مشروح سخنان سید حسن نصرالله در سالگرد جنگ 33 روزه
دبیر کل حزب الله لبنان با اشاره به اهداف شکست خورده آمریکا و اسرائیل در جنگ ژوئیه سال2006 تاکید کرد: این جنگ نتایج ویرانگری برای رژیم صهیونیستی داشته است.
به گزارش سرویس بین الملل
خبرگزاری صدا و سیما به نقل از شبکه تلویزیونی العالم، سید حسن نصرالله در سخنرانی خود به مناسب دهمین سالگرد پیروزی مقاومت در جنگ سال 2006 با عنوان «دوران پیروزی ها» در مجتمع موسی عباس در شهر بنت جبیل در جنوب لبنان با ذکر آیه ای از کلام الله مجید گفت: حمد و سپاس مخصوص خداوند است. چرا که از ما دفاع کرد و به ما پناه داد و ما را با یاری خود حمایت کرد و به ما امنیت و اطمینان، عزت و کرامت و حاکمیت و شرف داد. حمد و سپاس مخصوص خداوندی است که نمی توان نعمت های او را برشمرد. به همه خواهران و برادران در این مراسم بزرگ درود می فرستیم. این مراسم دهمین سالگرد پیروزی شما و خون شهدا، کشور،وطن، مقاومت ارتش و ملت شما در جنگ ژوئیه سال 2006 است. درودها و سپاس به همه کسانی باد که این پیروزی را رقم زدند یا در شکل گیری این پیروزی مشارکت داشتند و از آن حمایت و پشتیبانی کردند. درود و تحیات خود را به نیروهای مقاومت و ارتش ملی لبنان و نیروهای امنیتی این کشور و همچنین شهدا و زخمی ها و اسرا و مقاومت کنندگان در سرزمین خود و همچنین آوارگان و پناه دهندگان به این آوارگان، صابرین و ایثارگران و زخمی ها و همچنین مسئولان سیاسی، دینی،نظامی،امنیتی،رسانه ای،احزاب، جریان ها، هیئات، انجمن ها، رسانه ها و همه انسان های خوب در لبنان و کشورهای عربی و اسلامی و در هر نقطه ای از جهان داریم. تشکر ویژه از کشورهایی داریم که از مقاومت حمایت کردند و این تشکر را از سوریه و جمهوری اسلامی ایران به دلیل حمایت تاریخی این کشورها از لبنان و مقاومت آن در جنگ ژوئیه سال 2006 داریم. در دهمین سالگرد این جنگ به نظر می رسد توجه اسرائیلی ها بیش از توجه لبنانی ها و اعراب به این حادثه بوده است. من وظیفه دارم از برخی از رسانه ها و طرف ها که به این مناسبت بزرگ توجه ویژه ای نشان دادند تشکر کنم ولی اسرائیلی ها بیشترین توجه را به این حادثه داشته اند به طوری که مسئولی در اسرائیل نبوده است، از رئیس تا نخست وزیر و وزیر جنگ و وزرای کنونی و سابق تا فرماندهان نظامی و امنیتی و رسانه های این رژیم توجه ویژه ای به این حادثه داشتند و نظرات خود را بیان کردند و دلیل این مسئله این بوده است که جنگ ژوئیه سال 2006 که اسرائیلی ها پس از شکست خود عنوان جنگ دوم لبنان نام نهاده اند و ما نیز به صورت خلاصه می گوییم جنگ ژوئیه چرا که این جنگ در میان اسرائیلی ها یک حادثه تاریخی بسیار مهم بوده و پیامدهای سرنوشت سازی برای این رژیم داشته است و به این دلیل این جنگ مورد توجه رسانه های اسرائیلی و بحث و جدل های موجود در این رژیم طی ده سال گذشته بوده است.
وی افزود: در لبنان و کشورهای عربی و اسلامی شمار زیادی به شدت تلاش کردند تا توجهی به این جنگ و پیروزی ها و دستاوردهای آن نشود. من در ابتدا به این مناسبت و جنگ و این پیروزی و سپس درباره اوضاع منطقه و سپس اوضاع داخلی لبنان سخنانی ایراد می کنم. به صورت عادی زمانی که صحبتی درباره جنگ ژوئیه و پیروزی مقاومت،لبنان و محور مقاومت مطرح می شود صحبت هایی درباره عنوان و اسم آن بوده که بسیار مهم است و عنوان این جنگ با عنوان به شکست کشاندن اهداف تجاوز مطرح می شود. زمانی که می گوییم لبنانی ها در جنگ ژوئیه پیروز شدند این پیروزی به این دلیل است که مقاومت و طرف های حامی آن و به صورت کلی جبهه مقاومت اهداف تجاوز را به شکست کشاندند و این مسئله در پیروزی جنگ ژوئیه بسیار مهم بوده ولی این مسئله بخشی از حقیقت است و می خواهم امروز درباره بخش دیگر این پیروزی سخن بگویم.
وی گفت: شکی در این نیست که از بین بردن اهداف تجاوز آمریکا و اسرائیل به لبنان یک دستاورد عظیم،تاریخی و بسیار بزرگ است. اسرائیلی ها با تصمیم آمریکا دست به تجاوز به لبنان زدند همان طور که امروز این جنگ در یمن در جریان است. اسرائیل تصمیم آمریکا را درباره تجاوز به لبنان اجرا کرد. به صورت سریع به دستاوردهای این جنگ و اهداف شکست خورده دشمن اشاره می کنم. در روزهای نخست این جنگ و سپس پس از تحقیقات کمیته وینوگراد و یادداشت های مقامات آمریکایی در سالهای گذشته و اظهارات و نوشته های چند هفته گذشته در مقالات برخی از نومحافظه کاران آمریکایی که در آن زمان از مسئولان وقت وزارت دفاع آمریکا بودند به این اهداف اشاره کرده اند. بنابراین اهدافی را که به آن اشاره می کنم مبتنی بر متن ها و نوشته های مقامات اسرائیل و آمریکاست. هدف نخست این تجاوز از بین بردن مقاومت بوده است. این هدف بزرگ ترین خواسته دشمن بود. هدف دوم محقق کردن بیشترین خسارت و ویرانی و کشتار نیروها و مسئولان مقاومت و از بین بردن امکانات مقاومت و خلع سلاح مقاومت بوده است. هدف سوم حذف حزب الله از معادلات داخلی و منطقه ای بوده است.
سید حسن نصرالله در ادامه گفت: پس از این جنگ آمریکایی ها به خوبی به این مسئله اشاره کرده بودند. هدف چهارم این تجاوز بیرون کردن نیروهای مقاومت از جنوب روخانه لیطانی و خلع سلاح این نیروها در این منطقه بوده است. برخی ها در آن زمان در لبنان می گفتند که باید ارتش این کشور مسئول حفظ امنیت این منطقه باشد. هدف چهارم شکست خورده این تجاوز تبدیل کردن جنوب رودخانه لیطانی به منطقه حائل و بدون سکنه بوده است. می خواستند سکنه بنت جبیل و همه ساکنان جنوب رودخانه لیطانی خانه و کاشانه خود را رها کنند. هدف پنجم این تجاوز دور کردن نیروهای مقاومت از مرزها بوده است و امروز همه می دانند نیروهای مقاومت همچنان در مرزها حضور دارند چرا که شما همان نیروهای مقاومت و ساکنان روستاها و شهرک های مرزی هستید. هدف ششم این تجاوز استقرار نیروهای چند ملیتی در مناطق مرزی لبنان بوده است و می خواستند نیروهایی به مانند نیروهایی که در آن زمان عراق را اشغال کرده بودند در لبنان مستقر کنند ولی نتوانستند این هدف را محقق کنند. دشمن به دنبال استقرار این نیروها در مرزهای لبنان و فلسطین اشغالی و لبنان و سوریه بود تا بار دیگر مقاومت شکل نگیرد و با این کار بتوانند بر بنادر و فرودگاه ها و حاکمیت لبنان سیطره یابند. هدف هفتم این تجاوز وابسته کردن کامل لبنان به ساختار سیاسی و امنیتی آمریکا و متحدان این کشور در منطقه بوده است. هدف هشتم بهبود قدرت بازدارندگی اسرائیل بوده است که پس از شکست سال 2000 و عقب نشینی از نوار غزه تضعیف شده بود. هدف نهم این تجاوز، تقویت جایگاه منطقه ای و بین المللی اسرائیل و آزاد کردن بدون قید و شرط دو اسیر اسرائیلی بوده است.
دبیر کل حزب الله لبنان گفت: کاندولیزا رایس وزیر خارجه وقت آمریکا به مهم ترین و بزرگ ترین و گسترده ترین هدف این تجاوز اشاره کرده بود و همه اهداف دیگر در خدمت این هدف بود. وی گفته بود که هدف این تجاوز تولد خاورمیانه جدید است. در آن زمان آمریکایی ها افغانستان و عراق را اشغال کرده بودند و ناوهای جنگی آمریکا در دریاها و اقیانوس های اطراف حضور داشت و با آن سوریه را تهدید می کردند. طرح خاورمیانه جدید گام نخست محقق کردن اهداف آمریکا و مشخصا از بین بردن مقاومت در لبنان بوده است تا سپس بتوانند بر سوریه سیطره یابند و مقاومت فلسطینی را هدف قرار دهند و ایران را در انزوا قرار دهند تا سپس حکومت این کشور را سرنگون کنند و در نهایت اهداف طرح خاورمیانه جدید محقق شود. عملی شدن این طرح به معنای سیطره مطلق آمریکا و اسرائیل بر هر چیزی در منطقه تا صدها سال بوده است. این اهداف بزرگ، راهبردی و تاریخی دشمن در این جنگ شکست خورد و طبیعی است که شکست این اهداف یک دستاورد بزرگ و عظیم است. ما جدا از ذکر این شکست ها می خواهیم به بعد دیگر این جنگ نیز اشاره کنیم. بخش دیگری از حقیقت این پیروزی در جنگ ژوئیه همان نتایج این جنگ بوده است. این جنگ نتایجی داشته که از اهداف مقاومت نبوده است. مقاومت در جنگ ژوئیه در حالت کامل دفاعی قرار داشت و اگر در آن زمان از مقاومت پرسیده می شد که هدف مقاومت در این جنگ چیست، پاسخ می داد که از بین بردن اهداف این تجاوز، خواسته مقاومت است ولی به دور از اهدف شکست خورده تجاوز، هر حادثه میدانی نتایجی دارد و این نتایج در خلاء ایجاد نشده بلکه در طی مقاومت، پایداری و فداکاری و خون شهدا و زخمی ها و مدیریت و اتحاد و مشارکت در این نبرد حاصل شده است. من از همه پژوهشگران می خواهم به بعد نتایج این جنگ نیز توجه داشته باشند. همان طور که به ابعاد نظامی، امنیتی،سیاسی،فرهنگی،اقتصادی و روحی این جنگ توجه داریم باید به بعد دیگر این پیروزی نیز توجه داشته باشیم. من از کارشناسان و پژوهشگران می خواهم به این مسئله نیز توجه ویژه ای داشته باشند.
وی افزود: من به صورت خلاصه به برخی از سرفصل های نتایج این تجاوز و مشخصا ارتباط آن با دشمن صهیونیستی و مقاومت اشاره می کنم. این سر فصل ها را می توان لمس کرد و غیرقابل بحث است. نتیجه نخست این تجاوز به لرزه درآمدن نهاد نظامی اسرائیل و مشخصا ارتش این رژیم از داخل بوده است. ارتش اسرائیل پس از این تجاوز با قدرت به لرزه درآمد و به ضعف روحی شدیدی دچار شد و به آستانه فروپاشی رسید و رئیس ستاد ارتش، اعضای ستاد و فرماندهان یگان ها و میدانی و افسران و سربازان اتهاماتی را علیه یکدیگر مطرح کردند و حتی این وضع به ناسزاگویی و طرح خیانت به میان این افراد رسیده است. این مسائل در ده سال گذشته موجود است. این مسئله در تاریخ ارتش اسرائیل سابقه ندارد. در پی این زلزله شدید در ارتش اسرائیل بود که شاهد استعفاها، برکناری ها و تغییرات گسترده در ارتش این رژیم بودیم. این جنگ باعث شد بی اعتمادی شدیدی در ارتش اسرائیل ایجاد شود و این بی اعتمادی همچنان در سطوح مختلف ارتش این رژیم وجود دارد و شکی در این نیست این وضع بر هر جنگی در آینده تاثیرگذار خواهد بود و ما این وضع را در جنگ غزه شاهد بودیم.
دبیر کل حزب الله لبنان خاطرنشان کرد: نتیجه دوم این تجاوز سست شدن اعتماد مردم اسرائیل به ارتش این رژیم بوده است. می گفتند این ارتش قادر به پیروزی و به پایان بردن نبرد است و این مسئله خطرناک ترین موضوع در رژیم اسرائیل است. ژنرال گادی ازینکوت رئیس فعلی ستاد ارتش اسرائیل گفته بود که بزرگ ترین تهدید، ضعف اعتماد مردم اسرائیل به ارتش این رژیم بوده است. این نتیجه حاصل شد. نتیجه سوم این تجاوز سست شدن مسئولان سیاسی اسرائیل به ارتش این رژیم و ژنرال های آن بوده است. مسئولان سیاسی اسرائیل پس از این تجاوز به ژنرال ها گفته بودند که محاسبات آنان اشتباه و طرح های آنان دقیق نبوده است و ناتوان شده اند. مسئولان سیاسی اسرائیل در ده سال گذشته به این مسائل اشاره کرده اند. نتیجه چهارم این تجاوز، بی اعتمادی ارتش اسرائیل به مسئولان سیاسی این رژیم بوده است. مسئولان سیاسی این رژیم در جنگ ژوئیه ضعیف و ترسو بودند و در تصمیم گیری های خود آشفته عمل می کردند. نتیجه پنجم این تجاوز ضعیف شدن اعتماد مردم اسرائیل به مسئولان سیاسی این رژیم و شکل گیری بحران رهبری در اسرائیل است. قبل از جنگ ژوئیه آریل شارون به مانند اسحاق رابین از رهبران بزرگ اسرائیل بودند و در صورتی که ایهود اولمرت در جنگ ژوئیه پیروز می شد به یک رهبر تاریخی و بزرگ در این رژیم تبدیل می شد ولی شکست این رژیم در جنگ ژوئیه باعث شد که اسرائیل وارد بحران رهبری سیاسی شود. این وضع باعث اختلافات شدید در احزاب و شکل گیری کابینه های ائتلافی و انتخابات زودهنگام و گسست های سیاسی و پارلمانی در اسرائیل شد. این پنج سرفصلی که به آن اشاره کردم از نتایج جنگ ژوئیه است. نتیجه ششم این تجاوز، نابودی ایدئولوژی نظامی اسرائیل بوده است. این ایدئولوژی را بن گورین در ابتدای تاسیس رژیم اسرائیل مطرح کرده بود و این ایدئولوژی در همه جنگ های کشورهای عربی با اسرائیل متزلزل نشد ولی پس از جنگ ژوئیه باعث شد که یکی از سران حزب لیکود در کنست(پارلمان رژیم صهیونیستی) کمیته ای را با عنوان کمیته توسعه اصول امنیتی و نظامی این ایدئولوژی تشکیل دهد. نشست های زیادی برای بازنگری در این ایدئولوژی تشکیل دادند. این ایدئولوژی مبتنی بر پایان دادن سریع جنگ، محقق کردن پیروزی سریع،نبرد در میدان دشمن و در مرز و آرام بودن جبهه داخلی اسرئیل بوده است. دیگر چیزی به نام چنین ایدئولوژی وجود ندارد. در حال حاضر این رژیم ایدئولوژی جدیدی ساخته است که در آن پایان سریع نبرد وجود ندارد چرا که می داند قادر به محقق کردن این هدف نیست. در این ایدئولوژی تنها نبرد در زمین دشمن وجود ندارد بلکه به این مسئله اشاره شده که ممکن است در داخل فلسطین اشغالی نیز نبردهایی آغاز شود. همچنین بر اساس این ایدئولوژی، جبهه داخلی اسرائیل از نبردهای آینده متاثر خواهد شد. جنگ ژوئیه و جنگ های غزه این مسئله را اثبات کرده است.
دبیر کل حزب الله لبنان افزود: آن زمان گذشته است که اسرائیل لبنان را بمباران می کرد و سکنه شهرک های شمالی اسرائیل و سکنه حیفا و فراتر از آن در امنیت و آرامش بودند. اسرائیلی ها ایدئولوژی جدیدی را ایجاد کرده اند و این رژیم تسلیم این وضع شده است. بیش از شصت سال از درگیری عربی و اسرائیلی می گذرد و شمار زیادی از مقامات عربی علیه اسرائیل سخنرانی و تهدید کردند و مقامات این رژیم نیز توجهی به این اظهارات نداشتند و در برخی از موارد نیز آن را به سخره گرفتند ولی اسرائیل به همه موضع گیری های مقاومت در لبنان توجه دارد و آن را می پذیرد. این پذیرش تنها به این دلیل نیست که اسرائیل می داند مقاومت در لبنان صادق است بلکه تحولات و اطلاعات نیز این مسئله را تایید می کند. نقطه ای در فلسطین اشغالی وجود ندارد که هدف موشک های مقاومت اسلامی لبنان قرار نداشته باشد. اسرائیل به خوبی به این موضع گیری مقاومت واقف است. به این دلیل اسرائیل به باور نظامی جدیدی نیازمند است تا بر اساس این باور به جبهه داخلی خود توجه کند. اسرائیل در طول ده سال گذشته تلاش کرده است جبهه داخلی خود را تقویت کند ولی تا این لحظه این جبهه آماده نیست. نتیجه هفتم این جنگ این بوده است که مسئولان سیاسی و نظامی دشمن اسرائیلی به این باور رسیدند که قدرت اسرائیل محدود است. اسرائیلی ها به این نتیجه رسیدند که دوره فرستادن نیروهای ویژه و چترباز و تهدید کردن دولت ها پایان یافته است.
سید حسن نصرالله گفت: هشتمین نتیجه این جنگ، کاهش سطح انتظارات اسرائیلی ها بوده است. اسرائیلی ها در هر جنگی در آینده انتظارات پایینی خواهند داشت و حتی اگر اهداف این جنگ را اعلام کنند اهداف سطح پایینی خواهد بود. پس از جنگ ژوئیه،زمانی که اسرائیل به غزه حمله کرد اهداف سطح بالایی را مطرح نکرد و این مسئله از نتایج جنگ ژوئیه بوده است. نتیجه نهم این تجاوز، محدود شدن نقش ابزاری اسرائیل برای اجرای طرح های آمریکاست. اسرائیل در جنگ ژوئیه ابزار اجرایی طرح آمریکا بود ولی این ابزار اجرایی در این جنگ شکست خورد. آمریکا اسرائیل را به عنوان ابزار اجرایی خود ده ها سال حمایت مالی و تسلیحاتی کرد و این رژیم پادگان نظامی آمریکا در منطقه است. زمانی که آمریکایی ها از این پایگاه نظامی برای محقق کردن طرح خاورمیانه جدید استفاده کردند این طرح شکست خورد و اربابان آمریکایی اسرائیل از این وضع ناامید شدند و می توان این مسئله را در خاطرات جرج بوش، کاندولیزا رایس و نومحافظه کاران آمریکایی و مقالات اخیر آنان مشاهده کرد. نتیجه دهم این تجاوز نیز یک نتیجه بسیار بزرگ بوده که همان تکرار شدن دوباره سوال دلیل موجودیت اسرائیل است. زمانی که نیروهای مقاومت و حامیان آنان درباره موجودیت اسرائیل اظهاراتی را مطرح می کنند، می گویند مقاومت درباره اسرائیل مبالغه می کند. پس از جنگ ژوئیه بار دیگر در میان ژنرال ها، مسئولان و نظریه پردازان بزرگ اسرائیل سوالاتی درباره موجودیت و بقای این رژیم مطرح شده است که آیا ممکن است اسرائیل به حیات خود ادامه بدهد. به خدا قسم که اسرائیل در مسیر سقوط و نابودی قرار دارد.
وی افزود: این مسئله از نتایج جنگ ژوئیه است. اسرائیل قبل از این جنگ در وضع بسیار متفاوتی قرار داشت و قدرت اعتماد به نفس بالا و بازدارندگی و سلطه داشت به ویژه آنکه آمریکایی ها عراق و افغانستان را اشغال کرده بودند و ناوهای جنگی آنان در دریاهای منطقه حضور داشت و در آن زمان می گفتند محیط راهبردی منطقه به سود آمریکا و اسرائیل شده است. در شب آغاز جنگ ژوئیه هیچ سوالی در میان اسرائیلی ها درباره بقای این رژیم مطرح نشد ولی این سوال بار دیگر پس از پایان این جنگ مطرح شد. روون ریولین رئیس فعلی اسرائیل که در آن زمان رئیس احزاب مخالف کابینه اسرائیل بود در سخنرانی خود در کنگره آمریکا گفته بود " حزب الله به تلاش های خود برای نابود کردن اسرائیل ادامه می دهد". وی خواهان متحد شدن اسرائیلی ها برای جنگ احتمالی در آینده شد. ریولین گفت "اسرائیلی ها می دانند در صورتی که در آینده،جنگی بر ما تحمیل شود،این جنگ شدید خواهد بود ولی ما دست برتر را در این جنگ داریم و باید پیروز شویم چرا که دیگر فرصتی نداریم". ببینید از چه ادبیاتی استفاده می کند. این اسرائیل است که جنگ خود را بر دولت ها و ملت های منطقه تحمیل می کند. عبارت "دیگر فرصتی نداریم" به معنای آن است در صورتی که اسرائیل وارد جنگ جدیدی شود و شکست بخورد دیگر اسرائیلی وجود نخواهد داشت.
این مسئله یک موضوع موجودیتی و بقا برای اسرائیل است. نتانیاهو نیز با اشاره به جنگ های سالهای 1967،1973،1982 و موضوعات بقا و سلطه اسرائیل گفته است "پس از جنگ دوم لبنان در سال 2006 اوضاع تغییر کرد و روشن شده است( اشاره به برخی ها در لبنان که چشمان خود را بسته اند) که اسرائیل دیگر رژیمی نیست که نتوان بر آن چیره شد و بار دیگر سوالاتی درباره بقای آن نه تنها در میان دشمنان اسرائیل بلکه در میان دوستان این رژیم مطرح شده است". در حال حاضر مطالعات کارشناسان بزرگ امور راهبردی در آمریکا تاکید دارد اسرائیل آینده طولانی نخواهد داشت.
وی ادامه داد: این نتیجه گیری بر اساس خواب دیدن و پیش بینی های نوسترداموس نیست بلکه بر اساس تحولات میدانی و واقعی است. این نتانیاهو است که می گوید دوستان اسرائیل سوالاتی را درباره بقای اسرائیل مطرح کرده اند. شیمون پرز در واکنش به گزارش وینوگراد گفته است که " قبل از جنگ ژوئیه، کشورهای عربی اسرائیل را و به نوعی موجودیت اسرائیل را پذیرفته بودند ولی پس از جنگ این نوع ذهنیت و تفکر تضعیف شده است. درست بودن عبارت " راه حل نظامی وجود ندارد" به معنای آن است که اسرائیل هرگز نمی تواند به بقای خود در این منطقه ادامه بدهد". جنگ ژوئیه این نتیجه را برای اسرائیلی ها ایجاد کرد که با راه حل نظامی نمی توان به پیروزی رسید. آیا روشن تر از این عبارت وجود دارد. این سخن را یکی از مسئولان مقاومت نگفته بلکه شیمون پرز مطرح کرده است. یازدهمین نتیجه جنگ ژوئیه، تقویت قدرت بازدارندگی مقاومت در لبنان برای حمایت از این کشور بوده است. ما پس از سال 2000 بارها گفتیم که تلاش می کنیم قدرت بازدارندگی متقابل میان مقاومت و اسرائیل ایجاد شود. قدرت بازدارندگی اسرائیل مسئله جدیدی نیست. این رژیم از سال 1948 یک قدرت بازدارندگی داشته و از این قدرت استفاده کرده است. مشکل در این است که اسرائیل در طول عمر خود یک قدرت بازدارنده بوده و رژیم های عربی تسلیم این وضع شده بودند. مسئله جدید در جنگ ژوئیه این است که قدرت بازدارندگی متقابل ایجاد شد و اسرائیل به این قدرت اعتراف کرد. این ما بودیم که قبلا می گفتیم اگر جنگ بر ما تحمیل شود چنین و چنان می کنیم ولی امروز این اسرائیل است که می گوید اگر جنگی بر ما تحمیل شود چنین و چنان می کنیم. امروز همه مسئولان سیاسی،نظامی و رسانه ای اسرائیل به قدرت بازدارندگی حزب الله اشاره می کنند و به یک مسئله قطعی در اسرائیل تبدیل شده است و بر اساس این مسئله است که در این رژیم تصمیمات سیاسی و نظامی گرفته و راهبردها و طرح ها تدوین می شود. نتانیاهو چند روز پیش معادله آرامش در برابر آرامش را مطرح کرد. وی به خوبی می داند که روز به روز بر قدرت آموزش و تسلیحاتی مقاومت بیشتر می شود. نتانیاهو این معادله را در برابر لبنان مطرح کرده است که با این رژیم معاهده صلح و تعهد و ترتیبات امنیتی ندارد.
دبیر کل حزب الله لبنان در ادامه گفت: اسرائیلی ها به صورت روشن به معادله قدرت بازدارندگی متقابل اشاره می کنند که از نتایج جنگ ژوئیه است. من تا این لحظه سندی را از سخنان نیروها و محور مقاومت مطرح نکردم و به صورت عمدی از سخنان مسئولان اسرائیلی ذکر کرده ام چرا که مردمی وجود دارند که ما را باور نمی کنند و اسرائیلی ها را باور دارند. نقطه و فصل مشترک همه این نتایج این است که به روحیه اسرائیل در جنگ ژوئیه به شدت ضربه وارد شده است. شاید به جسم انسان مشکلی وارد شود ولی می تواند آن را ترمیم کند ولی ترمیم روحیه یک فرد بسیار دشوار است. ضربه روحی یک ضربه کشنده است. به روحیه، اعتماد، عزم و اراده و امید و آرمان و تکبر و خودخواهی اسرائیل و اطمینان داشتن به بقای خود در این منطقه ضربه سنگینی وارد شده است. به اعتماد به نفس اسرائیل و اعتماد به ارتش و امکانات خود برای شکست دادن طرف مقابل و اطمینان داشتن به بقای خود در منطقه ضربه وارد شده که مهم ترین دستاورد جنگ ژوئیه است. در طی سالها درگیری عربی و اسرائیل و در تاریخ مقاومت و درگیری میان اعراب و مسلمانان و مسیحیان حامی مقاومت این موضوع مهم ترین پیروزی بوده که در جنگ ژوئیه محقق شده است.
مشکل در این است که اسرائیلی ها می گفتند نباید اعراب هیچ نوع هوشیاری داشته باشند و باید هوشیاری و آگاهی فلسطینیان از بین برود و اسناد زیادی درباره این سیاست وجود دارد. اسرائیلی ها قبل از بن گورین می گفتند که باید اعراب درک کنند که اسرائیل شکست ناپذیر است و هر چه این رژیم می گوید بپذیرند. در برابر این اسرائیلی ها هستند که خوی تکبر، اعتماد به نفس، اقتدار و قدرت پیروز سازی دارند. اسرائیلی ها یک ضرب المثل درباره ارتش خود دارند که می گویند ارتش شکست ناپذیر است. ده ها سال است که این مسئله را در ذهن اسرائیلی ها تقویت کرده اند. اما مقاومت در سال 2000 و جنگ ژوئیه به این ذهنیت اسرائیل ضربه وارد کرد. چرا دشمن اسرائیلی در سال 2006 بر این مسئله اصرار داشت که وارد شهر بنت جبیل شود. این اصرار برای تقویت این ذهنیت اسرائیلی ها بود. این اصرار بر سیطره بر خاک و تپه و جاده نبود. ما شاهد نبردی برای تقویت ذهنیت و آگاهی افکار عمومی اسرائیل و ضربه به ذهنیت و آگاهی عربی بودیم. شما اهل بنت جبیل در سال 2000 به دلیل مقاومت و فداکاری و خون توانستید اسرائیل را بیرون کنید و من در سخنرانی که به مناسبت افتتاح این ورزشگاه داشتیم این جمله را گفتم که این اسرائیل سست تر از خانه عنکبوت است.
وی افزود: حزب الله و متحدانش و رسانه ها و مراکز مطالعاتی آنان برنامه ای برای جنگ روانی، سیاسی،فرهنگی و رسانه ای با عنوان خانه عنکبوت نداشتند. جمله ای مطرح کردیم و رفتیم ولی دیدیم که این جمله چه ضربه سنگین روحی به فرماندهان نظامی، رسانه ها و سیاستمداران اسرائیل وارد کرد. این جمله به پانزده سال قبل باز می گردد. جنگ ژوئیه این جمله و حقیقت را مورد تاکید قرار داد و هیچ طرفی قادر نیست از این مسئله فرار کند. نتانیاهو چند روز پیش در سخنرانی خود به این جمله اشاره کرد که بیانگر آن است که این جمله چه ضربه سنگینی به وی و جامعه وی وارد کرده است. نخست وزیر کابینه دشمن صهیونیستی به عنوان مهم ترین شخصیت سیاسی این رژیم در دو سخنرانی در کنست و منطقه جبل هرتزل به عبارت خانه عنکبوت اشاره کرد. وی در یکی از این سخنرانی ها گفت " هر طرفی که فکر می کند می تواند در اسرائیل خانه عنکبوت پیدا کند با دیوار و مشت آهنین روبرو خواهد شد". ما این مشت آهنین را در بنت جبیل و سپس در جنگ ژوئیه مشاهده کردیم. وی در سخنرانی دوم خود گفت " حزب الله ما را یک رژیم ضعیف می داند که هیچ نوع ستون فقرات قوی ندارد و جامعه آن از خانه عنکبوت سست تر بوده که از نبرد و دفاع از خود خسته شده است". من امروز به نتانیاهو می گویم که جامعه اسرائیل سست تر از خانه عنکبوت بوده و از جنگ و دفاع از خود خسته شده است. این یک حقیقت است.
سید حسن نصرالله گفت: به نبرد بنت جبیل می رسیم. چرا این نبرد به وقوع پیوست. این نبرد، آگاهی و هوشیاری را هدف قرار داده بود. ما فکر می کردیم حمله اسرائیلی ها به بنت جبیل مانند حمله دیگر اسرائیلی ها به مارون الراس و عیناته و دیگر خطوط مقدم است ولی اسرائیلی ها بعدا گفتند که هدف نبرد بنت جبیل این بود که بتوانند وارد ورزشگاه شوند و یک افسر اسرائیلی پرچم این رژیم را در این ورزشگاه به اهتزاز درآورد و سخنرانی ایراد کند و بگوید که اسرائیل خانه عنکبوت نیست و یک مشت آهنین است. نبرد بنت جبیل نظریه مشت آهنین اسرائیل را درهم کوبید و جمله خانه عنکبوت حزب الله را با خون شهدای قهرمان خود اثبات کرد و همه می دانند در بنت جبیل در جنگ ژوئیه چه گذشت. چه ویرانی ها و حملات هوایی جنگنده ها و توپخانه ها و حملات موشکی و حملات زمینی نیروهای ویژه اسرائیل و ورود تانک ها و زرهپوش ها به وقوع پیوست. در برابر اسرائیلی ها، گروهی از نیروهای مجاهد قهرمان حضور داشتند که این حماسه را رقم زدند و ارتش خانه عنکبوت نتوانست به ورزشگاه برسد تا افسر این رژیم نتواند در این ورزشگاه بگوید که ما خانه عنکبوت نیستیم. این مسئله خطرناک ترین ضربه ای بود که به رژیم اسرائیل وارد کرد.
وی افزود: این ضربه به روحیه، اعتماد به نفس، ایدئولوژی نظامی،رهبری،جبهه داخلی و توان مقابله اسرائیل وارد شده است. امروز اگر تجاوزی به لبنان نمی شود به دلیل آن است که هیچ طرفی قادر نیست به این کشور تجاوز کند. آمریکایی ها، اروپایی ها و شورای امنیت قادر به تجاوز به لبنان نیستند. در میان اعراب نیز برخی از رژیم های عربی با حمله اسرائیل به لبنان مخالفت نمی کنند و حتی این رژیم را تشویق به حمله به لبنان می کنند. ما 10 سال است که در لبنان در امنیت زندگی می کنیم و این امنیت به دلیل منت گذاشتن دیگران بر ما نیست. آیا اسرائیل برای اخلاق، ارزشی قائل است. چرا این رژیم برای فلسطینیان ارزشی اخلاقی قائل نیست؟ ناتوانی اسرائیل در حمله به لبنان در نتیجه جنگ ژوئیه و معادله بازدارندگی و تحول در روحیه،فکر، ایدئولوژی نظامی و ذهنیت اسرائیلی و تحولات میدانی است که پیروزی لبنان و مقاومت و محور مقاومت در جنگ ژوئیه تحمیل کرده است. بله تا امروز ده سال است که در امنیت زندگی می کنیم. هیچ معاهده ای با اسرائیل نداریم و وعده و تضمینی به این رژیم نداده ایم و هیچ ترتیبات امنیتی با اسرائیل نداریم. اسرائیل در برابر لبنان با قدرت بازدارندگی روبرو شده است. اسرائیل می داند روز به روز بر قدرت و تجهیزات و محبوبیت و عزم و اراده نیروهای مقاومت در لبنان افزوده می شود. این معادله بر اسرائیل تحمیل شده است.
این بنت جبیل و مرزهای لبنان است. همیشه اسرائیلی ها ابتکار عمل و حمله را در اختیار داشتند. امروز سکنه ما در جنوب لبنان خانه های خود را در نقاط مرزی و در خط مرزی بازسازی می کنند.
وی بیان داشت: اسرائیلی ها می خواستند لبنانی ها خانه و کاشانه و زمین زراعی خود را رها کنند. زمانی که در سال 2000 از بنت جبیل بازدید کردیم، دیدم که در بخش اراضی اشغالی فلسطین همه چیز سبز بود ولی زمین های ما خشک بود. در حال حاضر زمین های ما سبز شده است و در آن کشاورزی می شود. امروز می بینیم که اسرائیلی ها بخشی را که کشاورزی می کردند با بلدوزر تخریب کردند و در آن تپه و دره ساختند چرا که از حمله(نیروهای مقاومت) به الجلیل هراسان هستند. زمانی بود که ما با ترس می خوابیدم و مشخص نبود که اسرائیل با نیروهای ویژه و یا چگونه حمله و کشتار می کند و شهرک های آنان در امنیت قرار داشت ولی امروز می بینیم که سکنه جنوب لبنان در نقاط مرزی این کشور با آرامش زندگی می کنند ولی می بینیم که سکنه شهرک های اسرائیل فرار می کنند. در نقاط مرزی لبنان و فلسطین اشغالی کاروان خودروهای نظامی حرکت می کند و زنان و کودکان ما در این منطقه توجهی به آنان ندارند. ببنید که اسرائیلی ها در شهرک های مرزی همجوار با لبنان چگونه زندگی می کنند. مردم ما تا صبح در آرامش به سر می برند. آیا این پیروزی و از نتایج این معادله نیست؟ اسرائیلی ها در طول خط مرزی خود با لبنان دیوارهای مختلفی کشیده اند و دلیل آن این است که ایدئولوژی نظامی اسرائیلی ها تغییر کرده است.
دبیر کل حزب الله لبنان خاطرنشان کرد: اگر اسرائیل این نیت را داشته باشد که به بنت جبیل حمله کند سکنه آن نیز حق دارند نیت حمله به اسرائیل را داشته باشند. همان طور که اسرائیلی ها می گویند باید طرح های دفاعی داشته باشیم ما نیز باید این طرح ها را داشته باشیم. این وضع از نتایج جنگ ژوئیه است. این نتایج برخی از سرفصل ها و نتایج این جنگ است. برخی از مطالعات به نتایج این جنگ در سطح مقاومت،قدرت و اراده و محبوبیت و تاکید امت اسلامی بر گزینه مقاومت و نتایج این جنگ بر منطقه و نیروهای مقاومت در فلسطین، وضع سوریه و پیروزی مقاومت در عراق و سپس بهار عربی و غیره نیز مطرح است ولی بررسی این موضوعات را به فرصت بعدی واگذار می کنیم و زمان ما محدود است. اسرائیل دشمن ماست. آیا پیروزی ما بر این دشمن، یک یاری الهی، تاریخی و راهبردی بزرگ نیست؟ شکی در این نیست این پیروزی در نتیجه فداکاری های گسترده در طی سی و سه روز حاصل شد.