدنی است که تحرکات اعتراض آمیز یا نافرمانی مدنی به آن متوسل شوند. ما در گذشته به خیابانها آمدیم و خیابانها را بستیم. ما برای تحقق خواستههای خود در گذشته خیابانها را بسته بودیم و در آینده هم ممکن است چنین اقدامی صورت دهیم تا خواستههای به حق خود را محقق کنیم؛ بنابراین من بحثی درباره اصل این اقدام ندارم، بلکه حرف من درباره زمان این اقدام است.
با گذشته ۹ روز از بستن خیابانها و با توجه به اوضاع مالی، اقتصادی و معیشتی، بستن خیابانها مشکلات و دردهایی را برای مردم ایجاد کرده است که شما هم آنها را شنیدید. مردم میگویند روزی که نتوانم کار کنم، پولی به دست نمیآورم که غذای فرزندانم را تامین کنم. ۹ روز است که شما اجازه نمیدهید مردم به کارها و مشاغل خود بپردازند. اینها از تظاهرکنندگان نیستند. تعداد تظاهرکنندگان بسیار زیاد است، اما بقیه مردم چه کنند؟ بقیه مردم به خیابانها نیامده اند و در خانههای خود در همه مناطق، محبوس شده اند. شما آنها را از مشاغل و تامین معیشت شان محروم کرده اید. به ویژه که اوضاع معیشتی دشوار است.
بستن خیابانها بر اوضاع اقتصادی کشور تاثیر میگذارد. اما مسئله خطرناکتری هم وجود دارد. آنچه در بعضی خیابانها رخ میدهد آن است که ایستهای بازرسی ایجاد کرده اند، هر چند که سلاح در دست ندارند. اما بعضی جوانان که برای درگیری، اهانت و دشنام دادن آماده هستند، در این ایستهای بازرسی حضور دارند. شاهد تحقیر مردم در خیابانها هستیم. کسی را که با خودروی خود قصد عبور دارند، از خودرو پیاده و به او اهانت میکنند. این تصاویر در شبکههای تلویزیونی پخش شد و من بر اساس اطلاعات خاص این حرف را نمیزنم. مسئله خطرناکتر از همه اینها، درخواست کارت شناسایی از کسانی است که قصد دارند از خیابانها عبور کنند.
این اقدام یادآور چه چیزی در لبنان است؟ اگر جوانان و نسل جدید به خاطر ندارند از پدران و مادران خود سوال کنند که این کار چه معنایی دارد که از مردم در خیابان ها، درخواست کارت شناسایی کنند؟ بعضی خیابانها به ایستهای بازرسی برای باج گیری تبدیل شده است. یعنی به عنوان مثال از کسی که میخواهد به بیمارستان برود، خیابان را باز میکنند به شرط آنکه ۵۰ دلار یا ۱۰۰ هزار لیره پرداخت کند. مسافری که میخواهد به فرودگاه برسد باید ۱۰۰ دلار بپردازد. این اقدام چه معنایی دارد؟ آیا این اقدام نافرمانی مدنی و یک اقدام اعتراض آمیز است؟
من نمیخواهم هیچ کسی را مسئول این اقدامات معرفی کنم، اما میگویم اگر واقعا به اراده مردم احترام میگذارید، نظرسنجی برگزار کنید و اگر اراده مردمی در لبنان در حد ۵۰ درصد از بسته ماندن خیابانها حمایت کنند، خیابانها بسته بمانند. اما مردم خواهان آن هستند که خیابانها بازگشایی به تظاهرکنندگان میگویم که اینجا کشور شماست و شما از فقرا دفاع میکنید یا خودتان فقیر هستید. شما خواستههای به حق و دردها و رنجهایی دارید و رنج و درد دیگران را میفهمید. به همین علت از شما تظاهرکنندگان میخواهم خودتان خیابانها را باز کنید. هیچ کسی از شما نمیخواهد از خیابانها و میدانها خارج شوید.
میتوانید با تعداد بیشتری در خیابانها و میدانها حاضر شوید و تظاهرات خود را گسترش دهید. به هیچ وجه مشکلی در این باره وجود ندارد. حتی در یک بزرگراه میتوانید در یک طرف تظاهرات کنید و طرف دیگر را بر روی مردم باز بگذارید. از مردم و تظاهرکنندگان میخواهم مؤدبانه و با احترام، مسئولانه و برادرانه میخواهم خیابانها را باز کنند تا مردم بتوانند به مشاغل و کارهای خود بپردازند و بتوانند به دانشگاه ها، مدارس و بیمارستانها دسترسی پیدا کنند. در این باره مشکلی وجود ندارد.
نکته مهم دیگری که باید به آن اشاره کنم آن است که عدهای تلاش میکنند فضایی در کشور ایجاد کنند که کسی در حکومت یا گروههای سیاسی، ارتش را به سوی درگیری با تظاهرکنندگان و تیراندازی به سوی آنها سوق دهند. این حرف دروغ و افترا و فریبکاری است و به هیچ وجه درست نیست. ماموریت ارتش نیست که برای متفرق کردن تظاهرکنندگان و معترضان به خیابانها و میدانها بیاید، بلکه وظیفه آن حمایت از تظاهرکنندگان است. در سال ۲۰۰۵، لبنان شاهد حوادثی بود و تظاهرات در آن زمان برای مطالبات اجتماعی نبود، بلکه مسایل سیاسی مطرح بود. همه ما آن را به خاطر داریم. در آن زمان، فرمانده وقت ارتش از من و فکر میکنم از دیگران سوال کرد که عدهای از او میخواهند تظاهرکنندگان را با توسل به زور متفرق کند، حتی اگر این اقدام منجر به تیراندازی به طرف تظاهرکنندگان شود، او از ما سوال کرد نظر شما چیست؟ ما گفتیم که به هیچ وجه چنین اقدامی را نمیپذیریم و آن را رد میکنیم.
ارزیابی ما از آن تظاهرات در میدان الشهداء و طرح سیاسی آن بود که آن را رد میکردیم. ما میدانیم که هدف قرار دادن تظاهرکنندگان چه معنایی دارد. زیرا در ماه سپتامبر سال ۱۹۹۳ به ما حمله کردند و شماری از ما شهید و زخمی شدند. در زمان همان فرمانده ارتشی که گفتم، به سوی تظاهرکنندگان و جوانان و مردم در منطقه المشرفیه که برای مطالبات اجتماعی تظاهرات کرده بودند، تیراندازی شد. دیدگاه ما آن است که ارتش و نیروهای امنیتی لبنان نباید به سوی هیچ کسی تیراندازی کنند. البته حاکمیت باید به مسئولیت خود عمل کند و اگر تعرضی به اموال عمومی، تعرض به مردم یا ایستهای بازرسی برای باج گیری از مردم ایجاد شود، حاکمیت در این باره مسئول است و از مسئولیت خود در این باره آگاهی دارد.
وضعیت کنونی این جنبش (تظاهرات) با آنچه در آغاز کار بود تفاوت کرده است. در آغاز، اعتراضات به صورت مردمی و خودجوش ظهور و بروز پیدا کرد و احزاب و سفارتخانهها در آن نقشی نداشتند و سوء استفادهای نیز در کار نبود و تنها سخن از خواستههای اجتماعی و حیاتی و معیشتی مطرح بود و دغدغهها مردم و فقر و گرفتاریهای شهروندان مدنظر بود، اما هم اکنون اعتراضات تا حد زیادی -اگر نگوییم صد در صد- تغییر کرده است و دیگر مثل قبل نیست.
هم اکنون این جنبش (اعتراض آمیز) با فعالیتهای روزانهای که در پیش گرفته است و با شعارهایی که سر میدهد و با مواضعی که اتخاذ کرده دیگر یک جنبش مردمی خودجوش نیست. هم اکنون این جنبش را برخی از احزاب، نیروهای سیاسی، افراد و تشکلهای معین و مشخصی -که من نمیخواهم امروز نام آنها را ببرم- رهبری میکنند. این جنبش مدیریت میشود و کسانی که رهبری این جنبش را به دست گرفته اند هماهنگی میکنند و همچنین از این جنبش پشتیبانی مالی به عمل میآید. هیچ کس منکر اینکه از این جنبش پشتیبانی مالی به عمل میآید نیست، زیرا وقتی بخواهی یک جشن سه ساعته برگزار کنی نیاز به پول و امکانات مالی وجود دارد و این از امور بدیهی است.
ادامه راهپیماییها و ادامه حضور در خیابانها و تامین خورد و خوراک و نوشیدنی و دارو و حضور رسانهها و تسهیلات همه نیازمند پول است و این پولها از جیب فقیران داده نمیشود بلکه طرفهایی هستند که این امور را تامین مالی میکنند. این طرفها چه کسانی هستند؟ من هیچ کس را متهم نمیکنم، اما امیدوارم آنهایی که خود را رهبر این جنبش میدانند بیایند و برای ما شرح دهند که چه کسی از این جنبش پشتیبانی مالی به عمل میآورد. مبالغ هنگفتی در برخی جاها هزینه میشود. ما انتظار داریم در این زمینه نیز شفافیت به خرج داده شود و بیایند و بگویند آنکه پشتیبانی مالی میکند فلان کس از فلان کشور یا فلان سفارت است یا فلان ثروتمند یا فلان موسسه است. تا مشخص شود آنهایی که این پولها را میدهند این سفارتهایی که پول میدهند آیا به دنبال مصلحت ملت لبنان هستند یا آنکه اندیشههای شیطانی در سر میپرورانند و به کمین فرصتها نشسته اند.
باید معلوم شود که چه کسی این پولها را میدهد تا مشخص شود این پولدارهایی که در این زمینه هزینه میکنند این پولها را از طریق نامشروع و معاملات نامشروع به دست آورده اند یا آنکه پول پاک است. مساله پشتیبانی مالی از این جنبش دستکم سوال و تردیدی در ذهن مردم ایجاد میکند و طبیعی است که پرسیده شود این پولها از کجا آمده است. حزب الله وقتی دست به فعالیتی میزند من صراحتاً اعلام میکنم که پول این کار از کجا آمده است و این را پنهان نمیکنم و از گفتن آن نیز شرم ندارم هرچند که برخی میآیند و این مساله را محکوم میکنند. خوب شما هم بیایید و بگویید که منشاء پولهایی که برای این راهپیماییها خرج میشود از کجا است.
خواستههایی که امروز از آن سخن گفته میشود خواستههایی نیست که مردم خوبی که به صورت خودجوش به خیابانها آماده باشند خواهان آن باشند. هم اکنون میگویند که ما خواهان سرنگونی نظام هستیم. اصلاً در لبنان «سرنگونی نظام» چه معنایی دارد. اصلاً در لبنان، نظامی همچون دیگر نظامهای موجود در دنیا وجود دارد؟ گفته میشود ما خواهان سرنگونی نظام طائفهای هستیم. بسیار خوب اگر این تحرک مردمی که ما در میدانها و خیابانها شاهد آن بودیم جداً خواهان سرنگونی نظام طائفهای است و میخواهد تقسیمات سیاسی طائفهای را بر هم بزند ما نخستین کسی هستیم که از این خواسته حمایت میکنیم، و شما بفرمایید ساز و کارهایی مسالمت آمیز و مطابق با قانون اساسی برای این منظور ارائه کنید تا ما این هدف را تحقق ببخشیم، اما واقعیت این است که مردم به خاطر این مساله به خیابانها نیامده اند.
ممکن است منظور از سرنگونی نظام، ایجاد خلاء حکومتی باشد، آیا مردم واقعاً خواهان ایجاد خلاء حاکمیتی هستند. اگر شما از تمامی کسانی که به خیابانها آمده اند بپرسید که آیا شما خواهان چنین چیزی هستید میگویند مسلماً نه، ما میخواهیم خورد و خوراک مان تامین شود داروی مان تامین شود میخواهیم زندگی کنیم، خواهان فرصت شغلی هستیم، ما خواهان دادگستری عادلانه و بی طرف هستیم، ما امنیت و ثبات میخواهیم ما به دنبال عدالت اجتماعی هستیم. اینها خواستههای معترضان است.
یکی از طرفهایی که هم اکنون در این جنبشی که به راه افتاده فعال و پویا است برگهای را تهیه کرده است و این برگه را تبلیغ میکند. این برگه چیست؟ این است که ما از شورای امنیت سازمان ملل متحد میخواهیم که لبنان را تحت بند هفتم منشور سازمان ملل متحد قرار دهد. آیا این خواسته، خواسته تظاهرات کنندگان و معترضانی است که به خیابانها آمده اند؛ بنابراین خواستهها را به جای دیگری کشانده اند. حتی در برخی از عرصهها و میدانهایی که حضور یافته اند مقاومت را به تروریست بودن توصیف کرده اند و علیه سلاح مقاومت تبلیغ کرده اند.
جدای از روایی و ناروایی این خواسته ها، باید گفت: اینها خواستههایی نیست که مردم به دنبال آن باشند. همه شبکههای تلویزیونی بایگانی دارند و تصاویری که دارند معلوم است مربوط به چه زمانی است. این تصاویر گویای آن است که مردمی خوش نیت به صورت خودجوش به خیابانها آمدند و در این تصاویر مشخص است که خواستههای آنها چیست و شما اینها را بررسی کنید و ببیند که خواستهها چه بوده است. شما ببینید که آیا خواستههایی که آنها مطرح میکردند همین خواستههایی است که هم اکنون بیان میشود.
آیا امروز ما با یک جنبش مواجه هستیم؟ پاسخ به این سوال منفی است. هم اکنون نیروها و احزابی سیاسی و تشکلهایی هستند که برای تحقق اهداف خود سوار بر موج مردمی شده اند، آن هم اهدافی که همه گروهها درباره آن اتفاق نظر ندارند و مورد اختلاف است.
من تمایل دارم که این توصیف را انجام بدهم تا اینکه به مساله بعدی برسیم. از کسانی که پس گذشت هفت روز از آغاز اعتراضات همچنان در خیابانها حضور دارند و راهپیمایی میکنند باید این سوال را پرسید که آیا شما نمیخواهید خواستههای تان محقق شود، مسلماً پاسخ مثبت است. باقی ماندن در خیابانها آن هم بی آنکه دیگر تعداد راهپیمایان افزایشی پیدا کند، ممکن است این اهداف و خواستهها را تحقق بخشد و ممکن است موجب تحقق این خواستهها نشود. اگر این راهپیماییها بتواند خواسته معترضان را برآورده کند باز هم این امر نیازمند زمان است.
امروز راهپیماییها به وضعیت قبلی خود باقی نمانده است بلکه به دنبال اضافه شدن است. اضافه دو بخش دارد یکی اینکه آیا مقامات حکومتی برای گفتگو آماده اند؟ بله آماده گفتگو هستند. بخش دوم اینکه شما بروید و با مقامات گفتگو کنید، آیا زمان آن فرا نرسیده که این جنبش رهبری داشته باشد. رهبر این جنبش کجاست. برخی میآیند و سخنی عامیانه بیان میکنند و میگویند همه ما رهبران این جنبش هستیم. این نوع سخن گفتن در زمان شروع اعتراضات و روزهای اول صحیح بود، اما وقتی که به مرحله راه حلها رسیده ایم این چنین سخنی صحیح و دقیق نیست بلکه مغالطه است.
تظاهرکنندگان برای تحقق اهداف شان باید مشخص کنند که چه کسی نماینده آنها است تا با حکومت به گفتگو بپردازد. چرا رهبران این جنبش را مشخص نمیکنند؟ آیا این جنبش هم اکنون رهبری دارد؟ من به شما میگویم آری، رهبر دارد، اما رهبری که نمایان و آشکار نیست. خوب چرا نمیخواهند وضعیت خود را مشخص کنند، این مساله دلایل زیادی دارد. من برای اینکه وقت مان هدر نرود فعلاً نمیخواهم دلایل این مساله را بگویم بلکه خود آنها باید دلایل این مساله را بیان کنند. البته این جنبش رهبری واحد ندارد. با توجه به اینکه احزاب و تشکلها و افراد مختلفی در پشت این جنبش قرار دارند این جنبش رهبری واحد ندارد. کسانی که رهبری این جنبش را در دست دارند باید این مساله را اعلام کنند، زیرا راهپیمایان باید بدانند که دارند پشت سر چه کسی حرکت میکنند.
تظاهرکنندگان باید بدانند که چه گروههایی رهبری آنها را بر عهد دارند، زیرا مردمی که در این جنبش شرکت میکنند با حضورشان در راهپیماییها سختی میکشند. من قصد دارم منصفانه گروههایی را که رهبری جنبش را بر عهده دارند برشمارم. یک گروه گروهی هستند که میهن پرست، پاک و مخلص و صادق هستند که قلب شان همراه با قلب مردم است. اما اینکه این گروه تا چه حد و چند درصد بر جنبش تاثیر دارند جای بحث و بررسی دارد. گروه دیگر برخی احزاب سیاسی معروف هستند که برخی از آنها در حکومت بوده اند و استعفا داده اند و برخی از آنها سابقاً دههها قدرت را به دست داشته اند و این احزاب پیشینه و طرح و برنامههای خاص خود را دارند و ارتباطهای خارجی و داخلی مشخصی دارند.
یک گروه هم عبارت از تشکلها و نهادهای سیاسی جدیدی است که در برهه اخیر تاسیس شده اند و در انتخابات پارلمانی شرکت کرده بودند و مبالغ سنگینی در انتخابات پارلمانی هزینه کرده بودند هرچند که بر اساس قانون نسبی موفقیت بسیار اندکی در پارلمان به دست آوردند و تعداد کمی از آنها به پارلمان راه یافتند. گروهی نیز هستند که متشکل از تشکلها و افرادی هستند که با سفارتخانههای بیگانه و سازمانهای اطلاعاتی بیگانه مرتبط هستند. اینها بخش عمده کار را تشکیل میدهند. اینها جنبشی را که به راه افتاده مدیریت میکنند، برخی از این اشخاص از فاسدان هستند بلکه فاسدتر از آنها پیدا نمیشود.
امروز کسانی مدعی مبارزه با فساد شده اند و مرا و حزب الله را به فساد متهم میکنند که خودش از فاسدترین فاسدان است و پروندههایی در دستگاه قضایی لبنان دارد. برخی نیز در حکومت کنونی لبنان هستند -که من متهم به دفاع از اینها هستم- و اینها وکلای این شخص فاسد در دستگاه قضایی لبنان هستند. من نمیخواهم نام این افراد را ببرم و همینها هم اکنون در سمت رهبری این جنبش مردمی قرار گرفته اند. کسانی هستند که به دنبال انتقام گیری سیاسی هستند. کسانی هستند که به دنبال تصفیه حسابهای سیاسی هستند. کسانی هستند که به دنبال تثبیت جایگاه مردمی خود هستند و اینگونه میکوشند که برای انتخابات آتی زمینه سازی کنند. من اسامی تمامی این گروهها را دارم. اما وقت خود را با نام بردن از اینها هدر نمیدهیم.
کسانی که به خیابانها میآیند و راهپیمایی میکنند باید توجه داشته باشند و بدانند که چه کسی را برای شنیدن صداها و رنجهای شان امین قرار داده اند. چه تضمینی وجود دارد که اینهایی را که برشمردیم از این جنبش برای اهداف شخصی و حزبی خود سواستفاده نکنند. چه تضمینی وجود دارد که اینها از این جنبش برای خدمت به طرحهای سیاسی خارجی سوء استفاده نکنند. من به معترضان میگویم که پذیرش رهبری برخی از این افراد با خواستههای خود شما نیز در تناقض است. وقتی شما میگویید ما به دنبال مبارزه با فساد، ناکارامدی و پارتی بازی هستیم و مردم را متهم به فساد و ناکارامدی میکنید آیا میخواهید یک ناکارامد را با ناکارامدی دیگر جایگزین کنید، آیا میخواهید فاسدی را با فاسدی دیگر جایگزین کنید. چنین چیزی در جهان وجود ندارد.
انقلابهای مردمی و جنبشهای اعتراضی همیشه رهبرانی آشکار و جایگزینهای مشخصی را ارائه میکند تا مردم جایگزین را مشاهد کنند. جایگزین باید بی طرف، پاک، میهن پرست، کارآمد و مخلص باشد و ارتباطی با سفارتخانههای خارجی نباشد و بتواند مدیریت بهتری داشته باشد و بتواند مسائل و دغدغههای مردم را برطرف کند. باید از جنس مردم باشد و زندگی آنها را لمس کرده باشد نه آنکه امپراتور باشد و زندگی امپراتوری داشته باشد. باید چنین شخصی به عنوان جایگزین برای مردم مطرح شود و آنگاه ما آماده ایم که راهپیمایی و تظاهرات کنیم، زیرا جایگزین ما آمده است، ما که نمیخواهیم به سمت خلاء سیاسی برویم یا آنکه کسی را که فاسد میپنداریم با آن کسی که قطعاً فاسد است جایگزین کنیم. این پرسش من است، این مطلب سخن برادرانهای است که من با تظاهرکنندگان دارم.
من همچنین پیشنهاد میکنم فرد یا افرادی که خود را رهبر این جنبش میدانند در دستگاه قضایی لبنان حاضر شوند تا معلوم شود پروندهای دارند یا نه. اگر کسی آنها را به فساد متهم کرد خوب است که آمادگی خود را برای حاضر شدن در دستگاه قضایی لبنان اعلام کنند نه آنکه بگریزند. البته شاید کسی فرار نکند و نباید به شایعه فرار مسئولان توجه کرد. الان طوری شده است که راهها را میبندند و وقتی میپرسیم چرا راه را بسته اید میگویند میترسیم مسئولان فرار کنند. راه فرودگاه را میبندند و میگویند برای اینکه مسئولان از طریق فرودگاه فرار نکنند دست به چنین کاری زده ایم. دنیا به این شیوه و به این سخنان سخیف میخندد.
شما چهره حقیقی خود را نمایان کنید، اگر حزب هستید بیایید و بگویید ما حزب هستیم، این رئیس ما است و این وزرای ما و این نمایندگان ما در پارلمان هستند و اگر کسی ما را متهم به فساد میکند ما آماده ایم در دستگاه قضایی حاضر شویم. در جنبش، اگر رهبرانی شایسته، لایق و کارآمد باشند که به دنبال اصلاحات بوده و با فساد مبارزه کنند و جلوی ریخت و پاشها را بگیرند و فاسدان را زندانی کنند و چهره کشور را تغییر داده اقتصاد را بسازند و کشور را از مصایبی که گرفتار آن است نجات دهند ما همه با آن بیعت میکنیم، جنبش جایگزینی میخواهد که طائفه گرا نباشد و منطقش، منطق طائفه گرایی و منطقه گرایی نباشد بلکه با روحیه میهن پرستی کار کند، ما با چنین شخصی بیعت میکنیم. شما چنین جایگزینی را به ما ارائه کنید.
مساله دیگری که حساسیت زیادی روی آن است و من میخواهم آن را با هواداران مقاومت، و محیطی که مقاومت به آن تعلق دارد و با تمامی دوستان و همپیمانان مقاومت در میان بگذارم. این مساله این است که من اولین کسی بودم که گفتم این جنبش یک جنبش خودجوش است و وابسته به سفارتخانهها و احزاب نیست. حرف من در روز اول، دوم و سوم اعتراضات همین بود. طرفهای بسیاری با من تماس گرفتند و گفتند ما نگران هستیم و من به آنها گفتیم مسالهای که موجب نگرانی باشد وجود ندارد و این یک مساله مردمی و خودجوش است و پای خواستههای برحقی در میان است و تنها یک نگرانی وجود دارد که بعداً کسانی بیایند و بر این موج سوار شوند، و ممکن است برخی سفارتخانه، کشورها و احزاب سیاسی بخواهند از این راهپیماییها سوء استفاده کنند و این احتمال وجود دارد، اما هم اکنون مسالهای که باعث نگرانی شود وجود ندارد.
من به طور قاطع نظریه توطئه را رد میکردم. اما در روزهای اخیر مجموعهای از اطلاعات و دادهها از جاهای مختلف در اختیار ما قرار گرفت که حاکی از آن بود که لبنان وارد مرحلهای شده است که به لحاظ سیاسی در سطح جهانی و منطقهای مورد هدف قرار گرفته است و بیگانگان طرفهای داخلی را به کار میگیرند. دیگر مساله، مساله جنبش مردمی و اعتراضات مردمی نیست. دیگر مساله بهداشت، محیط زیست، فرصت شغلی، فساد و دیگر مشکلات در میان نیست.
رسانه های کشورهای منطقه و رسانه های خارجی را ببینید و مقالات، تلویزیون ها، شبکه های اجتماعی، ارتش الکترونیک و همه اقدامات تحریک آمیزی که انجام می شود را ببینید. بله اینکه گفته می شد که مردم خواسته هایی دارند و مردم دردهایی دارند این در روز های اول اعتراضات کاملا درست بود. با همه احترامی که برای همه مردم و جریان های سیاسی قائل هستم اکنون اوضاع و شرایط تغییر کرده است. ان شالله شرایط و اوضاع لبنان به گونه ای که برای این کشور نقشه کشیده اند نشود.
ما به مردم می گوییم این مساله ای که ما می گوییم احتمال است اما به نظر من این موضوع چیزی بیش از یک احتمال باشد. اظهارات و موضع سفارتخانه ها را باور نکنید. امروز سفیر آمریکا و برخی دیگر از سفرا می گویند که ما نمی خواهیم دولت لبنان سرنگون شود اما مهم نیست که آنها چه می گویند مهم این است که چگونه عمل می کنند. مهم این نیست که چه می گویند و چه وعده می دهند بلکه مهم این است که سی آی ای و دستگاه های اطلاعاتی چه اقداماتی را انجام می دهند.
شما ببینید اسرائیل، رسانه های اسرائیلی و حامیان آنها چه اقداماتی را انجام می دهند. معنای این اقدام اسرائیل چیست که اسرائیل برخی از لبنانی های حاضر در رژیم صهیونیستی را به حرکت به سوی مرزها لبنان تشویق می کند تا با جنبش های اعتراضی همراه شوند اما ما (مقاومت) این اقدامات را به خوبی حس می کنیم. من نگرانم اما برخی می گویند که نگرانی ما توجیهی ندارد اما من نگران مقاومت نیستم من نگران کشور هستم. برخی تلاش می کنند تنش های اجتماعی و امنیتی و سیاسی باشد تا در کشور جنگ داخلی رخ دهد.
امروز چند کشور در منطقه است که درگیر جنگ داخلی شده است؟ امروز وضعیت عراق چگونه است و چه بر سر این کشور آمده است؟ بروید و شرایط سایر کشورها را ببینید می خواهید وضعیت لبنان نیز مانند این کشورها شود؟ امروز در معادلات داخلی قوی ترین طرف (حزب)، مقاومت است. من کسی را تهدید نمی کنم حالا اگر کسی می خواهد از این انگشت من بترسد خوب بترسد مشکلی نیست. من کسی را تهدید نمی کنم من توصیف می کنم، قوی ترین طرف و حزب در لبنان مقاومت است بنابراین ما نگران مقاومت نیستیم ما نگران کشور هستیم.
ما نگران کشور هستیم کشوری که ارتش، دولت، مردم و مقاومت را شامل می شود، لبنان با همه این عناصر، مصونیت دارد و قدرتمند است. حالا اسرائیل می خواهد از لبنان قدرتمند ناراحت شود و این کشور را تهدیدی برای موجودیت خود بداند یا نداند. بنابراین در صورتی که کشور به جنگ داخلی گرفتار شود دیگر دولتی وجود نخواهد داشت ارتش مجبور به انجام اقداماتی می شود که در گذشته انجام داده است، مردم رها می شوند و مقاومت به تدریج تضعیف خواهد شد این ها به سود کیست؟ ساعت را نگاه کنید این دوران جزئی از تاریخ است ان شاالله که اتفاقی رخ ندهد اما با این وجود من به شما می گویم که من اطلاعاتی در اختیار دارم که نسبت به شرایط کنونی شک و تردید دارم.
برخی از مردم در داخل لبنان از همه چیز ناامید هستند تنها روی یک چیز حساب باز کرده اند و آن جنگ آمریکا با ایران و تغییر چهره منطقه و سرنگونی محور مقاومت است اما گروه هایی در داخل لبنان هستند که بسیار امیدوراند. جنگ آمریکا با ایران رخ نخواهد داد امریکا با محور مقاومت جنگ نخواهد کرد شما ببینید امریکا در شرق فرات و در منطقه خلیج فارس چه عملکردی داشته است شما صحبت های ترامپ را گوش کنید و با این عملکرد او مقایسه کنید. بنابراین اگر این گزینه درستی نیست پس گزینه دیگری را انتخاب کنید. من مطمئن هستم که رهبران اصلی جنبش مردمی نگران لبنانی ها هستند و مورد اطمینان مقاومت هستند.
مقاومت جدای از لبنان مورد هدف (دشمنان) قرار نمی گیرد چرا که این مقاومت از کشور و مردم و کرامت و سعادت و زندگی و خون و آبروی مردم حفاظت می کند. من به همه نیروهای مقامت و به همه مردم می گویم موضوعی که این روزها مطرح شده است دارای ابعادی فرهنگی و سیاسی است در برخی از احزاب نظرات و دیدگاه های مطرح می شود که البته این مساله به خودی خود خوب است. امام حسین (ع) اسوه و نمونه ای از انقلاب و قیام ضد ستمکاران و فاسدان و حامیان مظلومان است طرح این موضوع بسیار خوب است.
برخی می گویند شما با عدم مشارکت در جنبش اعتراضی اخیر در اردوگاه امام حسین (ع) نیستید. می گویند اکنون جنبش مردمی حاضر در خیابان ها اردوگاه امام حسین (ع) هستند و شما خارج از اردوگاه امام حسین هستید. برخی با این ادبیات و با این منطق سخن می گویند و مردم نیز در این باره سوال می کنند که البته اشکالی ندارد اما اینکه درباره دیگران با لحنی تند صحبت شود این ظلم است چرا که امام حسین (ع)، عاشورا و کربلا همه حوادث و شعارهای حق است و در راستای حمایت از مظلومان بود.
بنابراین همه عناصر آن کامل بود علاوه بر این واقعه عاشورا عنصر چهارمی نیز داشت و آن این اینکه این قیام رهبری علنی داشت رهبری که مخلص، صادق، زاهد، عادل و فداکار بودو آماده بود تا خود، فرزندان و همه خانواده خود را برای حمایت از مظلومان فدا کند. این کربلاست کربلا و عاشورا یعنی جایگزینی امن و مورد اعتماد یعنی (حکومت) جایگزینی که می توانی خون، اموال، کرامت، آبرو و آینده همه مردم را فدای آن کرد امام حسین (ع) خود را به عنوان جایگزین معرفی کرد امام حسین (ع) تنها رهبر انقلاب نبود بلکه امام حسین (ع) خود را به عنوان جایگزینی برای گروه حاکم مستبد و ظالم معرفی کرد و اگر به عراق رفت به این دلیل بود که مردم عراق با او بیعت کردند. رفت تا حاکم باشد و حکومت تشکیل دهد اما اتفاق دیگری رخ داد.
وقتی از امام حسین (ع) سخن می گوئیم و یک جنبش خاص را شبیه قیام امام حسین (ع) می دانیم باید مساله ای حق باشد که شعارهای بر حق سر می دهند رهبری آشکار و علنی داشته باشد که صادق، عادل، مخلص، فداکار و جاگزینی مناسب (برای دولت) فعلی باشد. اگر این چنین قیامی باشد من امروز در ساعت 5 و 6 دقیقه عصر به شما می گویم من و همه حزب الله سربازان این جنبش خواهیم بود و ما این آمادگی را داریم که خون، جان، جگر گوشه ها و اموال خود را در جهت تحقق اهداف این جنبش فدا کنیم چرا که این جنبش شبیه جنبش امام حسین (ع) است. بنابراین اگر جنبشی با این ویژگی ها نیست پس امام حسین (ع) را رها کنید و این مساله دیگری است. اجازه بدهید تا از تحولات، شرایط و خطرها و به چالش های پیش روی کشور بپردازیم.
بر اساس همه توضیحاتی که داده شد من در گذشته می گفتم در صحنه حاضر شوید و یا حاضر نشوید این مساله به شما مربوط می شود. در روزها ابتدایی آغاز تظاهرات ما نه کسی را به تظاهرات تشویق کردیم و نه مانع تظاهرات کسی شدیم ما کاری به قضاوت هایی که می شود نداریم برخی می گویند حزب الله ضد اعتراضات است و برخی دیگر می گویند حزب الله عامل شکل گیری تظاهرات است. من صادقانه به شما می گویم ما نه به تظاهرات تشویق کردیم و نه مانع تظاهرات شدیم و مردم خود جوش در خیابان ها حاضر شدند.
روز شنبه ما از احزاب و حامیان حزب الله درخواست کردیم که در خیابان ها حاضر نشوند ما اجازه نمی دهیم که احزاب (حامی حزب الله) بر موج سوار شوند چرا که حضور علنی حزب الله در کنار شما بر اهداف و خواسته های جنبش تاثیرگذار خواهد بود ما باید صادق باشیم. بنابراین برداران و خواهران ما در خیابان ها حاضر نشدند اما بخشی از مقاومت از دوستان و همپیمانان مقاومت در مناطق مختلف در تظاهرات شرکت کردند و این حضور بیانگر موضع خاص هر یک از آنها بود.
امروز من درباره همه سوال ها، شرایط و تحولات و همه شک و تردید ها و ترس ها آشکارا سخن می گویم برخی از مردم به من می گویند ما نمی دانیم چه کار کنیم به جمع معترضان بپیوندیم یا نه. برخی در شبکه اجتماعی می گویند سید اگر یک سرفه کردی ما در تظاهرات شرکت می کنیم و اگر دوبار سرفه کردی یعنی اینکه ما در تظاهرات شرکت نکنیم نه این طور نیست من صراحتا نظر خودم را بیان می کنم. من از حامیان مقاومت می خواهم که در تظاهرات شرکت نکنند حتی از جوانانی که اخیرا در تظاهرات شرکت کرده اند و مطالباتی داشته و علاوه بر این، از مقاومت حمایت کرده اند می خواهم که در تظاهرات شرکت نکند چرا که وقتی در برخی از تجمعات گفته می شود که حزب الله تروریسم است و سایر تظاهرکنندگان سکوت می کنند و یا اینکه برخی از تظاهرکنندگان خواستار باز شدن پرونده سلاح های مقاومت هستند و برخی دیگر در سایر میدان ها و یا در رسانه ها سکوت می کنند شما عدالت رسانه ای را ببینید!
این رسانه ها هر گاه که برخی از تظاهر کنندگان می گویند که حزب الله تروریسم است می گویند این ها شهروندان لبنانی هستند و این ها گروه های حزبی نیستند بلکه مردم هستند! اما وقتی که جوانان از مقاومت دفاع می کنند؛ می گویند (این ها مردم عادی نیستند) این ها گروه هایی حزبی هستند که به خیابان ها آمده اند تا جنبش مردمی را مختل کنند. من از جوانان می خواهم که در تظاهرات شرکت نکنند نیازی نیست که از مقاومت دفاع کنند اگر نیاز باشد که از مقاومت دفاع کنیم ما از طریق سیاسی، رسانه ای، حتی در خیابان ها و میدان ها و منبر ها می توانیم از مقاومت دفاع کنیم. ما نمی خواهیم که تهمتی به ما زده شود بنابراین من از جوانان (مقاومت) می خواهم که در تظاهرات شرکت نکنند.
ما به همه آمال و آرزوها و دردها و رنج ها احترام می گذاریم و جریان های مختلف اگر فکر می کنند که از این راه می توانند به خواسته های خود برسند ما با آن ها مخالفت نمی کنیم. مقاومت سخن و موضع روشنی دارد. ما مصلحت نمی دانیم که در این تظاهرات ها شرکت کنیم بلکه مصلحت را در این می بینیم که از این تظاهرات دوری کنیم اما تحولات را دنبال می کنیم طبیعتا اگر این تظاهرات ها دستاوردی داشت که این دستاورد ها برای همه لبنان خواهد بود و اگر خطر و یا پیامدهای منفی داشته باشد ما حاضر هستیم و آن را به دقت دنبال می کنیم.
ما همه تلاش خود را برای گفتگو و مذاکره به کار می بندیم چرا که همه ما به خواستار امنیت و آرامش، صلح و راه های مسالمت آمیز و اقدامات حکیمانه هستیم. این ها موضوعاتی بود که دوست داشتم امروز بیان کنم. دوستان و همپیمانان ما که ما با آنها در یک خط سیاسی هستیم و با هم در موضوعات استراتژیک هم نظر هستیم امیدوارم که امروز به خوبی صحبت های من را شنیده باشند من از آنها می خواهم که فکر کنند. من به انتخاب های آنها احترام می گذارم من از انگیزه ها و دغدغه های آنها آگاهم همه طرف ها ممکن است که نظرات و محسابات خاص خود را داشته باشند اما شرایطی کنونی شرایطی است که دشمن ما را رصد می کند به خصوص اگر ورود به مذاکره و گفتگو با رئیس جمهور رد شود این بدین معناست که کاسه ای زیر نیم کاسه است یعنی اینکه از جهت سیاسی کشور با همه عناصر قدرت آن مورد هدف قرار گرفته است.
من می گویم شما اوضاع و شرایط را بررسی و ارزیابی کنید و تصمیم درست و مناسب را بگیرید. از خداوند متعال می خواهیم که ما را در تشخیص و ارزیابی درست و اتخاد موضع حکیمانه و درست موفق کند. از خداوند متعال می خواهیم که ما را در حمایت از کشور و مردم یاری کند. از خداوند متعال می خواهیم که مردم لبنان را در عبور از شرایط سخت کنونی و تحقق همه مطالبات و آرزوها و آینده ای روشن، یاری رساند.