وبگردی؛
سردار نصیری دوش به دوش حاج قاسم از سوریه تا عراق
جمعه شب پنجم خرداد 96 بود که خبر شهادت شهید مدافع حرم حاج شعبان نصیری در شبکههای مجازی منتشر شد.
به گزارش سرویس فضای مجازی خبرگزاری صدا و سیما ؛ به نقل از مشرق جمعهشب بود که خبر شهادت شهید حاج شعبان نصیری در عراق در شبکههای مجازی منتشر شد. خبری که البته ساعتی بعد، صحت آن تأیید شد. خیلیها شاید نصیری را نشناسند. مردی که از ابتدای انقلاب پابهرکاب شده بود و انگاری قرار نبود برای لحظهای، رنگ آرامش را ببیند و زندگی عادی داشته باشد. سالها در جنگ پابهپای رزمندگان جنگیده بود اما جایگاه شغلیاش مانع از آن بود که در انظار ظاهر شود. او از معدود افرادی بود که در قرارگاه سری نصرت به همراه آقای علی هاشمی فعالیت میکرد. قرارگاهی که حتی خیلی از مسوولان کشور هم از وجود آن بیاطلاع بودند چه برسد به مردم عادی. جایگاه دیگر شغلی نصیری در لشکر بدر بود؛ لشکری متشکل از مجاهدان کرد و شیعه عراقی که با مدیریت جمهوری اسلامی، علیه صدام میجنگیدند و باز هم ملاحظات مانع از آن بود که رزمندگان این لشکر و مسوولان آن در انظار باشند. بعد از پایان جنگ هم رد پای او در خیلی از جاها هست. مجاهد گمنامی که از سوریه و عراق تا سومالی و افغانستان و نیجریه و لبنان حضور داشت بدون آنکه منت و طلبی از کسی داشته باشد. عاقبت حیاتش هم به شهادت گره خورد. هشت ماه قبل در سوریه مجروح شده و جانباز محسوب میشد اما مجروحیت مانع از ادامه کارش نشد. در نهایت روز جمعه و در آخرین روز ماه شعبان در غرب موصول به شهادت رسید و به دیدار حضرت حق شتافت. سردار تقیزاده از دوستان و رفقای شهید نصیری است که سالها با او محشور بوده است. درحالیکه در مراسم ختم رفیق دیرینه خود حاضر بود، در شرایطی نامساعد تن به گفتوگویی کوتاه داد تا بلکه دین سالها رفاقت خود را ادا کرده باشد.
سردار! شما از افرادی بودید که سالها با شهید ارتباط داشتهاید، کمی از سابقه شهید نصیری بگویید.
شهید شعبان نصیری ورودی سال 57 سپاه پاسداران بود. یعنی از اولین کسانی بود که به این نهاد وارد شد. ایشان و شهید سعید سهیلی بچههای اولی بودند که وارد شدند و سپاه کرج را تشکیل دادند. اصالتاً بچه خیابان حسینی تهران هستند. در حوادث ابتدای انقلاب و درگیریها با منافقان و امثالهم بودند و حضور فعالی داشتند. با شروع جنگ هم به منطقه رفتند. ایشان جزء اولین گروه دانشکده فرماندهی و ستاد(دافوس) سپاه هم بودند.
بعد از جنگ؟
نه! با سردار سلامی همدوره بودند.
در جنگ چه فعالیتهایی داشتند؟
فرمانده محور و فرمانده گردان بودند.
کدام لشکر؟
ببینید یک مدت در قرارگاه سری نصرت بودند و با سردار شهید علی هاشمی همکاری میکردند. اینها بچههای اطلاعات و عملیات بودند. در هور و هویزه کارهای اطلاعاتی میکردند. بعد هم که لشکر بدر تشکیل شد.
ایشان دوباره در لشکر بدر فرمانده محور بود.
لشکر بدر همین لشکر مجاهدان عراقی؟
بله، همین لشکر مجاهدان عراقی. در این لشکر هم ایشان فعالیت میکرد و فرمانده محور بود. در ادامه هم فرمانده تیپ و رییس ستاد لشکر شدند. بعد از مدتی به لشکر سیدالشهدا (ع) آمدند. در آنجا هم فرمانده محور و فرمانده گردان بود. تا پایان جنگ همینجور بین لشکر بدر و لشکر سیدالشهدا (ع) در رفت و آمد بودند. هر جا عملیات بود ایشان هم بهدلیل عملیات به لشکر مربوطه مراجعه میکرد. تا پایان جنگ این برنامه بود.
بعد از اتمام جنگ چه فعالیتی داشتند؟
بعد از تمام جنگ ایشان به همراه یک سری از همرزمان خود به سیستان و بلوچستان رفتند. آنجا عملیاتهای سیستان و بلوچستان علیه اشرار و گروهکها را هدایت و رهبری میکردند. بعد از آن هم در بخشهای آموزشی نیروی قدس سپاه پاسداران مشغول فعالیت بودند.
اینها مربوط به کدام بازه زمانی است؟
مربوط به دهه 70 است. بعد از آن هم مدتها در ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز و ستاد فرماندهی کل نیروهای مسلح فعالیت میکردند.
در رابطه با فعالیت اخیر شهید نصیری هم در سوریه و عراق توضیح بدهید. ظاهراً ایشان بعد از مدتی فعالیت در سوریه جانباز هم شده بودند؟
ایشان از چهار، پنج سال قبل حدود دو، سه سال در سومالی مشغول فعالیت بودند. در کنار این مسائل یک موسسه مطالعات راهبردی هم داشتند. حدود دو سال هم بود که در سوریه و عراق فعالیت میکردند. البته بیشتر در عراق مستقر بودند و بهعنوان کارشناس و مستشار نظامی و حتی فرمانده میدانی بههمراه برادران مجاهد عراقی با تکفیریها مبارزه میکردند.
جانبازی ایشان مربوط به چه زمانی است؟
شهریورماه سال گذشته بود که از ناحیه پا و کتف مجروح شدند. به کتف ایشان تیر خورده بود. هنوز هم مشغول طی دوره درمان بودند که به شهادت رسیدند.
کدام منطقه به شهادت رسیدند؟
منطقه عمومی تلعفر در غرب موصل.
علت شهادت ایشان چه بود؟
به همراه جمعی از دوستان بودند که در کمین تله انفجاری داعش افتادند و به شهادت رسیدند.
جدای از این مسائل ایشان ظاهراً یک سری فعالیتهای اجتماعی و عامالمنفعه هم با خانواده شهدا داشتند. راجعبه این امور هم توضیح دهید.
بله، کنار همه این موضوعات و حوادث نظامی و کاری، شهید یکسری فعالیتهای شخصی هم داشت که نوعاً اینها در کرج متمرکز بود. موضوعی هم که شما عنوان کردید از همین جنس فعالیتهای شخصی شهید بود. گروههای مختلف اجتماعی داشتند. با فرزندان شهدا ارتباط داشتند و برای آنها پدری میکردند. مربوط به الان هم نیست. مثلاً مربوط به 25 سال قبل به این طرف است. بچههایی که با ایشان ارتباط داشتند الان تشکیل خانواده دادهاند و بعضاً نوه هم دارند.