پخش زنده
امروز: -
به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری صدا و سیما؛ دبیرکل حزب الله لبنان, با اشاره به راهپیمایی میلیونی مردم ایران در روز جهانی قدس اظهار داشت حتی رسانه های وابسته به مقاومت هم در ارائه تصاویر و خبر از این راهپیمایی عظیم نتوانستند حق مطلب را ادا کنند.
سید حسن نصرالله در سخنانی در جمع پرشور مردم لبنان در مراسم روز جهانی قدس که در ضاحیه بیروت برگزار شد, ضمن تشکر از مشارکت گسترده مردم در این روز باشکوه, روز قدس را روزی جهادی, دینی و اخلاقی خواند و گفت این روز با دین, عقیده, ایمان, جهاد, حال, آینده, سرنوشت, عزت, کرامت, آزادی و مقدسات ما مسلمانان پیوند دارد.
ترجمه کامل سخنان سید حسن نصرالله به شرح زیر است:
خداوند سبحان می فرماید یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و قولوا قولا سدیدا, یصلح لکم اعمالکم و یغفر لکم ذنوبکم و من یطع الله و رسوله فقد فاز فوزا عظیما
از خداوند بزرگ می خواهیم در مراحل حساس و سرنوشت ساز سخنان ما سخنانی سدید( محکم و قاطع) باشد. امروز چهل سال از زمانی که امام خمینی قدس سره الشریف این روز را روز جهانی قدس خواندند] می گذرد, امام خمینی در سال 1979 میلادی خواستار پاسداشت این روز شدند و در چهل سال گذشته دشمنان قدس سعی کردند این روز را از میان بردارند یا آن را به روزی بی اهمیت و فراموش شده در طول زمان تبدیل نمایند اما شاهد بودیم که هر سال اهمیت مردم جهان و اهمیت امت اسلام به این روز بیشتر و بیشتر شده است.
با وجود همه تلاش ها برای معرفی این روز به عنوان روزی ایرانی, یا معرفی آن در قالبی مذهبی با هدف نام نهادن به روز شیعیان, اما اخلاص امام خمینی قدس سره الشریف و صدق نیت ایشان از همه این خدعه ها و نیرنگ ها قوی تر بود, همانگونه که اخلاص و صداقت تمامی پیروان این مسیر که پایان آن به خواست خدا بازپس گیری قدس است, توانست قوی تر از هرگونه تهدید و محاصره عمل کند.
به همین منظور می بینیم که مراسم امسال به نوعی به هفته قدس تبدیل شده است, چرا که روز گذشته شاهد برپایی مراسم روز قدس در بسیاری از کشورها بودیم امروز در منطقه ما یعنی خاورمیانه یا به تعبیر امام خامنه ای غرب آسیا, در کشورهای آفریقایی اعم از شمال یا دیگر کشورهای این قاره, تا اندونزی, مالزی و برخی از کشورهای اروپایی و برخی از شهرهای آمریکا, تا استرالیا و آمریکای لاتین, با ملتها و جهت گیری های فکری , دینی و سیاسی مختلف شاهد برپایی این مراسم با حضور انبوهی از مردم بودیم. فردا شنبه یا حتی روز یکشنبه هم کسانی, به ویژه در کشورهای اروپایی هستند که این روز را گرامی می دارند و این بستگی به مجوزی دارد که برای راهپیمایی و تجمع در مکان های عمومی دریافت می کنند.
من در سخنان خود به موضوعات مختلف اشاره خواهم کرد, ابتدا سخن کوتاهی به همین مناسبت دارم, موضوع اساسی دیگر مرتبط به فلسطین, طرح معامله قرن و مسئولیت جمعی ما در این زمینه در کنار ارزیابی از فضا و شرایط کنونی است, همچنین اشاره ایی خواهم داشت به برخی اظهار نظرهای اخیر یا اظهار نظرها در هفته های آتی درباره جنگ آمریکا علیه ایران, اگر چه در چند روز اخیر از حدت این موضوع کاسته شده است.
نکته دیگر اشاره به کنفرانس اتحادیه عرب در مکه مکرمه است و در پایان سخنم را با موضوع ترسیم مرزها در لبنان خاتمه می دهم, البته در کنار موضوع اخیر, موضوع حساسی وجود دارد و آن سوء استفاده از مسئله ترسیم مرزها برای فشار بر لبنانی هاست, این موضوع به مقاومت و اسرائیل ارتباط دارد, سعی می کنم در این موضوع حساس, موضع مقاومت را مشخص کنم.
اما درباره روز قدس شاهدیم که راهپیمایی های بزرگی در تعدادی از کشورهای جهان برگزار شد, اما اولین چیزی که باید بدان توجه داشته باشیم راهپیمایی باشکوه و میلیونی در ایران است. در سال گذشته, مشارکت این چنینی را عادی می دانستم, من تصاویر ارائه شده از رسانه های عربی و حتی رسانه های هوادار مقاومت را دیده ام اما هیچکدام نتوانستند آنگونه که باید تصویرگر حجم واقعی مشارکت مردم ایران در راهپیمایی امروز باشند. البته رسانه های ایرانی را هم پیگیری کردم, شهرهای متعدد این کشور شاهد تظاهرات بسیار باشکوهی بود.
پیام این مشارکت برای کیست؟ ترامپ می گوید, هر روز جمعه در ایران تظاهرات علیه نظام جمهوری اسلامی برپا می شود, مردم ایران علیه نظام انتفاضه ای را به راه خواهند انداخت, ایران فرو خواهد پاشید, ایران به سرعت با من تماس خواهد گرفت, اینها درباره ملتی است که در شبهای قدر به روال عادی به دعای جوشن کبیر و ابوحمزه ثمالی مشغول بودند. پس پیام راهپیمایی های ایران برای چه کسانی است؟ برای همه آنانی که دل در گرو آن دارند که این ملت بزرگ, خسته, تضعیف و سست شوند و عقب نشینی کنند.
اما همین مردم نه در مناسبت متعلق به کشور خودشان, یعنی نه در سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی یا دفاع از نظام اسلامی ایران که موضوعاتی مرتبط به ملت ایران است, بلکه در روز قدس یعنی به مناسبتی که مرتبط به قضیه فلسطین, اعراب و جهان اسلام است و به حوزه سیاست خارجی ایران ارتباط دارد با دهانی روزه, به صورت میلیونی برای ساعت ها در خیابان ها حاضر شدند. از صفحه تلویزیون دیدم که تمامی مقامات عالی ایران در راهپیمایی حاضر شدند.
در راهپیمایی قم تعدادی از مراجع بزرگ, که مقصود از بزرگ هم بزرگ در مرجعیت و هم کهنسالی با هشتاد, هشتاد و پنج و نود سال سن است, با پای پیاده در کنار مردم در راهپیمایی حاضر شدند. پیام این حرکت در گام اول برای آمریکاست و در درجه دوم به همه نظام های منطقه ای و در گام سوم برای همه کسانی است که چشم به تحرکات این کشور دارند.
همچنین باید به راهپیمایی باشکوه در شهرهای یمن, اعم از صنعا و دیگر شهرها اشاره کرد, این حضور باشکوه و فریادهای بلند مقامات این کشور درباره فلسطین, قدس و رویارویی با اسرائیل و آمریکا قابل توجه است, آنان با این حضور گسترده و همچنین حضور در میادین نبرد, با قدرت خود را در معادلات منطقه ای وارد کرده اند. در کشورهای دیگر نیز چنین بوده است, من فهرست بلندبالایی در این زمینه دارم , البته در نوار غزه در فلسطین کاملا طبیعی بود, اما در قدس, ترکیه, عراق, سوریه, هند, افغانستان, پاکستان, کشمیر, نیجریه, غنا, مالزی, اندونزی, بلژیک, آمریکا, روسیه, سلطان نشین عمان, تونس, الجزایر, تانزانیا, سیرالئون, گینه, سنگال نیز چنین بود, باید به راهپیمایی مردمی شب گذشته و حتی امروز در شهرها و روستاهای بحرین که با شعار نه به طرح معامله قرن و به سوی قدس برگزار شد, اشاره کرد.
این مشارکت به این اعتبار مهم است که متاسفانه اولین گامی که می خواهند عملی سازند از بحرین است, در نتیجه علماء, مردم و گروه های سیاسی بحرین در راهپیمایی روز قدس حاضر شدند تا تاکید کنند همه آنچه که در این سرزمین در حال انجام شدن است غیرقانونی است و کشور, مردم, علماء و گروه های سیاسی, حال و آینده بحرین از سرسپردگی نظام سیاسی کشور در برابر خواسته های آمریکا بیزارند.
چالش اساسی امروز, برای فلسطین و قدس, طرح معامله قرن یا طرح ترامپ است, امروز به مناسبت روز قدس, شعار متحد جهان, نحو القدس و لا لصفقه القرن«به سوی قدس و نه به معامله قرن» بوده است, زیرا این تهدیدی است که امروز قدس, فلسطین و قضیه فلسطین با آن مواجه است, وظیفه ما رویارویی با طرح معامله قرن است. با هر معیاری هم حساب کنیم این وظیفه, شرعی, دینی, انسانی , اخلاقی , ملی, سیاسی, جهادی و انقلابی است. چرا؟ چون به سادگی باید گفت این طرح, طرح باطلی است, طرحی برای ضایع سازی حقوق فلسطینیان, اعراب و اسلام است, طرحی برای تضییع مقدسات است.
به هر اعتباری محاسبه شود نیازی به استدلال هم ندارد که این طرح طرحی باطل و طرحی ننگین در تاریخ و جنایتی تاریخی است که با هر روشی باید با آن مقابله کرد و همگان باید در برابر آن بایستند. تکلیف و مسئولیت روشن است اما آیا می توان در برابر این طرح ایستاد و آن را متوقف کرد و به شکست کشاند؟ بلی, به یقین و به خواست خدا بله, حقایقی که درباره برخی از آنها سخن خواهم گفت, زیرا زمان اجازه نمی دهد درباره همه مسائل صحبت کنم, تاکید دارد که ما در مسیر مقابله در حرکتیم. امروز دولت آمریکا, دولت ترامپ و در کنار آنها رژیم صهیونیستی و بعضی از نظام های عربی- البته برخی از نظام های عربی جدی هستند و برخی جدیتی ندارند- شب و روز کار می کنند تا این طرح را اجرایی کنند و آن را به طرح موفق تبدیل کنند. در مقابل محوری گسترده و قدرتمند که افکار عمومی گسترده ای در منطقه, جهان عرب, جهان اسلام و تمامی جهان را پشتوانه خود دارد در پی آن است تا این طرح محقق نشود.
میان این دو محور, در دو جهت متمایز, نوعی رقابت و درگیری وجود دارد.آیا ما در مسیری متوهمانه گام برمی داریم, در پی سرآبیم و خود را برای لاطائلات خسته می کنیم؟ کاملا پاسخ منفی است. باید به طور کامل امیدوار شفاف و بصیر باشیم, مقصود من از ضمیر (ما) تنها لبنانی ها نیست, روی سخنم با فلسطینیان, لبنانی ها, سوری ها, عراقی ها, ایرانی ها, یمنی ها, امت های عربی, امت های اسلامی و هر هوادار قضیه فلسطین و حقوق فلسطینیان است. امید قوی داشته باشید که قادریم به هدف برسیم و مانع تحقق این جنایت تاریخی در منطقه و سرزمینمان شویم.
امروز طرح آمریکایی- صهیونیستی بر موجودیت کشور اسرائیل, قدرتمند سازی اسرائیل و عادی سازی وجود اسرائیل متمرکز است, یعنی محور اصلی طرح, حیات سیاسی, امنیتی, اقتصادی و دیگر محورهای مرتبط با اسرائیل است. این روند در نقطه مقابل, به معنی پایان قضیه فلسطین است, یعنی باید به هرگونه سخن گفتن درباره قدس, اراضی 1948 , کرانه غربی, نوار غزه, آوارگان فلسطینی در خارج از فلسطین,کشور مستقل فلسطین با هر مساحتی پایان داده شود, البته این هدفی بود که همواره مد نظر بوده است اما طراحان هدف دل در گرو گذشت زمان داشتند.
من اینجا در پی بیان تاریخ نیستم بلکه در پی تبیین اتفاقات سالهای اخیرم, در مراحل اخیر, یعنی قبل از سال 2011, از سال 2000 تا سال 2011, تلاش هایی از جانب آمریکا در جریان بود تا قضیه فلسطین پایان یابد اما به این شیوه که اندک امتیازی هم به فلسطینیان داده شود, پس از پیروزی مقاومت در لبنان یعنی پس از سال 2000 و پس از آغاز انتفاضه الاقصی در فلسطین و ظهور جنبش مقاومت در منطقه, آمریکا تلاش کرد ابتکار عمل را به دست بگیرد در نتیجه با سوء استفاده از اتفاقات یازدهم سپتامبر به سرعت به اشغال افغانستان مبادرت کرد و پس از آن عراق را به اشغال خود در آورد و خود را به مرزهای سوریه رساند, همچنین مسیر تهدید لبنان و ایران را در پیش گرفت و طرح سرکوب تمامی جنبش های مقاومت و کشورهای حامی مقاومت را در سر داشت.
آغاز این طرح از فلسطین بود اما در سال 2006 این طرح به لبنان رسید که اگر موفق می شدند گام بعدی سوریه بود تا ایران در منطقه منزوی شود. لازم به یادآوری است به ویژه ما لبنانی ها نباید فراموش کنیم که خانم کاندولیزا رایس, وقتی به بیروت آمد و از تولد خاورمیانه جدید سخن گفت, مقصودش از این طرح, تثبیت کشور اسرائیل به عنوان یک کشور عادی و قدرتمند در منطقه بود که در کنار آن امتیازات ناچیزی هم به فلسطینیان داده شود اما هم زمان به موجودیت جنبش های مقاومت یا کشورهای حامی مقاومت در هر جایی پایان داده شود. اما این طرح شکست خورد.
پس از سال 2011, با آغاز انقلاب های مردمی که از آن آگاهیم, کمبودهایی که این انقلاب ها داشتند, مثل نداشتن رهبران یکدل و اهداف مشخص, دولت آمریکا با کمک برخی از نظام های عربی توانست انقلاب های عربی را از مسیر اصلی منحرف کند یا آنکه این انقلاب ها را سرکوب و مصادره نماید و به سمتی نادرست رهنمون سازد چنانچه در سوریه شاهد بودیم. این مرحله ایی بود که در سال 2011 تجربه کردیم و همچنان هم شاهد آنیم. آمریکا و همه آنانی که در خط آنچه که بهار عربی خوانده شده است وارد شدند خواستند این انقلاب ها نتیجه و ثمره فاسدی داشته باشند و این ثمره فاسد همان طرح ترامپ موسوم به طرح معامله قرن است.
آنان دل به چه چیزی بسته بودند؟ دل به این بسته بودند که در طول این سالها که در واقع بسیاری از کشورها و جوامع ما با زلزله های سیاسی روبرو شده بودند می توانند در گاه خستگی و توهم, طرحی را بر مردم جهان عرب و اسلام و بر تمامی کشورها و نظام ها تحمیل کنند. این موضوعی است که از سال 2011 تا به امروز شاهدیم. البته منکر نمی شویم که در این سالها جوامع و ملل ما در منطقه با مشکلات بسیاری مواجه شدند, این مشکلات برای کشور, ارتش, دولت, ملت, اقتصاد و امنیت وجود داشت.
در این مدت شاهد کینه توزی ها, اختلافات مذهبی, قومی, دینی, نژادی, مناطقی و ... نیز بودیم, فرضیه آنان این بود که حال با روی کار آمدن ترامپ و جنجال رسانه ایی که با هدف بزرگنمایی استقبال از نوع اظهارات, نوع شخصیت , تهدیدات و هراس افکنی های او شده بود, همگان اعم از دولتها, مردم و ارتش منطقه به حال خود مشغول خواهند شد و به فلسطین و قدس توجه نخواهند داشت و همین فرصت مناسبی خواهد بود. اگر تعبیر درستی باشد روندی که گفته شد در فرضیه مورد نظر ترامپ, نتانیاهو و همراهان عربشان, فضایی راهبردی بود تا بتوانند در چنین فضایی چنین طرحی را تحمیل کنند و قضیه فلسطین را خاتمه دهند و در ادامه به طور کامل از نامی چون جمهوری اسلامی ایران خلاص شوند.
این تشخیص آمریکا, اسرائیل و برخی از نظام های عربی, تشخیص اشتباهی بود, دلیل این است که آنان تاریخ را مطالعه نکرده و درکی از تاریخ ندارند چنانچه مردم منطقه, وابستگی های دینی, فرهنگی و فکری و ارزشهای این ملت و مفاهیم این ارزشها را نمی فهمند, برخی از این موارد, بیگانه اند چون خودشان بیگانه اند اما برخی از این موارد بیگانه اند زیرا دنباله رو هستند, به همین منظور در تشخیصشان اشتباه کرده اند. ما پیگیر واقعیت هایمان در محور مقاومت و جبهه مقاومتیم آنان نیز پیگیر واقعیت های خودشان هستند. بدون مبالغه امروز مدعیم اگر از سال 1982 تا به امروز را که ما و نسلی که با ما هستند شاهد بوده ایم, مد نظر قرار دهیم, محور مقاومت و جبهه مقاومت در پایین ترین سطح خود از هر زمانی قوی تر است. این برخلاف تلاش برخی است که سعی می کنند از ضعف در اینجا و سستی در آنجا سخن بگویند. دلیل آن هم اتفاقات و تحولات زیر است:
1- از غزه و از مقاومت فلسطین شروع می کنم,
مهم ترین چیزی که مقاومت فلسطین داراست, عزتمندی نیروهایش است, این موضوع حتی به زمانی باز می گردد که در جنوب لبنان حضور داشتند, یعنی در دهه هفتاد قرن گذشته که از سلاح, نیرو و امکانات دیگر بهره می بردند. اما آن زمان بزرگ ترین کاری که مقاومت فلسطین می توانست انجام دهد عملیات مرزی و شاید نفوذ محدود در مرزها بود یا آنکه برخی از گروهها در داخل فلسطین می توانستند تحرکاتی داشته باشند, مهم ترین سلاح آنان هم کاتیوشا بود, یعنی دورترین مقصدی را که می توانستند هدف قرار دهند در 19 یا 20 کیلومتری بود.
آن زمان تل آویو , عسقلان و بئر السبع جایی در تیررس مقاومت نداشتند, اما امروز مقاومت فلسطین چگونه است؟ من تنها در پی اشاره به چند نمونه گذرا هستم, روز گذشته از زبان برخی از فرماندهان مقاومت فلسطین در غزه درباره توانمندی های مقاومت شنیدیم, یعنی از کاری گفتند که در گذشته و اخیرا عملی کرده اند, به صورت شفاف گفتند ما تل آویو را هدف قرار دادیم و قادریم با حجم بالایی از موشک ها تل آویو را هدف قرار دهیم. امروز غزه این توانایی را دارد که تل آویو و پس از تل آویو را هدف قرار دهد. چه زمانی مقاومت فلسطین چنین قدرتی داشت؟
امروز توان موشکی مقاومت فلسطین توسعه یافت و توانمندی جدیدی هم در معادلات ورود پیدا کرد و آن استفاده از پهپادهاست, چنانچه در درگیری اخیر شاهد بودیم. دلیل آن را هم می توان در عربستان و در ینبع جستجو کرد. توانمندی نظامی بالا با دهها هزار نیروی مبارز در غزه که قادرند در زمان وقوع جنگ بزرگ در منطقه, بر مساحتی گسترده از سرزمین فلسطین در اطراف نوار غزه مسلط شوند. روز گذشته همچنین از برخی فرماندهان جهادی فلسطین شنیدیم که گفتند اگر غزه را هدف قرار دهید ما نیز تل آویو را هدف قرار می دهیم. این به معنی پیشرفت گسترده و قابل توجه در درگیری هاست.
2- لبنان
قدرتی که امروز مقاومت در رویارویی با اسرائیل, چه در بعد تجهیزات یا نیرو یا امکانات و آمادگی در اختیار دارد در حدی است که هیچ گاه لبنان شاهد آن نبوده است. این توانمندی با هیچ زمانی حتی از سال 1948 تا به امروز قابل قیاس نیست. امروز اسرائیل از این مقاومت می هراسد, مقامات اسرائیلی هر روز از قدرت بازدارندگی, تقویت قدرت بازدارندگی, انتقال بخش زیادی از اسرائیل به موقعیت دفاعی در شمال فلسطین اشغالی, توانمندی موشکی مقاومت و .... سخن می گوید.
3- سوریه
آنچه برای این کشور طراحی شده بود خاتمه یافت, قدرتی که برای ویران کردن سوریه و ارتش این کشور آماده شده بود, حتی برای مدتی وارد لبنان شد تا لبنان را ویران کند, وارد عراق شد تا این کشور را نابود کند, وارد ایران شد تا با این کشور بجنگد, با همکاری اسرئیل وارد جای جای منطقه شد پایان یافت, در شرایطی که هر روز از سطح هماهنگی ها و همکاری های اسرائیل با گروههای مسلح در جنوب سوریه اخباری به گوش می رسید.
همه و همه تمام شده است و این نیروها فروپاشیدند یا نفس های آخر را می کشند. مقصود داعش, تکفیری ها و بقایای جبهه النصره اند, گروههای سیاسی مخالف نظام سوریه که وعده صلح با اسرائیل را داده بودند و برخی حتی در گفتگوهای تلویزیونی وعده داده بودند از مالکیت جولان صرف نظر خواهند کرد امروز به کنج خانه هایشان خزیده اند و حتی دیگر چهره زشتشان در صفحات تلویزیونی هم دیده نمی شود. سوریه از خطر گذشت و همچنان در جایگاه خود در محور مقاومت قرار دارد و قدرت خود را باز خواهد یافت.
4- عراق
حتی پس از سال 2011 که آمریکا نیروهایش را از این کشور خارج کرد, تمامی تلاش های آمریکا برای تسلط سیاسی و امنیتی بر عراق با شکست مواجه شد. داعش را به این کشور گسیل داشت تا بهانه ای برای حضور نیروهای خود در عراق پیدا بیابد اما این دست هم رو شد. جایگاه رسمی عراق امروز در معادلات منطقه ای با گذشته متفاوت است و این در بیانیه کنفرانس اتحادیه عرب در مکه خود را نشان داده است. این کشور در بعد مردمی و جهادی یعنی در بعد تحولات منطقه ای و فلسطین نیز جایگاه متفاوتی پیدا کرده است.
5- یمن
قدرت رو به رشد این کشور در سال چهارم جنگ و ورود به سال پنجم, همچنان ادامه دارد. این رشد در بعد مردمی, سیاسی , جهادی و نظامی هم مشهود است. نظام سعودی و تمامی مزدورانی که از مناطق مختلف جهان به یمن منتقل شده اند, با کمک کامل آمریکا و انگلیس و با تجهیز به تسلیحات انگلیسی, فرانسوی و دیگر کشورها, در تحمیل خواسته هایشان بر مردم یمن شکست خورده اند. در مقابل امروز چرا شاهد کنفرانس اتحادیه عرب در مکه ایم؟
چرا ملک سلمان برگزاری کنفرانس سران عرب, سران همکاری اسلامی و سران شورای همکاری خلیج فارس را خواستار شد؟ زیرا پهپادهای ارتش و کمیته های مردمی یمن توانستند با عبور از چشمان تمامی انواع فناوری آمریکایی, اسرائیلی, انگلیسی و ... خود را به طور دقیق به مقصد برسانند و مراکز نفتی را هدف قرار دهند. نه ترامپ توانست از آنان حمایت کند و نه صدها میلیارد دلار خرید سلاح و تجهیزات به کارشان آمد. در نتیجه فریاد استغاثه برای این کنفرانس ها سر داده شد, این کنفرانس ها فریاد امداد خواهی عربستان و نشان از شکست این کشور در برابر مردم, ارتش و کمیته های مردمی, انصارالله, جوانان هوشمند, شجاع , مومن, مجاهد و قهرمان یمن است و این قدرت همچنان روند رو به رشد دارد.
در داخل پرانتر به همه آنانی که حمله پهپادی به اهداف نفتی عربستان را محکوم کرده اند بگویم که از نظر اخلاقی, انسانی و وجدانی در خویشتن تجدید نظر کنید, شما حمله به لوله های نفتی را محکوم می کنید اما چهار سال در برابر مردمی مسلمان, عرب, مستضعف و فقیر که هر شب و روز کشته می شوند و در برابر کودکان و زنانشان که ذبح می شوند و همه چیزشان نابود می شود سکوت کرده اید. سکوتی فبرستانی در پیش گرفتید و زبانتان بند آمد, اما وقتی چند لوله نفتی در عربستان آسیب دید در محکومیت آن با هم مسابقه گذاشتید تا خود را به آل سعود نزدیک کنید. به چهره خود در آینه بنگرید و به جایگاه اخلاقی و انسانی خود بیندیشید.
در هر حال تمامی این محکوم کردن ها و این کنفرانس ها نتوانسته است متجاوزان, طغیانگران, مستبدان و ارتش های متجاوز را از خشم مردان خدا باز دارد زیرا خدا با این مردان است. خدا با شما در یمن است, خدا با شما بود و با شما خواهد بود زیرا شما اهل ایمان, اهل حکمت و اهل ایثار و فداکاری هستید. یمن امروز بخش اساسی محور مقاومت است, معامله قرن را رد کرده است و در زیر بمباران ها و در سایه کشتارها راهپیمایی کرد تا به طرح معامله قرن نه بگوید و از ایستادگی خود در کنار مردم فلسطین و قدس خبر دهد.
6- ایران
از مهم ترین عنصر قدرت محور مقاومت در اوضاع کنونی, ایران است. قدرت بزرگ منطقه ای, قدرت اول منطقه, صاحب قدرت ذاتی و واقعی که از اول انقلاب توانست در یک دوره هشت ساله مقاومت کند در صورتی که جهان این کشور را محاصره کرده بود. برخی از قدرت های منطقه ای می گویند, مهم ترین قدرت منطقه ای عربستان است. رهبر محور مقابل ما, آقای ترامپ است حال چگونه اینان از قدرت منطقه ای به نام سعودی سخن می گویند؟
اگر هواپیماهای شما بدون توقف و فرود, در عرصه آسمان گشت زنی کنند, اما شما مخاطب این سخنان هستید که اگر ما از شما حمایت نکنیم طی یک هفته به زبان فارسی سخن خواهید گفت. برخی این عربستان را قدرت منطقه ای می گویند اما این کشور قدرت ذاتی ندارد. موجودیت این قدرت, با حمایت آمریکا, غرب, سی آی ای و نهادهای اطلاعاتی و پایگاههای نظامی آمریکا در منطقه است اما ایران اینگونه نیست, کشوری قدرتمند و در حال رشد است که پیشگام محور مقاومت است.
همه این موارد بیانگر عناصر قدرت است که پیش از این سابقه نداشت. نه مقاومت لبنان, نه مقاومت فلسطین و نه ایران هیچگاه تا به این حد قدرتمند نبوده اند. یمن , عراق و سوریه هم چنیند. در جبهه روبرو مهم ترین ها کدامند؟ اول اسرائیل است, من نمی گویم اسرائیل ضعیف است چون این سخن نادرست است, اسرائیل قدرتمند است, اما اسرائیل سال 2019, ضعیف تر از هر زمانی است, به شرظی که مقصود ما دستاوردها باشد. چگونه؟ مقامات نظامی و سیاسی اسرائیل سالهاست نتوانستند با اتکا به این قدرت عظیم نظامی, حتی در یک نبرد موفق عمل کنند.
هیبت این رژیم فروکش کرد و امروز نه لبنان, نه فلسطین و نه ملت های منطقه, هیچ ابایی از اسرائیل ندارند زیرا هیبت اسرائیل در سال 2000 و پس از آن در هم شکست. نیروی زمینی ارتش اسرائیل پسرفت داشت و در موقعیت دفاعی قرار گرفت, جبهه داخلی اسرائیل بیش از هر زمانی در معرض خطر موشک های مقاومت قرار دارد. امروز رژیم صهیونیستی از موشک ها در غزه, لبنان و سوریه می هراسد, از خطر موشک از عراق و ایران و شاید از یمن سخن می گوید. چه زمانی را سراغ دارید که جبهه داخلی اسرائیل تا این حد در معرض تهدید باشد؟ حتی در اوج قدرت ارتش های عربی هم, نبردها در مرزها بوده است اما امروز نبرد به عمق جبهه داخلی اسرائیل کشیده شد.
فساد در میان حاکمان اسرائیل اعم از قضات و ژنرال ها بی سابقه است, اختلافات اجتماعی داخلی بسیار عمیق است. اختلافات در بعد سیاسی بسیار زیاد است و شاهد اخیر آن شکست نتانیاهو در تشکیل کابینه و تلاش برای برگزاری انتخابات زودهنگام است. فقدان رهبری در اسرائیل, تل آویو را به شدت به حمایت آمریکا نیازمند کرده است تا ژنرال های اسرائیلی بگویند در هر جنگی در آینده آمریکا با ماست. یکی از اهداف ناوگان های آمریکا در منطقه حمایت از اسرائیل در برابر محور مقاومت است.
مهم ترین عنصر این محور یعنی ترامپ, جنگی روانی و فشار معنوی را علیه جهان پیگیری می کند اما آمریکای امروز دیگر آمریکای قدیم یعنی آمریکای بیست یا سی یا چهل سال قبل نیست, آمریکا ارتش خود را به منطقه, به لبنان, عراق, سومالی, افغانستان , یمن و .... گسیل داشت اما با شکست منطقه را ترک کرد. آمریکا را از داخل و در بعد اجتماعی, اقتصادی و مالی بنگرید, امام خامنه ای چند روز قبل اظهار داشتند گزارش رسمی وزارت کشاورزی آمریکا نشان می دهد 41 میلیون آمریکایی در آستانه گرسنگی قرار دارند یا از سوء تغذیه رنج می برند. اوضاع اقتصادی این کشور تحمل نفت 150 یا 200 دلاری را ندارد.
جایگاه آمریکا و احترام جهان به آمریکا حتی احترام هم پیمانانش به او چگونه است؟ اروپایی و غیر اروپایی در پی رویارویی با این کشورند,چین, روسیه, آمریکای لاتین, ونزوئلا, ایران و کره شمالی, در پی مقابله اند و معامله قرن هم نوعی مبارزه طلبی آمریکا با امت اسلام است. مهم ترین چیز در دولت کنونی آمریکا ترس از ورود به جنگ جدید است. زیرا ورود به هر نوع جنگ جدید را به معنی ورود به خسارات مالی و بشری جدید می دانند. ابتدا مالی و پس از آن بشری گفتم زیرا خسارت مالی برای ترامپ در درجه اول اهمیت قرار دارد و پس از آن خسارت بشری جای می گیرد. به همین منظور است که راهبرد آمریکا از زمان روی کار آمدن ترامپ تحریم و جنگ اقتصادی است. او از پیشینیان خودش به دلیل اعزام نیرو به منطقه و جنگ های نیابتی و هزینه کردن بیهوده هفت تریلیون دلار در منطقه انتقاد می کند. آیا ترامپی با این فکر و منطق را می توان مرد جنگ خواند؟
تجهیزاتشان در منطقه در رعب و وحشت به سر می برند, تکفیری هایی که آمریکا دل به آنان داشت در روزهای اخر خود به سر می برند, نظام سعودی و مزدورانش هم در برابر مردم یمن شکست خورده اند. اینها تکیه گاههای آمریکا بوده اند که حتی نتوانستند از خودشان دفاع کنند. برخی از نظام های عربی هم وضعیت دشواری دارند. اردن نگران است زیرا می ترسد طرح معامله قرن اردن را به موطن فلسطینیان آواره تبدیل کند و این امر به پایان دوران حاکمیت هاشمی ها منجر شود. حتی مصر از آینده طرح معامله قرن هراس دارد, اگر این طرح اجرایی شود مصر نمی داند موقعیت منطقه ایش چه می شود زیرا سواران بر مرکب طرح معامله قرن, آمریکا, اسرائیل و عربستانند و بقیه دنباله رو خواهند بود.
در هر حال کشورهای عربی و اسلامی شمشیر دولبه اند, شمشیری علیه ما و شمشیری برای ما. آن بخشی که علیه ماست این است که همه آنها به حال خود مشغولند و شاید این به سود ما باشد زیرا اینها اگر به خود مشغول نبودند به سمت آمریکا و اسرائیل گرایش داشتند نه فلسطین. در هر حال بر اساس آنچه که گفته شد محور مقاومت, جبهه مقاومت و مخالفان طرح ترامپ, قدرتمندند و قادرند با این طرح مخالفت کنند. آنان امروز به مهم ترین بخش قدرت در محور مقاومت, یعنی ایران مشغولند.
ایران بدون تردید قدرت اول محور مقاومت است, ایران بود که با حمله داعش به عراق, به کمک این کشور رفت. در شرایط دشوار از نظام و ارتش سوریه حمایت کرد, در کنار مقاومت در لبنان و فلسطین ایستاد و همواره موضع شفاف دارد. امروز همه تمرکز بر ایران است زیرا ترامپ, پمپئو و دیگران معتقدند هرچه ایران بیشتر تحت فشار باشد تمامی محور مقاومت تضعیف خواهد شد و فرو خواهد پاشید. روز گذشته در نوار غزه چه گفتند؟ گفتند امت ما از حمایت ما شانه خالی کرد اما ایران از ما حمایت کرد و این واقعیت است. امروز تمام فشارها بر ایران است.
از همان روز اولی که جمهوری اسلامی در ایران برپا شد نظام هایی که درباره آنها سخن گفته ایم توطئه علیه ایران را آغاز کردند. چهل سال برای مخدوش کردن نام ایران تلاش کردند, اتهامات بی اساسی را بر این کشور وارد نمودند, برای انزوایش تلاش کردند, علیه ایران تحریک گری کردند و امروز هم ایران را مجوس می خوانند. عنوان معرکه ای که صدام با ایران آغاز کرده بود مقابله با فارس و مجوس بود. او از سنی و شیعه نمی گفت, زیرا بیش از نیمی از مردم عراق و بخش زیادی از ارتش این کشور شیعه بودند. اما جهان به مرور زمان پی برد ایرانیان مجوس نیستند, آنگاه مبحث عرب و فارس را مطرح کردند, پس از آن به سنت و شیعه رسیدند تا آنکه نوبت به تشیع صفوی, تشیع علوی و تشیع عربی و سپس مجازات های اقتصادی رسید و حال هم که دوران تهدید به جنگ است.
خب؛ اولا آنچه که به این نشست سران مربوط می شود, باید بگویم پیش زمینه این نشستها؛ کمک خواهی و التماس و دست به دامن شدن (سعودی ها) است و آنها در نتیجه شکست و ناتوانی و بر باد رفتن امیدهای شان دست به دامن شده اند. محور مقابل (محور سعودی و هم پیمانانش) به هیچ وجه در موضع قدرت نیست بلکه در موضع ضعف و سرخوردگی و سردرگمی است این یک حقیقت است.
نوبت بیانیه که می رسد می بینیم این بیانیه (بیانیه مکه) 10 بند دارد که همه اش ایران است. این در حالی است که ما در روز جهانی قدس هستیم. در آخر بیانیه دو سطر هم درباره مسئله فلسطین که مسئله مرکزی اعراب است مطرح شده است. این نشست بر پایبندی اش به تصمیمات نشست بیست و نهم ظهران , نشست قدس و نیز تصمیمات سی امین نشست سران عرب در تونس تأکید کرد. آنها دو سطر هم درباره فلسطین ننوشتند بلکه یک سطر و نیم نوشتند. یعنی فلسطین برای نشست سران عرب همین قدر اهمیت دارد!! در نشست سران شورای همکاری خلیج فارس نیز یک مقطع خنده دار وجود دارد.
در بند چهارم بیانیه شورای همکاری خلیج فارس بر قدرت و انسجام و وحدت بین اعضایش برای مقابله با این تهدیدات تأکید شده است در حالی که آنان (کشورهای عضو این شورا) قطر اعم از حکومت و ملت قطر را از یکسال و نیم پیش محاصره کرده اند. (با این کارها) به چه کسی می خندید؟ آدمهایی هستند که متوجه نیستند که کودن و احمق شده اند و باعث شده اند دنیا به آنان بخندد و موجبات تحقیر خودشان را فراهم آورده اند.
در هر حال درباره نشست سران عرب این وظیفه ماست که از موضع عراق در نشست سران عرب و رئیس جمهور عراق قدردانی کنیم یک موضع بسیار خوب و شجاعانه و عالی بود. ای کاش سایر سران عرب و شاهان و شاهزادگان نیز با همین زبان صحبت می کردند. او نگفت که می خواهیم با سعودی و امارات بجنگیم نه این را نگفت بلکه سخنی متوازن گفت. مانند رئیس جمهور عراق سخن می گفتید. بسنجید و ببنید شما چه چیزی کمتر از او دارید.
اگر نشست سران در برابر این شکست و ناتوانی و سرخوردگی و بهره کشی تجاری آمریکا از در آشتی با ایران در می آمد - و ایران چند روز پیش فرستادگانش را اعزام کرد تا بگوید ایران برای گفتگو با کشورهای خلیج فارس و برای امضای توافقنامه های عدم تجاوز با کشورهای خلیج فارس آمادگی دارد- اگر با زبان گفتگو و با زبان باز و انسجام صحبت می کرد در آن صورت پولها و امنیتشان و منافع و کرامتشان باقی می ماند همان چیزهایی که ترامپ شب و روز آنها را تحقیر می کند.
ما در موضوع نشست سران عرب به عنوان یک حزب لبنانی حاضر در دولت لبنان می گوییم موضع هیئت رسمی لبنان در نشست سران عرب با بیانیه وزیران دولت همخوانی ندارد و بر خلاف تعهدات و پایبندی های دولت لبنان است که دولت بر پایه همین بیانیه نیز از مجلس نمایندگان رأی اعتماد گرفت. ای هیئت رسمی لبنانی در مکه مکرمه کجاست آن (سیاست) بی طرفی؟ از هیئت لبنانی انتظار موضع عراق نبود اما می توانست بگوید ما در لبنان سیاست بی طرفی را در پیش گرفته ایم و اعلام می کرد که این پایبندی دولت است و به نفع مصلحت ملی ماست و هیئت لبنانی می گفت ما را فاکتور بگیرید همچنانکه در نشستهای دیگر اتفاق می افتاد.
به همین سبب ما این موضع هیئت لبنانی را مردود و غیر قابل قبول می دانیم و محکوم می کنیم و این موضع نماینده لبنان , بیانگر دیدگاه لبنان نیست بلکه نماینده اشخاص یا احزابی است که این افراد به آنها انتساب دارند. نمی تواند این موضع رسمی (لبنان) در خصوص بیانیه ای باشد که 10 بند در محکومیت ایران دارد و یک سطر و نیم درباره فلسطین صحبت کرده است و همه موضع گیری نیز به طور کامل به نفع یک محور بود. جریان المستقبل (حزب سعد الحریری نخست وزیر لبنان) می تواند یک بیانیه شدید اللحن در حمایت از نشست مکه مکرمه صادر کند.
این حق طبیعی اوست ما ناراحت نمی شویم زیرا ما با این موضع اختلاف داریم ما به نیروهای سیاسی گفته ایم بی طرف نباشند و ما نخستین کسانی هستیم که بی طرف نیستیم و خودمان را کنار نمی کشیم اما توافق کردیم که دولت خودش را کنار بکشد و بی طرف باشد و کشور لبنان خودش را کنار بکشد اما اتفاقی که در مکه رخ داد بر خلاف تعهدات و پایبندی ها و مصلحت ملی بود. به نکته آخر می پردازم. این نکته حساسی است که نباید گفتنش به تأخیر بیفتد باید همین حالا گفته شود.
ما در موضوع ترسیم مرزها به عنوان مقاومت بارها و به مناسبتهای مختلف گفته ایم ما مشکلی نداریم و از دولت حمایت می کنیم و هر اتفاقی هم که بیفتد از دولت حمایت می کنیم صرف نظر از اینکه آنچه در مرزها رخ می دهد درست باشد یا اشتباه، از دولت حمایت می کنیم در موضوع ترسیم مرزهای زمینی و دریایی نیز از دولت حمایت می کنیم و زمانی که این را می گویم تعارف نمی کنم زیرا برخی از براداران به من گفتند تو تعارف می کنی به آنان گفتم نه .
من زمانی که می گویم ما در مقاومت به مسئولان لبنانی مأمور این پرونده اعتماد داریم و آنان متعهد هستند تا لبنان همه حقوق زمینی و آبی و نفتی و گازی خود را بگیرد, به آنان اعتماد داریم بنابراین وارد این موضوع نمی شویم و به دیده مثبت نگاه می کنیم و به مسئله دیگری می پردازیم. این آمریکایی (ساترفیلد) چه کار کرد؟ آقای ساترفیلد و همراهانش چه کردند؟ آمریکایی ها در بهره کشی و سوء استفاده باهوش هستند. لبنان الان برای ترسیم مرزها به خصوص مرزهای دریایی برای دستیابی به نفت و گاز به آرامش نیاز دارد تا وام بگیرد که بیشتر این وامها نیز در قالب کمک (بلاعوض) نیست. اینجا بود که این آمریکایی (ساترفیلد) آمد - از همه لبنانی ها خواهش می کنم خوب گوش کنند- این آمریکایی آمد تا از مذاکرات درباره ترسیم مرزهای دریایی و زمینی بهره برداری کند تا برای یک پرونده حاشیه ای یعنی موشکهای نقطه زن و ساخت موشکهای نقطه زن به طور کامل به نفع اسرائیل استفاده کند و این در حالی است که اسرائیل سالها از چاره اندیشی برای این پرونده عاجز بود.
بیش از دو سال است شماری از سفیران و برخی از سفارتخانه ها و برخی سازمانهای امنیتی حتی آنهایی که ما را در فهرست تروریسم قرار داده اند با ما تماس می گیرند . همه آنان سئوالات زیر را مطرح می کنند و پیامهای زیر را منتقل می کنند اینکه شما موشکهای نقطه زن دارید و این موضوعی است که اسرائیل آن را تحمل نخواهد کرد و زمانیکه اسرائیل جای موشکهای نقطه زن را بداند آن را بمباران خواهد کرد. بیش از دو سال است که این را به ما می گویند.
موضوع دوم آن است که می گویند شما کارخانه های ساخت موشکهای نقطه زن در لبنان دارید که این برای اسرائیل یک خط قرمز است و نمی تواند آن را تحمل کند و زمانی که بفهمد در فلان جا یک کارخانه ساخت موشکهای نقطه زن وجود دارد بمباران خواهد کرد ما دو سال بود که این را از مردم پنهان کرده بودیم تا خاطرشان مکدر نشود و آزرده نشوند و پشت پرده برای این موضوع چاره اندیشی می کردیم اما اتفاقی که این هفته رخ داد چنین فرض می کنم که مجبورم درباره آن صحبت کنم چنین فرض می کنم که در رسانه ها منتشر خواهد شد زیرا در سطح گسترده ای درباره آن صحبت می شود. به همین سبب من خواهم موضع را علنی و آشکارا بگویم و نمی خواهم که مسئولان لبنان پیغام بدهند یا به برخی سئوالات پاسخ بدهند من دوست دارم با زبان خودم این پاسخها را بدهم تا آمریکایی ها و اسرائیلی ها و دیگران بشنوند.
نکته اول درباره داستان موشکهای نقطه زن آن است که ما مردم صادق و راستگویی هستیم و دروغ نمی گوییم ممکن است حقیقت را نگوییم اما در عین حال دروغ هم نمی گوییم به همین سبب زمانی که از ما سئوال می کردند به همه آنان می گفتیم بله ما موشکهای نقطه زن داریم و اگر به یادداشته باشید دو سال پیش من روز عاشورا به وضوح اعلام کردم ما موشکهای نقطه زن داریم که به همه اهداف در رژیم صهیونیستی می رسد و امروز در روز جهانی قدس و در چهلمین سالگرد روز قدس بار دیگر به همه جهانیان می گویم بله ما در لبنان موشکهای نقطه زن داریم و به تعداد کافی هم داریم که می تواند چهره منطقه و معادله را تغییر دهد اما اینکه تازگی ندارد ما این را دو سال پیش در روز عاشورا گفته ایم و همه کسانی که از ما سئوال کردند به آنان گفتیم بله ما موشکهای نقطه زن داریم و همه کسانی که به ما پیام رسانی کردند به آنان گفتیم مشکلی نیست.
اسرائیلی ها از سه سال پیش پیام می دهند که این خط قرمز اسرائیل است و بمباران خواهند کرد. پاسخ ما نیز روشن بود و به اسرائیلی ها آشکارا در شبکه المیادین و در سخنرانی مستقیم پاسخ دادیم و الان نیز همین نکته را تکرار می کنم گفتیم اگر اسرائیل هر هدف مرتبط با مقاومت را در لبنان در موضوع موشکها یا موضوعات دیگر بمباران کند حزب الله به سرعت و مستقیم و با قدرت پاسخ خواهد داد. خب به همین خاطر سه سال است که بمباران نکرده اند حتی فراتر از آن, اسرائیل به سازمان ملل شکایت کرد و گفت ببنیید اینجا موشکهایی وجود دارد و گفتند در ورزشگاه العهد و نزدیک فرودگاه بیروت موشکهایی وجود دارد تا با دولت لبنان ارتباط بگیرند و درخواست کردند مقامات لبنانی خودشان بروند و اطمینان حاصل کنند که آیا موشک وجود دارد؟
این بدان معناست نیست که آنان موشکهای ما را به خاطر اخلاق خوبشان بمباران نمی کنند دلیلش آن است که ما قدرتمند هستیم به همین خاطر بمباران نمی کنند اگر یکی بزنند یکی می زنیم. موضوع موشکها تمام شده است. ما موشکهای نقطه زن داریم . به موضوع دیگر بپردازیم. ما کارخانه های ساخت موشکهای نقطه زن نداریم من چند ماه قبل یکی از مقامات لبنانی به من پیام داد و گفت آمریکایی ها آمده اند و چنین و چنان می گویند به او گفتم جناب مسئول - نمی خواهم عنوانش را بگویم تا او را نشناسید- گفتم جناب مسئول این اطلاعات درست نیست ما در لبنان کارخانه های ساخت موشکهای نقطه زن نداریم.
بار دیگر از من و از ایرانی ها پرسیدند به او گفتم ایرانی ها در لبنان کارخانه های ساخت موشکهای نقطه زن و غیر نقطه زن ندارند تا الان در لبنان چنین کارخانه هایی وجود ندارد و آمریکایی ها رفتند و دوباره آمدند و گفتند که نه در فلان جا و فلان جا وجود دارد. خلاصه این که می خواهند بهره برداری کنند و می خواهند برای ترسیم دریایی در فلان منطقه که در آنجا کارخانجات ساخت موشکهای نقطه زن وجود دارد از این مسئله بهره برداری کنند. همچنین یک مسئول لبنانی به من پیام داد به او گفتم این درست نیست در فلان منطقه یک اردوگاه داریم و تأسیساتی داریم و تجهیزات نظامی آنجا داریم اما کارخانه ساخت موشکهای نقطه زن نداریم خب من می خواهم با این حرفها به کجا برسم؟
در چارچوب این سخنان, تهدیداتی مطرح شد اما نمی خواهم بگویم تهدیدی وجود دارد, دلیلی برای تهدید وجود ندارد. گفتند مجموعه ای از تهدیدات وجود دارد که باید برای آنها چاره اندیشی شود و گفتند باید فلان تأسیسات نابود شود و از بین برود. دوست من شما با چه کسی صحبت می کنی؟ تو کجا سیر می کنی؟ در چه عالمی یا عوالمی سیر می کنی ما دنبال این نیستیم علاوه بر اینکه ما از آمریکایی ها که حامی آنها (برخی طرفهای لبنانی) هستند و از اسرائیلی ها که حامی آنان هستند راستگو تریم من وقتی به تو می گویم کارخانه ساخت موشکهای نقطه زن وجود ندارد یعنی وجود ندارد اگر چنین کارخانه ای بود امشب در تلویزیون اعلام می کردم که وجود دارد به دلیلی که بعدا می گویم وجود ندارد.
موضوع مورد نظر من اصل گشودن این موضوع با آمریکایی هاست یا اینکه قبول کنیم آمریکایی ها با ما در این خصوص صحبت کنند. به نظر من این موضوع باید فیصله پیدا کند به آمریکایی ها ربطی ندارد که در لبنان کارخانه ساخت موشکهای نقطه زن وجود دارد یا ندارد به آنان ربطی ندارد. این اسرائیل در کنار ماست که موشک و هواپیما و تانک و سلاح هسته ای و سلاح شیمیایی می سازد بروند از آن بازخواست کنند این حق ماست که هرگونه سلاحی برای دفاع از کشورمان داشته باشیم و این حق ماست که هرگونه سلاحی بسازیم زیرا در اختیار داشتن سلاح, وسایل و امکاناتی می خواهد یا باید بخری یا آنکه کسی به تو بدهد یا آنکه بسازی.
الان در غزه چه می کنند؟ می سازند. در یمن چه می کنند؟ می سازند. اما عقل سعودی قادر نیست بفهمد که یمنی تا این حد باهوش است و می تواند موشک و پهپاد بسازد من می گویم ما حق داریم سلاحی را که از کشورمان حمایت کند چه از طریق خرید یا بخشش یا ساخت در اختیار داشته باشیم. دوم اینکه اگر آمریکایی ها بخواهند این پرونده را باز نگه دارند به آنان می گوییم و به آنان اعلام می کنم ما توانایی علمی و انسانی ساخت را داریم و توانایی کامل آن را داریم که ابزار آلاتی که ما را قادر به ساخت می کند, بیاوریم. من امشب می گویم اگر آمریکایی ها می خواهند این پرونده را باز نگه دارند همه جهانیان بدانند ما کارخانه های ساخت موشکهای نقطه زن را در لبنان پایه گذاری خواهیم کرد اما تا الان چنین کارخانه ای بنا نکرده ایم ولی آنان کاری می کنند که متقاعد شویم چنین کاری بکنیم علاوه بر این در دولت لبنان از حمایت از صنایع لبنان خیلی سخن می گویند امروز مهم ترین بازار در جهان, تجارت سلاح است و من جدی هستم ما می توانیم موشکهای نقطه زن بسازیم و به جهان بفروشیم و به خزانه دولت لبنان نیز کمک کنیم بنابراین من از آقای ساترفیلد خواهش می کنم عاقل باشد و مأموریت خواسته شده از وی را انجام دهد.
می دانید که آمریکایی ها معمولا میانجی نمی شوند هم و غم آنان این است که فشار بیاروند و مصلحت اسرائیل را محقق کنند و خداوند به مقامات لبنانی در این مذاکرات کمک کند تا این پرونده بسته شود و دلیلی برای تهدید وجود ندارد. دلیلی وجود ندارد که بدن او ( ساترفیلد) بلرزد این حق طبیعی ماست و ما بر آن پافشاری می کنیم و تهدید علیه ما نیز بی فایده است. سه سال است که این حرفها مطرح است و گفته ام و این موضوع را تکرار می کنم . برادران گرامی و عزیز در روز قدس و در چهلمین سالگرد روز قدس می گویم محور ما قوی و قدرتمند است درست است که در سال های گذشته جانفشانی های زیادی کرده ایم اما نتیجه این جانفشانی ها به برکت خون شهدا و فداکاری ها؛ قدرتمندتر شدن ما بوده است و حضورمان قوی تر شده است.
این را با تمام قدرت و عزم و ایمان و یقین به شما می گویم می توانیم معامله قرن را ساقط کنیم و پیشاپیش ما نیز ملت فلسطین قرار دارد. زمانی که فلسطینیان در موضوع معامله قرن و نشست بحرین این موضع (واحد) کنونی را اتخاذ کرده اند کسی نمی تواند چیزی را به ما -نه به فلسطینیان و نه به دیگران- تحمیل کند زمانی که ملت سوریه با چشم پوشی از جولان مخالفت می کند جولان, اسرائیلی نخواهد شد و لو آنکه ترامپ نقشه را عوض کند اگر در همه میدانها حضور داشته باشیم و برحقوقمان پافشاری کنیم و پیش از هر چیزی و بعد از هر چیزی و همراه هر چیزی بر خدا توکل کنیم و به وعده یاری اش اعتماد کنیم و به خدا و ملتها و جوانان و مردان و زنان و عقلها و اراده هایمان باور داشته باشیم, آینده از آن قدس است و برای ترامپ و برای دنباله روهای ترامپ نیست درود خدا بر روح امام خمینی (ره) که امروز (روز قدس) را بنا نهاد.