به گزارش سرویس بین الملل
خبرگزاری صدا و سیما؛ سید حسن نصرالله دبیر کل حزب الله که در مراسم بزرگداشت شهید سید مصطفی بدرالدین سخنرانی می کرد ضمن قرائت فاتحه برای روح شهید بدرالدین و تمامی شهدا، و با قرائت آیه شریفه «مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن یَنتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا» (احزاب:23) (از میان مؤمنان مردانىاند که به آنچه با خدا عهد بستند صادقانه وفا کردند برخى از آنان به شهادت رسیدند و برخى از آنها در همین انتظارند و هرگز عقیده خود را تبدیل نکردند) در ابتدای سخنانش؛ گفت: در ابتدا از حضور شما در این مراسم بزرگداشت که نشان دهنده روحیه همدردی، پشتیبانی، حمایت، همبستگی، محبت شماست تشکر می کنم.
همچنین صمیمانه ترین تسلیت ها و همچنین تبریکات خود را به ام عدنان، مادر دلسوز و صبور شهید مصطفی بدرالدین ذوالفقار تقدیم می کنم. همچنین به همسر با ایمان، پسر و دختران عزیز شهید بدرالدین نیز تسلیت عرض می کنیم. همچنین به خواهران و برادران این شهید، و تمامی خانواده، همرزمان و دوستان وی تسلیت می گویم.
ما امروز در این عزا شریک هستیم، زیرا این شهید ما فرزند و خانواده است یکی خانواده کوچک وی و دیگر خانواده بزرگ وی( خانواده مقاومت).
من به تمامی خانواده های شهدای مان نیز که صبر کردند و کار خود را به خدا واگذار کردند و از شهادت فرزندان شان ابراز افتخار کردند تسلیت و تبریک می گویم. بویژه به خانواده شهدایی که در سوریه به شهادت رسیدند جایی که فرمانده آنان این شهید بزرگ و عزیز بود.
باید از تمامی کسانی که در لبنان و سراسر جهان به هر طریق با ما ابراز همدردی کردند تشکر کنم.
می خواهیم در این سخنرانی، سخنان خود را به سه قسمت تقسیم کنم. بخش اول سخنان من مربوط به شخص سید مصطفی بدرالدین خواهد بود، بخش دوم سخنان خود را به حادثه شهادت وی و مسائل پیرامونی آن اختصاص داده ام و بخش سوم درباره این خواهد بود که پس از شهادت شهید بدرالدین ما به کجا خواهیم رفت و موضع ما چه خواهد بود؟
ما در زمان حیات برادران مان معمولاً نام های جهادی شان را استفاده می کنیم، مثلاً ما از اسامی ای همچون سید ذوالفقار، حاج رضوان، حاج علا و دیگر اسامی اینچنینی استفاده می کردیم.
اما پس از شهادت شان معمولاً نام های واقعی شان را به کار می گیریم و می گوییم سید مصطفی یا حاج عماد. بنابراین من از اسم سید مصطفی استفاده می کنم.
سید مصطفی از نخستین مردان این مقاومت بوده است که از لحظات و ساعات نخستین مقاومت با مقاومت همراه بوده است. وی در مقابله با دشمن صهیونیست در نبرد «خلده» پیشاپیش مبارزان قرار داشت و با گروهی از برادران مبارز که هسته های اولیه مقاومت اسلامی را تشکیل دادند همراه بود که برخی از این افراد و از جمله سید مصطفی بعداً از بهترین فرماندهان مقاومت شدند و سید مصطفی و این برادران مقاومت دوشادوش برادران جنبش امل و برادران فلسطینی در نبرد خلده به مبارزه با رژیم صهیونیستی پرداختند. وی در آن نبرد به شدت زخمی شد که آثار آن بر بدن و پای او باقی ماند به گونه ای که این زخم ها بر راه رفتن وی تاثیر گذاشت و آثار این زخم ها تا زمان شهادت بر تن وی باقی ماند.
از این رو هنگامی که از مجروحان سخن می گوییم نام وی را به عنوان نخستین مجروحان مقاومت اسلامی مطرح می کنیم.
در ماه ها و سال های نخستین شکل گیری مقاومت، با دیگر فرماندهان مقاومت در تشکیل گروه های جهادی و آماده سازی، آموزش، تجهیز، تسلیح و مدیریت آنها مشارکت کرد.
نتیجه این فعالیت ها به علاوه فعالیت های دیگر جنبش ها و گروه های مقاومت موجود در لبنان منجر به بیرون راندن اشغالگران اسرائیلی از منطقه ضاحیه، بیروت، منطقه الجبل و خط ساحلی لبنان شد در سال 1995 اشغالگران از مناطق صیداف صور، نبطیه نیز بیرون رانده شدند و اشغالگران تا کمربند امنیتی عقب رانده شدند.
در دهه نود و در سال 1995سید مصطفی مسئولیت نظامی مرکزی در حزب الله به عهده گرفت و تا نیمه سال 1999 این مسئولیت را به عهده داشت. و در این سمت فرماندهی و مهم اقدام به تقویت بنیه مقاومت کرد. همه می گویند که فعالیت مقاومت در طی دهه نود شاهد یک پیشرفت کمی و کیفی بود و این روند خوب مقاومت تا سال 2000 ادامه داشت.
از مهمترین چالش هایی شهید مصطفی که در زمان مسئولیت نظامی مرکزی خود با آن روبرو بود مقابله با تجاوز صهیونیست ها در نبرد نیسان(آوریل) سال 1996 بود نبردی که صهیونیست ها آن ها را خوشه های خشم نامیده بودند در این نبرد بود که کشتار قانا رخ داد. مقاومت در این نبرد پایداری به خرج داد و به لطف مقاومت، پایداری و عزم و اراده خود اهداف اسرائیلی ها و شیمون پرز را ناکام گذاشت و این نبرد منتهی به تفاهم نیسان شد که منجر به شروع مرحله جدیدی از فعالیت مقاومت شد و نهایتاً منجر به پیروزی نهایی در سال 2000 شد.
از دیگر موفقیت های وی در مسئولیت های نظامی اش، انجام کمین مشهور و بی نظیر انصاریه بود. از همان لحظه نخستینی که هدف کشف شد تا پایان عملیات، مدیریت کمین انصاریه به صورت مشترک بر عهده شهید سید مصطفی و حاج عماد بود.
همچنین از پیشرفت های مهمی که در دوره مسئولیت نظامی وی رقم خورد مربوط به تبلیغات نظامی و جنگ روانی است. وی در این زمین دیدگاهی پیش رو و سلیقه ویژه ای داشت و به فعالیت در این زمینه تعلق خاطر داشت. پس از آن شهید مصطفی فعالیت خود را به عنوان یکی از فرماندهان جهادی در حزب الله ادامه داد. او یکی از فرماندهان جنگ در نبرد تموز(سی و سه روزه) سال 2006 بود جنگی که دشمن صهیونیست آن را نبرد دوم لبنان نامیده بود.
سپس وی مسئولیت های متعددی را پس از شهادت حاج عماد مغنیه بر عهده گرفت و یکی از موفقیت های وی کشف و نابودسازی شبکه های مزدوران اسرائیلی از سال 2008 به بعد بود به گونه ای که دستگاه ها و یگان های امنیت حزب الله نقشی اساسی و مرکزی در این زمینه داشتند و همکاری تنگاتنگی میان نهاد امنیتی مقاومت و نهادهای امنیتی دولتی وجود داشت.
هنگامی که حزب الله تصمیم گرفت وارد سوریه شود هرچند که این ورود تدریجی بود و روند فزاینده ای داشت. مسئولیت مدیریت یگان های نظامی و امنیتی حزب الله در سوریه به شهید سید مصطفی واگذار شد و وی این مسئولیت را بر عهده گرفت.
در مرحله نخستی که وی این مسئولیت را بر عهده گرفته بود وی نیروهای حزب الله را از لبنان مدیریت می کرد. من به خاطر مسئولیتی که نسبت به او داشتم و به خاطر حفظ او، وی را از رفتن به سوریه منع کرده بودم اما بعداً با اصرار خود وی اجازه دادم که به سوریه برود. زیرا وی می گفت نمی شود که یک میدان نبرد با این اهمیت و حساسیت را از لبنان دور کرد. وی می گفت هر چقدر هم که خطر زیاد باشد ما باید وارد این خطرات شویم. وی می گفت عقل، قلب و عاطفه هیچ یک اجازه نمی دهند که من اینجا(در لبنان) بمانم.
وی طی سال های گذشته بیشتر اوقات خود را در سوریه می گذارند و مسئولیت های بزرگی را در دشوارترین وضعیت ها بر عهده گرفت. به برکت وجود و فرماندهی وی و به برکت وجود سایر فرماندهان مقاومت و به برکت خون شهدای ما که در سوریه بر زمین ریخت و به برکت دردهای مجروحان ما که در سوریه زخمی شدند مقاومت ما در کنار ارتش سوریه و تمامی نیروهای مردمی و تمامی همپیمانان و دوستان مان در افتخار مشارکت در تحقق موفقیت ها را داشتند. در این نبرد جهانی که چندین سال است ادامه دارد بزرگترین و مهم ترین افتخار ما ، جلوگیری از افتادن سوریه به دست تکفیری ها و اربابان شان -یعنی آمریکایی ها و مزدوران شان در منطقه- بود.
باز از همین موضع، شهید سید مصطفی، در مقابله به شبکه های تروریستی فعال در لبنان که با خودروهای بمب گذاری شده عملیات انجام می دادند مقابله کرد و در نابود سازی آنها و ضربه زدن به آنها نقشی محوری داشت. البته ما از تلاش های عمده ای که دستگاه های امنیتی لبنان در مبارزه و نابودسازی شبکه های تروریستی داشتند و امنیت کشور را بهبود بخشیدند کمال تشکر را داریم.
این خلاصه ای از برخی موفقیت های شهید سید مصطفی است نه اینکه تمامی خدمات و موفقیت های وی باشد. به طور خلاصه باید بگویم ما در برابر یکی از بزرگ مردان مقاومت اسلامی لبنان قرار داریم. او یکی از مغزهای بزرگ و موسسان اولیه مقاومت اسلامی است. او کسی است که زندگی خود را در مقاومت گذرانده است. وی مجاهدی در میدان نبرد، فرماندهی در عرصه بود و نهایتاً آنگونه که آرزوی تمامی مجاهدان و فرماندهان مقاومت است به فیض عظمای شهادت رسید.
سید مصطفی نزد همگان از یک سو به شجاعت، صلابت و جرأت شناخته شده است و از دیگر سو به هوشمندی زیاد، مهارت عالی و داشتن همت قوی و فعالیت خستگی ناپذیر شناخته شده است و از سوی سوم به داشتن عاطفه بسیار شناخته شده است. این شمشیر بران خیلی سریع اشکش جاری می شد. وقتی که در وضعیتی اندوهناک قرار می گرفت خیلی راحت اشک می ریخت و وقتی در وضعیتی قرار می گرفت که نیاز به خون دادن و جانبازی داشت به راحتی جان خود را در کف دست می گرفت. هر وقت نیز که وضعیت نیاز به شمشیری بران داشت وی همچون شمشیری تیز عمل می کرد.
شهادت مبارک او باد، شهادتی که آرزوی آن را داشت و برای آن تلاش کرده بود. او به فیض شهادت رسید شهادتی که تمام همرزمان وی غبطه آن را می خورند.
حال به بخش دوم سخنرانی بپردازیم. (حادثه شهادت سید مصطفی بدرالدین و مسائل پیرامونی آن)
همانطور که پیشتر گفتگ سید مصطفی در ابتدا نیروهای مقاومت در سوریه را از ضاحیه هدایت و رهبری می کرد با این حال اصرار داشت که به سوریه برود. در یکی از مراحل من پذیرفتم که وی صرفاً به مرزها برود، به منطقه مصنع بود. اما در برابر اصرار شدید وی برای رفتن به سوریه من به وی گفتم سید مصطفی تو با بقیه فرماندهان جهادی فرق می کنی. بسیاری از فرماندهان جهادی هستند که معروفیتی ندارند و حتی برخی از آنها که معروف هستند نیز ابهامی درباره شخصیت آنها وجود ندارد. یعنی این افراد شخصیتی مشکل دار نیستند البته منظور ما از مشکل، مشکلی است که رسانه های بیگانه ایجاد کرده اند.
آن موقعی که ما با یکدیگر صحبت می کردیم وضعیت سوریه مانند الان نبود، منطقه سیده زینب در خطر بود. اکثر بخش های غوطه غربی در دست مسلحان بود. گروه های مسلح برخی اوقات راه فرودگاه دمشق را زیر آتش می گرفتند. پایتخت سوریه در معرض تهدید قرار داشت و اغلب مناطق سوریه با چالش های خطرناکی روبرو بود و احتمال شهادت بسیار زیاد بود.
به وی گفتم اگر در این شرایط تو کشته شوی ما با حرف و حدیث های بسیاری مواجه می شویم درست مشابه وضعیتی که برای دوست تو حاج عماد اتفاق افتاد. زیرا رسانه های بیگانه برای حاج عماد شخصیتی مشکل دار ساخته بودند. یعنی پیرامون او ابهام ها و مشکلاتی پدیده آورده بودند و برخی اتهام ها را به وی نسبت داده بودند.
اگر شخصیتی مشکل دار در صحنه نبرد معینی باشد و شهید شود این مساله باب حرف و حدیث های بسیاری را باز می کند. دشمنان و رقبای مقاومت و کسانی که هیچ معیار ارزشی برای خود ندارند و کسانی که در کمینند تا در هر فرصتی چهره مقاومت را مخدوش کنند و روحیه نیروهای مقاومت را تخریب کنند درباره این مساله سخن خواهند گفت.
شهید مصطفی به من گفت، من اگر در لبنان نیز شهید شویم همین حرف و حدیث ها خواهد بود و همین اشکال وجود خواهد داشت حتی اگر در لبنان شهید شوم امکان دارد این مشکل بیشتر خود را نشان دهد. بنابراین درست نیست که این ملاحظه به عنوان مانعی برای رفتن من به سوریه تلقی شود زیرا نبرد سوریه از همه این ملاحظه ها مهم تر است. ما در سوریه داریم شهید می دهیم بنابراین نباید به این ملاحظه ها توجه کنیم. وی به شوخی به من گفت مگر اینکه شما بخواهید من شهید نشوم و همینطوری بمیریم.
به هر حال او به راه خود ادامه داد. در میان شهدایی که ما در سوریه داده ایم برخی از شهدای ما در کنار سید مصطفی مسئولیت های اساسی بر عهده داشتند. یکی از این شهدا که طی این برهه شهید شد شهید حاج ابومحمد سلمان( حاج ابراهیم الحاج) بود. او سال ها در سوریه بود و در مناطق مختلفی همچون قلمون، حلب و حومه دمشق حضور پیدا کرده بود. او در جبهه های مختلفی حضور پیدا کرد و وقتی حوادث عراق پیش آمد و داعش به استان های عراق حمله کرد وی به عراق رفت و در عراق به شهادت رسید اما شهادت وی هیچ مشکلی پیش نیاورد، حرف و حدیثی پیش نیامد، مقاله ای نوشته نشد و شبهه ای مطرح نشد. زیرا حاج ابومحمد سلمان هرچند که فرماندهی بزرگ در مقاومت بود یک شخصیت مشکل دار نبود.
شهید حاج علا که چند هفته پیش به شهادت رسید او نیز یکی از فرماندهان بزرگ مقاومت بود. از همان روزهای نخستین که سید مصطفی به سوریه رفت شهید حاج علا در سوریه بود. حاج علا در مناطق مختلفی مانند منطقه سیده زینب، غوطه شرقی، غوطه غربی، حلب، راه حماه-اثریا و سهل الغاب حضور پیدا کرد و نهایتاً به شهادت رسید اما مشکلی پدیدار نشد و حرف و حدیثی پیش نیامد. مثل های زیادی می توان زد مثلاً شهید حاج ابو محمد الاقلیم،یا شهید حاج حسان لقیس که در لبنان شهید شد. برخی از این برادران به ضرب گلوله به شهادت رسیدند. برخی از آنها در حملات توپخانه ای و موشکی به شهادت رسیدند اما شهادت آنها مشکلی پیش نیاورد و ایجاد حرف و حدیث نکرد. البته موضوع شهادت سمیر القنطار فرق می کرد زیرا جنگنده های اسرائیلی در روز روشن با هدف قرار دادن محل اقامت وی، او را به شهادت رساندند.
بنابراین هفته گذشته ما با مطالب زیادی روبرو شدیم که پیرامون شهادت شهید سید مصطفی منتشر شد و ما همچنان درباره این موضوع مطالبی را خواهیم خواند و خواهیم شنید زیرا این مساله مربوط به ماشین سخن پراکنی علیه مقاومت و حزب الله است. این ماشین سخن پراکنی از سال 2005 و پیش از سال 2005 علیه حزب الله فعال بوده است و به دنبال خدشه وارد کردن به چهره و ابهت حزب الله است و تلاش می کند روحیه نیروهای مقاومت را تخریب کرد و به ایمان هواداران مقاومت به حزب الله لطمه وارد کند. من انتشار این مطالب راجع به شهید سید مصطفی را یک واکنش طبیعی می دانیم زیرا ما از یک شخصیت خاص و ویژه سخن می گوییم کسی که شهید و فرمانده ای ویژه و خاص است.
در اینجا باید چند نکته را متذکر شوم.
نکته نخست راجع به ارزش هاست. برای ما شهدا، مقام شهدا و درجه شهدا متعلق به کسانی است که در راه خداوند متعال به شهادت می رسند کسانی که در درگیری با اشغالگران و تجاوزگران به شهادت می رسند یا در دفاع از ملت، خانواده، امت، مقدسات، ارزش ها، دین و آرمان های اساسی شان یا مستضعفان به شهادت می رسند. این افراد کسانی هستند که در مقابله با طرح های سلطه طلبانه و استکباری آمریکا و اسرائیل به شهادت می رسند. این ها شهید هستند خواه به دست اسرائیلی ها کشته شده باشند یا به دست آمریکایی ها یا به دست تکفیری ها یا به دست هر مزدوری که در جبهه مقابل به نبرد می پردازد. شهدای مقاومت شهدای مقاومت هستند خواه در جنوب لبنان به شهادت رسیده باشند خواه در سرزمین فلسطین به شهادت رسیده باشند خواه در سرزمین سوریه یا عراق یا در هر سرزمین دیگری، در راه خدا به مبارزه با دشمنان خدا می پردازند به شهادت رسیده باشند. اینکه در کجا به شهادت رسیده باشند تفاوتی نمی کند زیرا نبرد یکی است و دشمن یکی است و طرح آنها نیز یکی است.
درباره ارزش دینی شهادت باید گفت، ما مسلمان ها همگی امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام را گرامی می داریم. علی بن ابیطالب که یهودیان خیبر را شکست داد و درب آن را گشود و متمردان یهود را کشت و خداوند به دست او فتح را برای مسلمانان به ارمغان آورد. همه مسلمانان درباره داستان فتح خیبر اتفاق نظر دارند. پیامبر گرامی اسلام فرمود « فردا پرچم را به دست کسی خواهم داد که خداو پیغمبر را دوست می دارد و خدا و پیغمبر نیز او را دوست دارند او مردی است هجوم برنده که از میدان نبرد نمی گریزد» پیامبر پرچم را به دست علی علیه السلام داد و خدا به دست علی فتح و پیروزی را نصیب مسلمانان کرد. بعد از آن واقعه، اتفاقات و حوادث بسیاری رخ داد تا اینکه نبرد نهروان میان حضرت علی بن ابیطالب و خوارج رخ داد خوارجی که از اسلام و امت مسلمانان خارج شده بودند. آنها شکم زنان حامله را پاره می کردند و صحابه پیامبر را به قتل می رساندند و متعرض مسلمانان می شدند. حضرت علی علیه السلام با آنها در نهروان به نبرد پرداخت. تعداد اندکی از خوارج از این نبرد جان سالم به در بردند. در مسجد کوفه حضرت علی علیه السلام را کسی از نجات یافتگان یهودیان خیبر نکشت بلکه او را یکی از خوارج که از نجات یافتگان نبرد نهروان بود به شهادت رساند. آیا کسی در مقام، عظمت و درجه شهادت حضرت علی علیه السلام تردید به خود راه می دهد.
نکته دوم این است متأسفانه مطلبی را می خواهم برای شما بیان کنم که اسرائیلی ها آن را نگفته اند. متاسفانه باید بگویم این بار دشمن کینه توز ما اسرائیل که میان ما و آنها سی و چهار سال است که درگیری وجود دارد با ما به انصاف رفتار کردند اما عرب نمایانی که نوکر آمریکا و اسرائیل هستند و بیش از اسرائیلی ها اسرائیلی هستند آن ها این مطلب را گفته اند و آن را نوشتند و در رسانه ها به آن پرداختند و بوسیله آن هواداران ما را تحریک کرده اند و همچنان به این کار خود در لبنان و منطقه ادامه می دهند. آنها گفته اند که حزب الله اسرائیل را متهم به ترور فرمانده خود شهید سید مصطفی نکرده است و اسرائیل را مسئول این امر ندانسته است زیرا ترسیده است زیرا از اینکه اسرائیل را متهم به ترور شهید سید مصطفی کند بیم دارد. زیرا این مساله حزب الله را ملزم به پاسخ دادن به اسرائیل می کند و این تجاوز منجر به تحولاتی بزرگ در منطقه می شود و حزب الله هم اکنون به علل مختلف توان ورود به یک نبرد جدید را ندارد. متاسفانه چنین مطلبی را عرب ها، لبنانی ها و رسانه ها گفته اند. اسرائیلی ها با ما منصفانه رفتار کردند و گفتند نه اینگونه نیست و حزب الله در سخنان خود صادق است. چرا آنها می دانند که ما صادق هستیم زیرا ما سی و چهار سال است که در حال نبرد با اسرائیل هستیم. دشمن صهیونیستی با توجه به نبردهایی که با ما داشته است به خوبی می داند که ما یک روز نیز دروغ نگفتیم. حتی یک بار نیز نشده است که ما گفته باشیم بمبی را منفجر کرده ایم اما بمبی در کار نباشد یا گفته باشیم وارد پایگاهی شده ایم اما پایگاهی در کار نباشد. یا گفته باشیم به موفقیتی دست پیدا کرده ایم اما موفقیتی در کار نباشد. آنها این مساله را به خوبی می دانند. یک بار نشده است که ما وعده ای بدهیم و تهدیدی بکنیم اما آن را اجرا نکنیم. شما تصور کنید طی یک هفته اسرائیلی ها به راستگویی ما و شجاعت ما اعتراف می کنند اما این عرب هایی که بیشترین کفر و نفاق را دارند در همه صفاتی که وقایع تاریخی ثبت کرده است تردید می کنند. نه مساله اینگونه نیست. ما طی بیست و چهار ساعت پس از شهادت سید مصطفی به دنبال این بودیم که دقیقاً چه رخ داده است. تجاوز اسرائیل یکی از فرضیه های ما بود. ما به خوبی تحقیق کردیم. ممکن است برخی دوست داشته باشند بگویند این کار اسرائیل است یا بگویند این کار اسرائیل نیست اما مساله دوست داشتن نیست. ما درباره شهادت سید مصطفی کاملاً تحقیق کردیم اما دلیل و داده ای پیدا نکردیم که بر اساس آن اسرائیل را مسئول این حادثه بدانیم. مساله مربوط به راستگویی و حقیقت بود و قرار نبود که ما اسرائیل را بی هیچ دلیلی مسئول این ترور بدانیم.
به این مساله خوب دقت کنید که ما اسرائیلی ها را تبرئه نمی کنیم بلکه صرفاً آنها را متهم نمی کنیم زیرا دلیلی برای متهم کردن آنها نداریم. ما مثل دیگران نیستیم که بر اساس رویکرد سیاسی دیگران را متهم کنیم. راحت ترین کار در عرصه سیاست این است که بگویی کار اسرائیل بوده است و تمام. اما ما بر اساس رویکرد سیاسی کسی را متهم نمی کنیم حتی دشمن مان را متهم نمی کنیم. من بارها گفته ام که ما جنگ روانی را دنبال می کنیم اما جنگ روانی ما با تمام جنگ های روانی جهان تفاوت می کند. در جنگ های جهان در دانشگاه ها، آکادمی ها و دانشکده ها این مساله را آموزش می دهند نیرنگ، دروغ و تزویر بخشی از جنگ روانی است اما ما حتی در جنگ روانی نیز دروغ نمی گوییم. جنگ روانی ای که ما در پیش گرفته ایم در تاریخ بشریت نمونه ندارد مگر در زمان رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم و صحابه وی و اهل بیتش. ما بر اساس رویکرد سیاسی نیز کسی را متهم نمی کنیم.
بسیار خوب، وقتی اطلاعاتی که ما به دست آورده ایم ما را به گروه های تروریستی مسلح موجود در منطقه رهنمون می سازد حزب الله چگونه به عنوان یک حزب راستگو و مسئولان حزب الله به عنوان مسئولانی راستگو بیایند و به خانواده شهید سید مصطفی و هواداران مقاومت و مردم چیز دیگری بگویند.
در نتیجه من باید پیامدهای این نتیجه گیری را بر عهده بگیرم.
من امروز می خواهم موضعی، مشابه با موضعی که چند ماه پیش اتخاذ کردم، اتخاذ کنم. اولاً اگر ما دلایلی برای متهم کردن اسرائیل داشته باشیم اسرائیل را متهم می کنیم. داشتن اطلاعات ظنی نیز برای ما کفایت می کند تا اسرائیل را متهم کنیم. یعنی ما برای متهم کردن اسرائیل به دنبال یقین پیدا کردن نیستیم بلکه به اطلاعات ظنی بسنده می کنیم. همچنان که در شهادت حاج عماد چنین کردیم. وقتی هم که مساله روشن باشد مانند حادثه ای که برای شهدای قنیطره رخ داد که در آن صورت مساله روشن است. ثانیاً تاریخ ما می گوید که حتی یک روز نبوده است که اسرائیلی یکی از ما را بکشد و ما عامل این کار را نادیده بگیریم. اگر غیر از این است برای گفته خود شاهدی بیاورید.
ثالثاً تاریخ ما می گوید وقتی ما می گوییم که پاسخ اقدامی را می دهیم حتماً این کار را می کنیم. همچنان که در قنیطره این امر محقق شد و ما پاسخ اقدام اسرائیل در ترور نیروهای ما در قنیطره را دادیم. ما از اینکه به اسرائیل پاسخ بدهیم نترسیدیم. ما به روشنی به شما گفتیم امکان دارد عملیات پاسخ به شهادت شهدای قنیطره ممکن است منجر به جنگ شود و ما برای جنگ آماده ایم. ما در آن روز تمامی پادگان های مان را تخلیه کردیم. در پادگان های آموزشی ما هزاران تن حضور داشتند ما همه آنها را تخلیه کردیم. ما نقاط نظامی مان را خالی کردیم. تمامی تدابیر لازم را به عمل آوردیم. اتاق های عملیات خود را به راه انداختیم و آماده جنگ شده بودیم. زیرا درست نبود که درباره ترور برادران ما که در قنیطره و در روز روشن رخ داده بود ساکت بمانیم.
همچنین هنگامی که سمیر القنطار به شهادت رسید با وجود همه تهدیدها و ارعاب های اسرائیلی ها که گفته بودند اگر به شهادت سمیر القنطار پاسخی دهید با واکنش ما روبرو خواهید شد برادران ما وارد عمق مزارع شبعا شدند و خود را به نزدیکی یک پایگاه نظامی اسرائیلی رساندند و یک بمب بزرگ آنجا کار گذاشتند. ممکن بود این بمب یک کاروان را ویران کند، ممکن بود این بمب افسران اسرائیلی را به هلاکت برساند اما خواست خدا بر این بود که یک خودروی نظامی ضد گلوله در معرض این بمب قرار گیرد و تنها سه تن زخمی شوند، این دیگر به خواست ما نبوده است بلکه خواست خداوند بوده است. اما تصمیم ما پاسخگویی به این تجاوزکاری هاست. تاریخ ما به هیچ وجه نشان از آن ندارد که ما می ترسیم، یا بیم داریم یا عقب می نشینیم. هنگامی که ظن پیدا کنیم که اسرائیل شخصی از ما را ترور کرده است به این اقدام پاسخ می دهیم. چند ماه پیش به مناسبت شهادت شهید سمیر القنطار به اسرائیل هشدار دادیم از امروز به بعد چنانچه برای ترور هر یک از مجاهدان ما - تا برسد به فرماندهان ما- دستان جنایتکار خود را از آستین به در آورد، واکنش ما به آنها کوبنده و مستقیم خواهد بود. امروز و در هفته شهید بزرگ سید مصطفی بدرالدین ذوالفقار من به اسرائیلی هایی که منصفانه با ما برخورد کردند و عرب هایی که بیشترین کفر و نفاق را دارند و ما را متهم کردند و به جهانیان، دشمنان و دوستان می گویم اگر شما صهیونیست ها دستان تان را برای ترور هر یک از مجاهدان حزب الله دراز کنید واکنش ما مستقیم، کوبنده و در بیرون مزارع شبعا خواهد بود. من این سخن را به روشنی به شما می گویم پیامدهای واکنش ما هر چه که می خواهد باشد مسلماً ما به تجاوز شما پاسخ خواهیم داد.
نکته سوم این است که ما طی روز های گذشته، یعنی از شهادت سید مصطفی تا به امروز ما شاهد بودیم که در خصوص شهادت سید مصطفی شرح ها و مطالب بی پایه و اساس نگاشته شد و برخی طرف ها، شخصیت های سیاسی و برخی رسانه ها کارهایی کردند. من در این باره می خواهم دو جمله بگویم، این کارهایی که صورت گرفت نشانگر انحطاط اخلاقی ای است که برخی در لبنان دچار شده اند. این افراد از احساسات انسانی بی بهره اند. این ها کسانی هستند که برای احساسات انسانی دیگران هیچ ارزشی قائل نیستند. این افراد صرفاً بر اساس کینه توزی و بدخواهی اقدام می کنند و خودشان را به عنوان اینکه افرادی متمدن، قانون مدار و سیاستمدار هستند معرفی می کنند، شما سیاستمدار هستید؟!!! شما گروه های تبهکاری هستید، شما از گروه های تبهکاری نیز بدترید.
دادگاه بین المللی پست که تابع شماست این فرد را محکوم نکرده است چگونه است که شما هر روز او را محکوم می کنید و بر این اساس با وی برخورد می کنید. شما قانون مدارید؟!!! شما از احساسات اخلاقی و انسانی برخوردارید؟!!!
به هر حال ما انسان هستیم و از شنیدن این سخنان و این نوع رفتار ناراحت می شویم اما من از هواداران مقاومت و دوستان این سید شهید می خواهم از این چیزهایی که می شنوند و می بینند بگذرند زیرا از کوزه همان برون تراود که در اوست. آن که در او شرف است از آن شرف پدیدار می شود. آنکه در وی پستی است از او پستی نمایان می شود. آنکه از کرامت برخوردار است کرامت از خود نشان می دهد و آنکه در وجودش ننگ دارد از او ننگ و عار به بیرون می تراود.
نکته چهارم از بخش دوم سخنرانی درباره دادگاه بین المللی رفیق حریری است و درخواست هایی که از این دادگاه بین المللی صورت می گیرد. من به برادران ما توصیه کرده ام که این موضوع به ما ربطی ندارد و ما نباید وارد مناقشه در این زمینه بشویم. این مساله علت ساده ای دارد زیرا هر چیزی که مربوط به دادگاه بین المللی ترور رفیق حریری می شده است ما چند سال پیش گفته ایم. دادگاه بین المللی رفیق حریری برای ما وجود خارجی ندارد ما آن را به فراموشی سپرده ایم. ما به اندازه کافی درباره باطل بودن این دادگاه و عملکرد مزورانه آن و سیاسی بودنش سخن گفته ایم. ما به اندازه کافی درباره اینکه این دادگاه همچون سلاحی برای هدف قرار دادن مقاومت و فرماندهان مقاومت و ترور جسمی و شخصیتی آنها به کار می رود حرف زده ایم. بنابراین هر چیزی که در این خصوص گفته می شود و هرچیزی که از این دادگاه خواسته می شود به هیچ وجه به ما ربطی ندارد و ما درباره آن هیچگونه سخنی نخواهیم گفت.
نکته پنجم این است که از یک هفته پیش تا کنون ما مطالبی قریب المضمون در خصوص شهادت شهید سید مصطفی خواندیم و شنیدیم. برخی از این مطالب دشمن و مخالف حزب الله بود که از شکست و ضعف حزب الله سخن گفته بود. اما برخی از مطالب نیز مطالبی دوستانه بود که از موضع محبت و دلسوزی برای ما نگاشته شده بود.
اولاً در این باره باید بگویم حزب الله با گذشت سال های بسیار از زمان تشکیل آن به سازمانی کامل و نهادی واقعی در همه زمینه ها بویژه در زمینه نظامی تبدیل شده است. تجربه ثابت کرده است که این نهاد در جنبش، بقا و پیشرفت خود متکی به وجود شخصیتی معین نیست حال هرچقدر این شخص بزرگ باشد. مقاومت اسلامی در حال رشد و پیشرفت کمی و کیفی است. من این حرف را به دشمنان حزب الله می زنم تا پست و خوار شوند و به دوستان حزب الله این را می گویم تا مطمئن و خوشحال شوند. این حقیقتی است که حزب الله در حال رشد و پیشرفت کمی و کیفی است. سران حزب الله نیز همین گونه اند. این مساله هم در زمینه آموزش و آماده سازی نیروها دیده می شود و هم در زمینه تجارب زیادی که حزب الله به دست آورده و انتقال این تجارب از نسلی به نسل دیگر دیده می شود.
ثانیاً ما در حزب الله در زمینه فعالیت جهادی تنها یک فرمانده، دو فرمانده، سه فرمانده یا ده فرمانده نداریم بلکه ما نسلی از فرماندهان را داریم. آنها کم سن و سال نیز نیستند بلکه بین چهل تا پنجاه سال سن دارند. برخی از آنها پنجاه را هم رد کرده اند. ما نسلی از فرماندهان داریم که سن آنها بین سی تا چهل سال است. ما نسلی از فرماندهان میدانی بزرگ داریم. اگر اینگونه نبود حزب الله چگونه می توانست در لبنان، سوریه و دیگر کشورها و شهرها و عرصه های نبرد حضور پیدا کند و شهید بدهد و فرمانده هانش شهید شوند اما به فعالیت خود همچنان ادامه دهد.
بله وقتی یکی از فرماندهان مقاومت شهید می شود این مساله به لحاظ عاطفی و احساسی تاثیر می گذارد و خلائی ایجاد می شود اما برادران وی سریعاً این خلاء و جای خالی را پر می کنند. از این رو ما کاملاً مطمئنیم.
ثالثاً اینکه وقتی فرماندهان ارشد ما به شهادت می رسند بر اساس این خون ریخته شده، جنبشی جدید، عزمی و روحیه ای جدید، مسئولیت جدید و همتی جدید پدیدار می شود. آیا در شهادت شهید راغب حرب این را مشاهده نکردید؟ آیا با شهادت سیدعباس و حاج عماد این نتیجه محقق نشد.
رابعاً بعد از شهادت حاج عماد بسیاری از دشمنان و دوستان گفتند نبیه جهادی حزب الله ضعیف می شود اما تمامی جهانیان می دانند ما پس از سال 2008 و بر اساس موفقیت ها، فداکاری ها و خون پاک شهید حاج عماد و سایر همرزمانش این مسیر را تکمیل کردیم و توان جهادی حزب الله افزایش یافت به گونه ای که جهانیان اذعان کردند که حزب الله از یک نیروی محلی به یک نیروی منطقه ای تبدیل شده است.
خامساً کسی که در خانه اش بنشیند در بستر خود خواهد مرد. سید ذوالفقار به شهادت رسید، حاج عماد، حاج علا، سید عباس، حاج حسان و دیگران به شهادت رسیدند و این امری طبیعی است که اینها به شهادت برسند زیرا آنکه در خانه خود بنشیند در بستر خواهد مرد اما آنکه در عرصه های نبرد و در درگیری ها حاضر شود ممکن است خداوند به توفیق و افتخار شهادت را بدهد. از این رو شهید سید مصطفی اولین شهید مقاومت نیست و آخرین شهید مقاومت نیز نخواهد بود.
تا زمانی که مسیر ما به سمت جلو پیش می رود مسئولیت های ایمانی، جهادی و تاریخی خود را بر عهده می گیرد و تا زمانی که فرماندهان اصرار دارند در صحنه نبرد حضور پیدا کنند ما از تعداد بیشتری از فرماندهان شهید استقبال می کنیم.
و نباید این امر - نه در حال حاضر و نه در آینده- باعث شود که احساس ضعف، سستی و زیان به حزب الله دست دهد. زیرا ما با خون این شهیدان به پیش می رویم و به پیروزی دست پیدا می کنیم و موفقیت به دست می آوریم.
هنگامی که ما پا به میدان نبرد در سوریه گذاشتیم به خوبی از خطرها، تهدیدها و فرصت هایی که ممکن بود این نبرد برای ما ایجاد کند آگاه بودیم. ما در این باره طی سال های گذشته زیاد صحبت کرده ایم. روز به روز حقایق بیشتر معلوم می شد و اعتراف ها و مستندات بیشتری درباره اهداف این نبرد، نقش آمریکایی ها و غربی ها و همپیمانان منطقه ای شان در این نبرد معلوم می شد. مشخص می شد که چه کسی از این گروه های تروریستی سواستفاده می کند و از آنها پشتیبانی مالی به عمل می آورد و سلاح و تجهیزات در اختیار آنها قرار می دهد و آنها را آموزش می دهد و آنها را در سوریه مدیریت می کند و آمدن تروریست ها از سراسر دنیا به سوریه را تسهیل می کند.
من بار دیگر از همه کسانی که به دنبال حقیقت هستند و آنچه در سوریه رخ می دهد بر آنها مبهم است می خواهم تا اندازه ای رسانه های عربی را کنار بگذارند زیرا اغلب رسانه های عربی جهت دار هستند و دست به توطئه می زنند، و به رسانه های آمریکایی و غربی توجه کنند و ببینند که آنها چه می گویند و چه می نویسند و چه اعتراف هایی می کنند. ژنرال های عالی رتبه آمریکای و اروپایی و همچنین دیپلمات های عالی رتبه و وزرای خارجه غربی در این باره چه می گویند. من از آنها می خواهم ببینند مسئولان سازمان های اطلاعاتی که در سیا و دیگر نهادهای اطلاعاتی کار کرده اند چه می گویند. ببینند روزنامه نگارانی که داده های شان به معتبر بودن معروف است چه می نویسند و چه می گویند. ببینند آنها درباره زمینه سازی برای بحران سوریه چه می نویسند. چرا این ها هم اکنون چیزی نمی گویند. زیرا به آنها احساس پشیمانی از دست داده است. آنها هم اکنون به دنبال راه حلی برای نتایج فاجعه بار بحران سوریه هستند که آنها می خواستند این نتایج گریبانگیر منطقه ما شود اما گریبان خود آنها نیز گرفت. توجه به این حقایق باعث می شود آنکه دچار ابهام است ابهاماتش برطرف شود و آنکه از بصیرت برخوردار است بر بصیرت، هوشیاری و ایمانش به این نبرد افزوده شود.
تمامی داده های میدانی که طی این سال ها کشف شده است بر این حقایق تاکید می کند. این داده ها بر مداخله های منطقه ای تاکید می کند. به عنوان مثال می توان از مداخله عربستان در سوریه سخن گفت. با این حال عربستان ایران را به خاطر مداخله در امور کشورهای عربی محکوم می کند. عربستان به گونه ای رفتار می کند که انگار خود از هرگونه مداخله ای در امور کشورهای منطقه بری است و آنها در حرمین شریفین صرفاً به نماز و روزه مشغول هستند.
خود سعودی به مداخله سعودی در سوریه اذعان دارند. جو بایدن معاون رئیس جمهور آمریکا به این امر معترف است و گفته است که عربستان میلیاردها دلار برای مداخله در سوریه مصرف کرده است. عربستان میلیاردها دلار در سوریه هزینه کرده و هزاران تن تسلیحات و مهمات به سوریه فرستاده است.
همگان می دانند که سعودی جنگ رسانه ای به راه انداخته است و به طائفه گری دامن می زند و تروریست ها را از سراسر دنیا جمع کرده و آنها را وارد سوریه می کند و از تروریست ها پشتیبانی مالی و تسلیحاتی به عمل می آورد و همچنین در اتاق عملیات های خود نبرد در سوریه را مدیریت می کند. همچنین سعودی ها هیئت مذاکره کننده مخالفان سوریه را که هیئت ریاض نامیده می شود مدیریت می کند. این سعودی است که در عرصه میدانی می جنگد و در عرصه سیاسی در فرایند سیاسی اختلال ایجاد می کند.
اهداف سعودی در سوریه چیست؟ سعودی می خواهد سوریه قانون اساسی جدیدی داشته باشد!!! اصلاً خود این کشور قانون اساسی دارد که می خواهد برای سوریه قانون اساسی جدید به ارمغان بیاورد.
سعودی می خواهد که در سوریه انتخابات پارلمانی و ریاست جمهوری زودهنگام برگزار شود!!! آیا سعودی ها تا کنون انتخابات داشته اند؟ انتخابات پارلمانی و ریاست جمهوری داشته اند که حال بخواهند ملت سوریه را به این بهانه بکشند.
سعودی خواهان ایجاد اصلاحات در سوریه است!!! چرا در سعودی یک نفر نمی تواند حرف بزند. نه اینکه بخواهد جنبش اصلاح طلبی به راه اندازد یا راهپیمایی کند یا مراسمی برگزار کند. اگر کسی در سعودی دو سطر در توییتر علیه نظام چیزی بنویسد، باید هزار ضربه شلاق بخورد. بر چه اساس حکم به هزار ضربه شلاق می دهند این حکم در چه دینی آمده است بر اساس چه فقهی چنین حکمی می کنند ما در فقه اسلامی هزار ضربه شلاق نداریم. این حکم مخصوص آنهاست زیرا یک نفر دو کلمه اعتراض علیه نظام نوشته است. با این وضعیت شما به دنبال اصلاحات هستید؟ به دنبال برقراری آزادی در سوریه هستید؟
سعودی ها می خواهند قدرت در سوریه دست به دست شود!!! آیا در سعودی چرخش قدرت وجود دارد.
سعودی ها خواهان تعدد احزاب در سوریه هستند!!! اصلاً خود شما یک حزب دارید که حال خواهان تعدد احزاب در سوریه هستید؟ تمام این سخنان،حرف های بی خود است. تمامی ادعاهای سعودی و همه کسانی که با سعودی ها در یک جبهه هستند دروغ و بدترین نوع نفاق و ریاست زیرا خود آنها از هیچ یک از این اموری که می خواهند برای سوریه به ارمغان بیاورند برخوردار نیستند.
تمامی اطلاعات موجود و اعتراف هایی که صورت گرفته است تاکید می کند که علت استهداف سوریه این است که این کشور یک کشور مستقل است. علت هدف قرار دادن سوریه این است که این کشور خارج از سلطه آمریکا و ابزارهای آمریکا در منطقه قرار دارد.
علت هدف قرار دادن سوریه این است که این کشور پایبند به موضع قومی و عربی خود است و به مقابله با طرح صهیونیستی می پردازد و به سرزمین فلسطین و جولان و سرزمین های عربی اشغالی پایبند است. علت هدف قرار گرفتن سوریه این است که این کشور در محور مقاومت قرار دارد. به خاطر اینکه سوریه کشوری است که همچنان در آن عربیت وجود دارد. زیرا سوریه کشوری است که همچنان می ایستد و به اسرائیل نه می گوید و از مقاومت گران در لبنان و فلسطین حمایت می کند. این گناه سوریه است.
هم اکنون اگر بشار اسد به عنوان رئیس جمهور سوریه اعلام کند حاضر است که در خدمت آمریکا، طرح ای آمریکایی و صهیونیست ها باشد جنگ در سوریه پایان می یابد. و همین کشورهای منطقه ای تمامی این گروه های مسلح را جمع می کنند. این هدف واقعی جنگ است.
سید حسن نصر الله، دبیر کل حزب الله لبنان در ادامه اظهارات خود در شبکه تلویزیونی العالم گفت: آمریکا با همکاری و مشورت با همپیمانان منطقه ای خود پس از شکست مستقیم خود و ارتش اسرائیل در منطقه به دنبال کسانی گشتند که بتوانند از آنها برای مبارزه با محور مقاومت و مبارزه با قیام های حقیقی ملت ها و همچنین وارونه نشان دادن اولویت ها در تمام کشورهای عربی که شاهد قیام های مردمی هستند استفاده کنند.
تلاش آنها این بود که مبارزه با تروریسم را بهانه جلوگیری از اصلاحات در کشورهای عربی قرار دهند.
اما این تروریست ها کسانی جز گروه های تکفیری نبوده و نیستند. داعش و النصره و بقیه گروه های تکفیری همه شان یک ریشه و یک تفکر و طبیعت واحدی دارند.
دبیر کل حزب الله لبنان در ادامه گفت: آمریکا این گروه های تروریست تکفیری را که از نظر فکری آنها را تغذیه کرده بود و از آنها به وسیله عربستان و قطر و امارات متحده و ترکیه و برخی کشورهای دیگر حمایت مالی می کرد به کار گرفت. گروه هایی که ویژگی شان قدرت در تخریب بود. آنها هر جایی که قرار می گرفتند دست به تخریب و ویرانگری می زدند. این گروه ها غیر نظامیان را هدف قرار می دادند. اگر آمریکا به آنها می گفت که مسیحی ها را هدف قرار دهید آنها آماده بودند. اگر به تروریست ها گفته می شد ایزدی ها را بکشید به این جنایت دست می زدند.
تروریست ها در دایره مذاهب اسلامی پیروان ادیان مختلف را هدف قرار دادند. هرگاه از آنها خواسته می شد پیروان مذاهب اسلامی را تخریب کنند تروریست ها آماده بودند تا این مردمان را از نظر سیاسی و اعتقادی و فکری و روانی تخریب کنند.
وی تاکید کرد: پروژه داعش و النصره و دیگر گروه های تروریستی تخریب در دایره مذاهب اسلامی بود. آنها برای این کار از هیچ کاری از جمله سر بریدن و منفجر کردن کوتاهی نمی کنند. ویران می کنند و عملیات انتحاری انجام می دهند.
در داخل دایره مذاهب سنی نیز اگر آمریکا از تروریست ها می خواست دست به تخریب بزند باز اینها آماده بودند. در مصر و در لیبی آنها شیعه و سنی را می کشند. در نیجریه تروریست های موسوم به بوکوحرام دخترهای دبیرستانی را دزدیدند. آیا این دختران شیعه بودند یا سنی.
سید حسن نصر الله افزود: آمریکا و اسرائیل گروه هایی را به کار گرفتند که برای هر کاری آماده باشند. اگر بخواهند آنها را از نظر فکری و روحی و عاطفی تغییر دهند آماده باشند. اگر به آنها اراده و امکانات بدهید همه چیز را تخریب می کنند.
آمریکا و اسرائیل هنوز هم از تروریست ها برای اجرای برنامه های خود، برای حذف دشمنان خود دارند استفاده می کنند اما دشمنان آمریکا و اسرائیل در منطقه چه کسانی هستند؟ جنبش های مقاومت. آمریکا به تروریست ها دستور می هد بروید و این جنبش ها را هدف قرار دهید. دشمن دیگر آمریکا و اسرائیل کیست؟ دولت سوریه. باز به تروریست ها دستور می دهند بروید و در این کشور عملیات نظامی انجام دهید. دشمن دیگر آمریکا و اسرائیل جمهوری اسلامی ایران است ، اوضاع جدید در عراق، نهضت بزرگ مردمی و ملی و اسلامی در یمن نیز از جمله دشمنان آمریکا و اسرائیل هستند که باز هم این گروه های تروریستی به دستور آمریکا و اسرائیل برای حمله به آنها آماده هستند.
سید حسن نصر الله تاکید کرد: آمریکا و اسرائیل برای ضربه زدن به پیروان مذاهب اسلامی شیعه و سنی و دشمنان خود اصلا نیازی به نیروهای خود ندارند چرا که آنها یک ارتش اسرائیلی و آمریکایی با پرچم سیاهی که بر روی آن کلمه لا اله الا الله و محمد رسول الله نوشته شده به نام اسلام آماده کرده اند. این ارتش جدید سیاه و وحشی با خون و سلاح و عملیات های انتحاری اجرای نقشه های شوم آمریکا و اسرائیل را در منطقه بر عهده گرفته است.
دبیر کل حزب الله گفت: آمریکا و اسرائیل پس از اینکه این ارتش سیاه را به منطقه فرستاد و برنامه ها و نقشه های خود را به آنان دیکته کرد خود را به دروغ به عنوان یک حامی به ملت های منطقه ارائه می دهند.
ْآمریکا به دروغ به کشورهای درگیر تضمین می دهد تا تروریست ها را از بین ببرد اما در عین حال از آنها در یمن استفاده می کند تا آنها را به پایگاه های خود در این کشور باز گردانند. پایگاه هایی که انقلابیون آنها را بیرون کرده است.
آمریکا و اسرائیل در عراق نیز همین کار را می کنند و از تروریست های مسلح برای تصرف پایگاه هایی که به دست نیروهای مقاومت افتاده است استفاده می کنند.
آنها با همین بهانه وارد سوریه شده اند اما باید بدانند که شیران این کشور به آنها اجازه نخواهند داد که حتی یک روز هم آمریکا در خاک پاک این کشور یک پایگاه نظامی برپا کند. آمریکا و اسرائیل از تروریست های مسلح تکفیری به عنوان بهانه ای برای بازگرداندن پایگاه های نظامی خود به منطقه استفاده می کنند و این یک واقعیت است.
سید حسن نصر الله در ادامه گفت: ما وارد جنگ با این تروریست ها شدیم و مصطفی بدر الدین در این جنگ به شهادت رسید. ما با همه شهدای خود وارد جنگ با تروریسم در سوریه شدیم تا از این کشور همانگونه که قبلا هم گفته ام و امروز دوباره یاد آوری می کنم دفاع کنیم. رفتیم تا موضع خود را دوباره تجدید کنیم. رفتیم تا از لبنان و سوریه و فلسطین و تمام امت اسلامی و محور مقاومت دفاع کنیم.
دبیر کل حزب الله تصریح کرد: ما از ابتدای کار به تبعات و پیامدهای این تصمیم خود واقف بودیم اما گفتیم که آنها را تحمل می کنیم و ملت و خانواده های مقاومت نیز آن را تحمل کردند. ما شهدا و مجروحان زیادی در این راه تقدیم کردیم و در عین حال با حملات زشتی علیه خود مواجه شدیم، حملاتی که با هدف مشوه کردن چهره و آبروی ما در رسانه های معاند صورت گرفت. جنگ رسانه ای عظیمی علیه ما آغاز شد. حزب الله در محاصره رسانه ای قرار گرفت. جلوی پخش صدای مقاومت گرفته شد. حزب الله در محاصره اقتصادی قرار گرفت و هر کسی را که ما را تایید می کرد و یا به ما علاقه مند بود تهدید کردند اما تحمل همه این مصائب و مشکلات فداکاری برای آن چیزی بود که اهمیت بیشتری داشت.
سید حسن نصر الله اظهار داشت: اگر لبنان و سوریه و عراق و منطقه و فلسطین و مسئله فلسطین باقی و زنده بمانند و آمریکا و اسرائیل در این مصاف شکست بخورند همه این فداکاری ها به حق و شایسته خواهد بود.
وی افزود: ای برادران و خواهران ما در مقابل چنین اوضاعی قرار گرفتیم و با اطمینان و یقین به شما می گویم که با توکل به خدای بلند مرتبه طی سی و چهار سال گذشته ما بدترین و سخت ترین شرایط را پشت سر گذاشتیم اما اکنون شرایط ما بهتر از تمام سی و چهار سال گذشته است. روحیات ما و بصیرت ما و انتخاب های ما و امکانات و قدرت و مقبولیت مردمی و احترام ما همگی بهتر از گذشته است و به امید خدا از این مرحله نیز با صبر و پایداری و اخلاص و ادامه مسیر گذر خواهیم کرد.
دبیر کل حزب الله گفت: ما و بقیه دوستان و هم پیمانان در سوریه در دل جنگ به پیشروی و پیروزی های زیادی دست یافته ایم. اکنون سوریه نسبت به پنج سال قبل در چه جایگاهی قرار گرفته است. اکنون پیروزی ها و دستاورد های زیادی طی این پنج سال به دست آمده است لذا ما می گوییم که شهادت مصطفی بدر الدین و شهادت برادران ما در سوریه و خون آنها عامل این موفقیت ها و کمک و شریک همه شهدایی است که در سوریه به شهادت می رسند. خون شهدای مقاومت سازنده دستاوردها و دفاع عظیم تاریخی از امت اسلامی است.
وی در پاسخ به این سؤال که آیا شهادت این فرمانده منجر به خروج نیروهای مقاومت از سوریه خواهد شد و آیا حزب الله حضور خود را در سوریه کم رنگ خواهد کرد اظهار داشت: اولا تا امروز و تا این ساعت شهادت هیچ یک از فرماندهان ما باعث نشده که ما از صحنه جنگ خود را بیرون بکشیم بلکه حضور ما را در جنگ بیشتر کرده و می کند.
ثانیا این خون های پاک انگیزه ای برای حضور عظیم تر و قدرتمند تر ما در سوریه خواهد شد. ما به خاطر ایمانی که به حقانیت و صداقت این جنگ داریم و همچنین به خاطر یقین ما به اینکه آینده این جنگ پیروزی خواهد بود ما در سوریه باقی خواهیم ماند و فرماندهان ما بیشتر از گذشته به سوریه اعزام خواهند شد و این جنگ را کامل خواهیم کرد چرا که می دانیم با این کار به شهدایمان و این فرمانده شهید اظهار وفاداری می کنیم.
دبیر کل حزب الله تاکید کرد: عمل ما و خون های ما و جهاد و مشارکت ما در جنگ که با تواضع و فروتنی انجام می گیرد در کنار تمام تلاش های دیگر منجر به شکست نقشه آمریکایی و اسرائیلی و تکفیری و سعودی در سوریه خواهد شد.
آمریکا و اسرائیل نخواهند توانست نه بر سران سوریه و نه بر ملت این کشور و نه بر ارتش آن و نه بر خاک آن تسلط یابند و در نتیجه موفق نخواهند شد بر منطقه (خاور میانه) تسلط یابند و تمام برنامه های آنها که برای این منطقه ترسیم شده انشاء الله در سوریه مدفون خواهد شد.
سید حسن نصر الله با اشاره به دستاورد اخیری که در غوطه شرقی دمشق به دست آمده است گفت: چند هفته قبل مصطفی بدر الدین و همرزمانش برای مشارکت در این دستاورد به سوریه رفتند و راه های مشارکت در این جنگ را بررسی کردند و امروز ارتش سوریه با مشارکت همه این دلاوران توانست بسیاری از شهرک ها را در غوطه شرقی باز پس بگیرد. رفتند تا خطری بزرگ را از فرودگاه بین المللی دمشق جایی که مصطفی بدر الدین به شهادت رسید دور کنند. رفتند تا خطر را از منطقه سیده زینب جایی که مصطفی جنگید دور کنند.
این دستاوردها زمانی که ما به طور گسترده در سوریه حضور یابیم تکمیل خواهد شد.
دبیر کل حزب الله لبنان در پایان گفت: قبل از اینکه سخن آخر خود را درباره سید مصطفی، ذو الفقار و مسئولیت مان را در قبال خون وی بیان کنم باید در دو جمله به انتخابات شورای شهر جنوب لبنان اشاره کنم.
سید حسن در این باره تاکید کرد: من همه خانواده ها در جنوب در همه روستاها و شهرک ها را به دو کار دعوت می کنم.
یک: مشارکت پرشور در انتخابات شورای شهر. فهرستی مشترک میان امل و حزب الله و احیانا احزاب و نیروهای سیاسی دیگر تهیه شده است. این ها ائتلافی بسیار سالم برقرار کرده اند. حزب امل و حزب الله در کلیه امور عقلی و اخلاقی و جهادی و سیاسی و دینی با یکدیگر متحد و در انتخابات نیز اینگونه هستند.
وی با اشاره به جنگ رسانه ای گسترده ای که علیه حزب الله برقرار شده است گفت: دشمنان حزب الله حتی از خون شهدای مقاومت سوء استفاده می کنند همانگونه که در شهادت سید مصطفی شاهد بودیم.
سید حسن نصر الله تاکید کرد که مردم جنوب لبنان نباید به اظهارات دشمن گوش دهد و بدون توجه به این اظهارات پای صندوق های رای بروند.
وی همچنین یاد آور شد که ما نیاز به مشارکت حد اکثری در جنوب داریم و خواهران و برادران ما و خانواده های شهدا و رزمندگان و حتی مجروحان باید در مقابل دوربین های تصویر برداری رای خود را به صندوق ها بیاندازند تا اینکه این پیام را به جهانیان بدهیم که نباید از این حق طبیعی سوء استفاده کرد.
نکته دیگری که باید به آن اشاره کنم پایبندی به فهرست های ائتلاف است و من از همه خواهران و برادران می خواهم که به این فهرست ها ملتزم باشند چرا که از مهمترین نتایج آن قبل از پیروزی در انتخابات شورای شهر افزایش مسئولیت آنها در مراحل آینده در مقابل مشکلات و مسائل کشور است.
سید حسن نصر الله در پایان گفت: در روز شهید مصطفی بدر الدین فرمانده بزرگ و جهادی خون خواهی ما باید چگونه باشد؟
وی تاکید کرد: خون خواهی ما باید در دو اقدام باشد. اقدام اول حضور گسترده ما در سوریه و تحمیل شکستی سنگین به گروه های تکفیری مسلح و جنایت کار است که همواره در حال توطئه علیه مردم و کشور ما هستند.
اما اقدام دوم محافظت از این مقاومت اسلامی و توسعه آن است چرا که سید مصطفی به خاطر دفاع و محافظت از وجود آن و بقای آن به شهادت رسید.
خداوند این فرمانده شهید ما و تمام شهدا را رحمت نماید. و السلام علیکم ورحمت الله و برکاته.